مقدم، ناصر
یوسف نیکوخصال
28 بازدید
سپهبد ناصر مقدم آخرین رئیس ساواک بود.
ناصر مقدم، فرزند یعقوب، در سوم تیر 1300 در تهران به دنیا آمد.[1] نام خانوادگی او ابتدا «مقدم چهار گریل اصل» بود که بعدها به «مقدم راد» و نهایتاً به «مقدم» تغییر یافت.
ناصر مقدم تحصیلات ابتدایی را از سال 1307 بهترتیب در دبستانهای «کمالیه» و «علامه» سپری کرد و در سال 1313 وارد دبیرستان «نظام» شد و در سال 1319 دیپلم گرفت.[2]
وی در اول مهر 1319 وارد دانشکدﮤ افسری شد و در اول مهر 1321 با درجۀ ستوان دومی فارغالتحصیل شد و کار خود را در ارتش آغاز کرد. او ضمن حضور در ارتش، در رشتۀ حقوق دانشگاه تهران به تحصیل پرداخت و مدرک کارشناسی گرفت.[3]
ناصر مقدم از 1321 تا 1343 منصبها و سِمتهای متعددی داشته و در مراکز مختلف نظامی مشغولبهکار بوده است. لشکر 2 مرکز، ادارﮤ بازرسی ارتش، ادارﮤ موتوری ارتش، دانشکدﮤ افسری، لشکر 10 خراسان، لشکر گارد شاهنشاهی، ستاد ارتش، لشکر 5 لرستان، وزارت دفاع، دادستانی ارتش، دانشگاه نظامی، ادارﮤ دادرسی ارتش، دانشگاه جنگ، دادرسی ارتش، کارگزینی ارتش، گارد شاهنشاهی و آجودان نیروهای مسلح، ادارهها و سازمانهای محل خدمت ناصر مقدم در ارتش بود.[4]
هنگامی که ارتشبد حسین فردوست در سال 1338 دفتر ویژﮤ اطلاعات را تأسیس کرد و در رأس آن قرار گرفت، ناصر مقدم نیز به این دفتر منتقل شد.[5] در شامگاه روز 15 خرداد 1342 که شاه نارضایتی خود را از عملکرد ساواک در برخورد با مردم در جریان نهضت 15 خرداد اعلام کرد، به پیشنهاد حسین فردوست، سرتیپ مصطفی امجدی از مدیرکلی ادارﮤ کل سوم ساواک (امنیت داخلی) برکنار و ناصر مقدم جایگزین او شد.[6]
مقدم حدود دَه سال در رأس ادارﮤ کل سوم ساواک باقی ماند و به ابتکار خود، بخش اعظمی از فعالیتهای مخالفان حکومت را تحتکنترل ساواک درآورد. از مهمترین تشکیلاتی که در دورﮤ مدیرکلی مقدم در ادارﮤ امنیت داخلی ساواک راهاندازی شد، کمیتۀ مشترک ضدخرابکاری بود[7] که بدنامترین و وحشتناکترین نهاد امنیتی دورﮤ پهلوی دوم بود؛ بسیاری از مخالفان حکومت در این کمیته شکنجه شدند و تعدادی نیز جان خود را از دست دادند.
در دورﮤ مدیرکلی مقدم، بولتنهای ویژهای دربارﮤ فعالیت و مبارزات روحانیان علیه حکومت پهلوی تهیه و مستقیم در اختیار شاه قرار میگرفت؛ همچنین در این دوره، با هماهنگی ناصر مقدم، آیتالله سید کاظم شریعتمداری بهصورت کاملاً سرّی در کاخ سعدآباد به حضور شاه رسید.[8]
در دورهای که پرویز ثابتی معاون ناصر مقدم در ادارﮤ کل سوم ساواک بود، شکنجههای وحشتناک و شدید در زندان رایج شد و بازجویان گزارش پیشرفت امور بازجویی و اطلاعات بهدستآمده را هر روز در اختیار مدیرکل و معاون وی قرار میدادند.[9] تشکیل خانههای امن ساواک نیز از ایدههای ناصر مقدم در سِمت مدیرکلی ادارﮤ کل سوم بود.[10]
ناصر مقدم، در اول آبان 1345 به درجۀ سرتیپی و در اول آبان 1349 نیز به درجۀ سرلشکری ارتقا یافت.[11] او در فروردین 1350 به ستاد ارتش بازگشت و رئیس ادارﮤ دوم ارتش شد و پرویز ثابتی جای او را در ساواک گرفت. تا این دوره، مقدم فردی درویشمسلک بود، ولی در ادارﮤ دوم ارتش، روحیات وی تغییر یافت و به فردی تجملپرست تبدیل گردید.[12]
ناصر مقدم در سوم آبان 1350 آجودان محمدرضا پهلوی شد.[13] در هفدهم خرداد 1357 با درجۀ سپهبدی، به فرمان محمدرضا پهلوی به ریاست ساواک رسید.[14] انتصاب مقدم به ریاست ساواک به سفارش شخص رئیس سازمان سیا به شاه صورت گرفت.[15]
مقدم از بدو ریاستش بر ساواک سعی کرد از خود و حکومت پهلوی چهرﮤ آرامی در افکار عمومی تصویر کند و دوران خشونت و بدنامی حکومت و ساواک را به دست فراموشی بسپارد. یکی از اقدامات وی برای ترمیم ظاهری چهرﮤ ساواک، برکنار کردن سیوچهار نفر از مقامات بلندپایۀ این سازمان بود که بیش از دیگران نزد افکار عمومی منفور بودند و طرفدار روشهای خشونتآمیز شناخته میشدند.[16] البته این اقدامات ظاهری بود و مقدم در جلسات خصوصی و تصمیمگیری، در پی شدت عمل به خرج دادن درمقابل مخالفتهای مردمی برآمد.
از مهمترین حوادث دوران ریاست او، برقراری حکومتنظامی در تهران و یازده شهر دیگر بود. جلسهای که در آن حکومتنظامی تصویب شد، به درخواست رئیس وقت ساواک، سپهبد ناصر مقدم، تشکیل گردید. وی در این جلسه ضمن اظهار نگرانی از تظاهرات روز عید فطر سال 1357 و پس از آن تظاهرات 16 شهریور 1357، اکثر مخالفان حکومت پهلوی را کمونیستها و مارکسیستهای اسلامی دانست که قرار است روز بعد (جمعه، 17 شهریور 1357) به خیابانها بیایند. هرچند عدهای از حاضران تقاضای 24 ساعت فرصت برای اخذ تصمیم داشتند، جلسه با اصرار رئیس ساواک به برقراری حکومتنظامی رأی داد. بهاینترتیب در روز جمعه، 17 شهریور، ارتش در خیابانها مستقر شد و دست به کشتار وسیع مردم زد.[17]
سپهبد ناصر مقدم برای جلوگیری از سقوط سلطنت بهطور دائم با عوامل آمریکا، مستشاران نظامی ایالات متحده در ایران و جاسوسان سازمان سیا در تماس بود.[18] وی در جلسات شورای فرماندهان ارتش در ماههای دی و بهمن 1357 شرکت کرد و خواهان اعلام وضعیت قرمز در کشور و برخورد شدید و خشن با مردم شد.[19]
سپهبد ناصر مقدم در طول خدمت به حکومت پهلوی، نشانهای متعددی نیز دریافت کرده است. نشانهای درجه 3 افتخار، درجه 3 لیاقت، درجه 3 خدمت، درجه 3 رستاخیز، 28 مرداد، درجه 3 پاس و درجه 4 تاج ازجملۀ این نشانهاست.[20]
در آستانۀ پیروزی انقلاب اسلامی، مقدم بهخاطر روابطی که در راستای مهار انقلاب با جبهۀ ملی برقرار کرده بود، تصور نمیکرد که پس از پیروزی انقلاب آسیبی ببیند و حتی امیدوار بود که در دولت بازرگان فعالیت کند؛ ازاینرو از کشور خارج نشد و زندگی مخفیانهای را در پیش گرفت.[21] بااینحال عصر روز 28 بهمن 1357 بازداشت شد[22] و در ساعتهای پایانی همان روز با تصویب هیئت دولت موقت از ارتش بازنشسته شد.[23]
سرانجام ناصر مقدم در روزهای اولیۀ سال 1358 در دادگاه انقلاب اسلامی محاکمه شد. وی اتهامات خود را نپذیرفت، اما با سندهای بهدستآمده از حکومت پهلوی و شهادت شهود ـ ازجمله فردی به نام «رزمآریا» از اعضای ساواک و مترجم ویژﮤ ناصر مقدم در جلسه با بیگانگان بهویژه مستشاران آمریکایی و اسرائیلی ـ تمام اسرار فاش شد و او درمقابل دادگاه حرفی برای گفتن نداشت.[24] تاآنکه پس از ساعتها دادرسی و شور، و با وجود کوششهایی که برای جلوگیری از اعدامش صورت گرفت،[25] ازسوی دادگاه انقلاب اسلامی مفسد فیالارض و محارب با خدا شناخته و به اعدام محکوم شد. حکم صادره، ساعت 02:30 بامداد روز 22 فروردین 1358 به اجرا درآمد.[26]
[1]. پروندﮤ انفرادی ناصر مقدم در ساواک.
[2]. شاهدی، مظفر؛ ساواک ـ سازمان اطلاعات و امنیت کشور (1335ـ1357)؛ تهران، مؤسسۀ مطالعات و پژوهشهای سیاسی، 1386ش، ص826.
[3]. پروندﮤ انفرادی ناصر مقدم در ساواک.
[4]. ساواک ـ سازمان اطلاعات و امنیت کشور، ص826.
[5]. همان.
[6]. همان. فردوست، حسین؛ ظهور و سقوط سلطنت پهلوی (خاطرات ارتشبد سابق حسین فردوست)؛ چاپ سیویکم، تهران، اطلاعات، 1391ش، ج1، ص515.
[7][7]. ساواک ـ سازمان اطلاعات و امنیت کشور، ص826.
[8]. همان، ص517 و 518.
[9]. سلیمی، حشمتالله؛ شکنجه به روایت شکنجهگران ساواک؛ تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 1387ش، ص158.
[10]. یاران امام به روایت اسناد ساواک (کتاب بیستودوم)، شهید آیتالله حسین غفاری؛ تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات، 1381ش، ص37.
[11]. پروندﮤ انفرادی ناصر مقدم در ساواک.
[12]. ظهور و سقوط سلطنت پهلوی، ج1، ص428.
[13]. ساواک ـ سازمان اطلاعات و امنیت کشور، ص827.
[14]. «رئیس جدید سازمان امنیت تعیین شد»؛ اطلاعات، ش15630 (چهارشنبه، 17 خرداد 2537)، 1 و 4.
[15]. هاشمی، منوچهر؛ داوری: سخنی در کارنامۀ ساواک؛ لندن، ارس، 1373ش، ص406ـ408.
[16]. معتضد، خسرو؛ یکصد سال فرازوفرود نیروهای انتظامی (1330ـ1357هـ.ش)؛ تهران، سازمان تحقیقات و مطالعات ناجا، 1385ش، ج3، ص621.
[17].باقی، عمادالدین؛ بررسی انقلاب ایران؛ تهران، تفکر، 1370ش، ص254 و 255.
[18]. اسناد لانۀ جاسوسی آمریکا؛ دانشجویان مسلمان پیرو خط امام؛ تهران، مؤسسۀ مطالعات و پژوهشهای سیاسی، 1386ش، ج6، ص646.
[19]. مثل برف آب خواهیم شد: مذاکرات «شورای فرماندهان ارتش» (دی ـ بهمن 1357)؛ چاپ دوم، تهران، نی، 1366ش، ص80ـ81 و 165ـ171.
[20]. پروندﮤ انفرادی ناصر مقدم در ساواک.
[21]. بهنود، مسعود؛ ۲۷۵ روز بازرگان؛ تهران، تک، ۱۳۷۷ش، ص۹۴.
[22]. بولتن ایران در 24 ساعت گذشته؛ خبرگزاری پارس، ش320، 4، ص20.
[23]. «5 ارتشبد و 28 سپهبد بازنشسته شدند»؛ اطلاعات، ش15787 (یکشنبه، 29 بهمن 1357)، ص22.
[24]. «خاطرات آیتالله خلخالی»؛ سلام، ش391 (8 مهر 1371)، ص6.
[25]. ۲۷۵ روز بازرگان، ص215.
[26]. حسنپور، قاسم؛ شکنجهگران میگویند؛ تهران، موزﮤ عبرت ایران، 1386ش، ص169.