یکشنبه 9 مهر 1340 / 20 ربیع‌‏الثانى 1381 / 1 اکتبر 1961

6 بازدید

خروج سفیر امریکا از ایران  

جولیوس هولمز - سفیر امریکا در ایران - بامداد امروز به واشنگتن رفت تا با مقامات دولت متبوع خود درباره امور مربوط به سفارت، اوضاع اقتصادى و سیاسى ایران و مذاکراتش با مقامات ایرانى، گفت‌وگو نماید. بنابر اظهار مقامات سفارت امریکا در تهران مسافرت جولیوس هولمز به واشنگتن امرى عادى است و وى باید براى گزارش کارهاى جارى به امریکا برود. در محافل سیاسى گفته مى‌شود، درست است که این مسافرت عادى است اما از نظر اینکه هم‌زمان با اقامت وزیر امور خارجه ایران در امریکا صورت مى‌گیرد قابل اهمیت است. هم‌اکنون علاوه بر وزیر امور خارجه، وزیر بازرگانى ایران نیز در امریکا به سر مى‌برد.[1]

نفوذ آیت‌الله خمینى از نگاه مطبوعات

روزنامه دنیا در شماره امروز خود به موضوع جانشینى مرحوم حضرت آیت‌الله العظمى حاج آقا سیدحسین طباطبایى بروجردى پرداخته و نوشته است: اخبارى که از عراق رسیده، حاکى است بعد از درگذشت آیت‌الله بروجردى افکار عمومى شیعیان آن کشور، چه عراقى و چه ایرانیان مقیم ایران، متوجه آیت‌الله آقا محسن حکیم شده است و به طور خلاصه، شک و تردیدى در مرجعیت ایشان باقى نیست و آیت‌الله حکیم از پنج، شش هفته به این طرف،  به بیشتر استفتائات پاسخ داده در پیرامون مسائل مهم مذهبى اظهارنظر نموده، حتى وجوهاتى که از نقاط مختلف مى‌رسد قبول کرده به مصارف حوزه‌هاى علمیه کربلا و نجف مى‌رساند. ناگفته نباید گذاشت از پنج میلیون جمعیت عراق، در حدود دو میلیون و نیم،  پیرو آیین تشییع بوده و البته این رقم در برابر رقم شیعیان ایران قابل توجه نیست و نظر شیعیان ایرانى درباره مرجعیت تقلید شرط است و کماکان شیعیان ایرانى را عقیده بر این است که مرجع تقلید باید ایرانى باشد و در ایران هم سکونت اختیار کند. هرچند پیروان آیت‌الله حکیم مدعى مى‌باشند ایشان ایرانى بوده و اگر شناسنامه عراقى دارند، در عوض آداب و سنن ایرانى خود را حفظ کرده‌اند. شیعیان ایرانى جواب مى‌دهند با قبول این حقیقت چرا آیت‌الله حکیم نقل مکان نمى‌دهند و در یکى از شهرهاى ایران رحل اقامت نمى‌افکنند؟ آنچه مسلم است آیت‌الله آقا محسن حکیم، کشور عراق را ترک نخواهند گفت و در همان نجف و در آن خانه که دویست سال از ساختمان اتا‌ق‌هاى خانه مسکونى ایشان مى‌گذرد، اقامت خواهند داشت.

در قم، حوزه علمیه پس از پایان تعطیلات تابستانى دایر شد و چند نفر از کاندیداهاى مرجعیت تقلید به کار تدریس پرداختند. کاندیداهاى مزبور همان آیت‌الله مرعشى، گلپایگانى، شریعتمدار آذربایجانى و حاج آقا روح‌الله خمینى مى‌باشد. آیت‌الله نجفى شخصاً فعالیتى ندارد، ولى مقامات تهران علاقه دارند ایشان این مقام مهم را احراز کنند و در بین ارتشی‌ها  و مخصوصاً امراى لشکر هم نفوذ دارند. آیت‌الله گلپایگانى هم در تهران علاقه‌مندانى دارد، در بین علما و وعاظ مذهبى و اهالى ساکن جنوب شهر. آیت‌الله شریعتمدار آذربایجانى به طور کلى در استان آذربایجان مرید دارد و سه میلیون جمعیت آذربایجان غربى و شرقى طرفدار ایشان بوده و به طور کلى کارهاى مذهبى خود را به ایشان رجوع و از نظر ایشان پیروى مى‌کنند. آیت‌الله روح‌الله خمینى در شهر قم و در بین طلاب حوزه علمیه قم داراى نفوذ و اعتبار است و شاید تنها کاندیداى مرجعیت باشد که از سیاست بیزار است و به طور خلاصه نفرت دارد و به قول یکى از رجال معروف که در این اواخر با ایشان ملاقات نموده بود، اگر ذره‌اى آیت‌الله حاج آقا روح‌الله خمینى به سیاست ابراز علاقه مى‌کردند، وصول ایشان به مسند مرجعیت شیعیان قطعى بود. در حال حاضر امور حوزه علمیه قم به دست علماء مزبور اداره مى‌شود و هر یک قسمتى از امور را سرپرستى و نظارت مى‌کنند.[2]

خاطرات استاندار آذربایجان درباره جلسه نخست‌وزیر با دانشجویان تبریز

على دهقان - استاندار آذربایجان - مى‌گوید: ساعتى بعد از نصف شب در حالى که خواب بودم، سرتیپ مهرداد - رئیس ساواک آذربایجان - با صداى زنگ تلفن مرا بیدار کرد و گفت: ما در میان دانشجویان افرادى به عنوان خبرچین داریم که خبرها را شب مى‌آورند. الان خبر آوردند که قرار است دو سه نفر از دانشجویان توده‌اى بسیار ناراحت صحبت و به نخست‌وزیر توهین کنند. او ضمن اینکه از من اجازه خواست تا چند دانشجوى مورد نظر را دستگیر نماید، تقاضا کرد که به بهانه‌اى اجتماع دانشجویان به هم بخورد. من ‌با تقاضاى او مبنى بر دستگیرى دانشجویان موافقت نکرده در مورد به هم زدن جلسه نیز گفتم: اقدامى نشود تا صبح با دکتر امینى صحبت کنیم. صبح، هنگام صرف صبحانه، مذاکره تلفنى را گوشزد کرد. دکتر امینى در مورد جلسه بعدازظهر گفت: قرارى است که گذاشته شده و اگر حالا آن را به هم بزنیم خیلى بد مى‌شود. بعدازظهر مى‌رویم تا چه پیش آید. رئیس ساواک باز هم اصرار کرد که جلسه به هم بخورد، ولى دکتر امینى نپذیرفت. عصر که به دانشکده ادبیات رفتیم، محوطه حیاط دانشگاه مملو از جمعیت بود. ابتدا نمایندگان دانشجویان شروع به صحبت کرده ضمن انتقاد از اوضاع کشور، نسبت‌هاى ناروایى به مسئولین کشور و گاهى به نخست‌وزیر دادند و هنگامى که دانشجویان براى آنان کف مى‌زدند، حریص‌تر شده و هتاکى زیادى کردند. در تمام این مدت دکتر امینى با خیال راحت نشسته بود و به همه حرف‌ها گوش مى‌داد و گاهى چیزى مى‌نوشت. پس از بیانات نمایندگان دانشجویان، نوبت به دکتر امینى رسید و جملاتى گفت که هنوز مقدارى از آنها در خاطرم مانده است. او گفت: آقایان مى‌فرمایند در کشور آزادى نیست. من همین‌جا از شما جوانان که فردا به جاى من متصدى امور خواهید شد مى‌پرسم و شما از روى صفا و حقیقت به من جواب دهید که چه آزادى از این بالاتر که شما بیشتر از یک ساعت است نخست‌وزیر کشور را که در حقیقت به عنوان مهمان به دیدن شما آمده است، در خانه خود نشانده و برخلاف سیره مهمان دوستى و مهمان‌نوازى ایرانى، انواع اهانت‌ها را به او روا داشتید و تهمت و افترا به او زدید؟ در کدام کشور کمونیستى یا سرمایه‌دارى این‌قدر به جوانان آزادى مى‌دهند که به نخست‌وزیر چنین اهانت‌هایى وارد سازند؟ آیا بیشتر از این آزادى مى‌خواهید؟!... دانشجویانى که به عنوان نماینده سایر دانشجویان حرف زده بودند، سخن نخست‌وزیر را قطع کرده، گفتند: بعد از رفتن شما مأموران ساواک ما را دستگیر کرده و پدرمان را در مى‌آورند. دکتر امینى پس از شنیدن این حرف رو به من کرد و گفت: آقاى استاندار، از شما خواهش مى‌کنم قدغن فرمایید که مأموران ساواک به هیچ کدام از افرادى که به من توهین نمودند، کارى نداشته باشند و کسى مزاحم آنان نشود. با بیان چنین سخنانى از سوى نخست‌وزیر، وضع جلسه عوض شد و قیافه عبوس دانشجویان که تحت‌تأثیر سخنان رفقاى خود قرار گرفته بودند باز شد و ناخودآگاه شروع به کف زدن کردند.[3]

سخنان تند نخست‌وزیر در دانشگاه تبریز

امروز عده‌اى از دانشجویان در دانشکده ادبیات دانشگاه تبریز اجتماع کرده بودند. ابتدا رئیس دانشگاه تبریز چند کلمه‌اى درباره وضع دانشگاه صحبت کرد سپس فریدون عطارى - دانشجوى دانشکده پزشکى - در سخنان مبسوطى درباره اوضاع سیاسى کشور و انتخابات مجلس مطالبى بیان داشت.[4] فریدون عطارى گفت: ما دانشجویان، گذشته از اختلاف‌نظرهاى سیاسى، اتحاد خود را از هر جهت حفظ خواهیم کرد. اینکه شما در میان ما و با ما هستید، مظهرى از روش دولت‌هایى است که خود را دمکرات و یا مدعى اعتقاد به دمکراسى مى‌شناسند. اما وقتى صحبت از دمکراسى مى‌شود و ما نظرى به حکومت‌هایى که بعد از مشروطیت روى کار آمده‌اند مى‌اندازیم، معلوم مى‌شود که ملت ایران بعد از آن انقلاب خونین، نه تنها نتوانسته حکومت برگزیده خود را داشته باشد، بلکه غیر از روزهاى بسیار محدود، همیشه زیر فشار و خفقان به سر مى‌برده است. همین امروز ما از دمکراسى تنها آن را داریم که رئیس دولت به میان طبقات مختلف مى‌رود و آنها را سرگرم مى‌کند، وعده مى‌دهد و به حرف مى‌کشد و یا ساده‌تر و عامیانه‌تر مشغول‌شان مى‌کند. آقاى نخست وزیر! ما جوانان از روزى که در این مملکت چشم گشاده‌ایم با قانون آشنا شدیم. هر روز هزاران بار این کلمه را از دهان افراد مختلف شنیده‌ایم. ولى مفهوم رعایت قانون را نفهمیده‌ایم. شنیده‌ایم که این کار خلاف قانون و آن یک موافق قانون است. اما وقتى دقت مى‌کنیم، مى‌بینیم آنچه وجود ندارد، قانون است. آنچه در دنیا مورد احترام است در کشور ما به زیرپا انداخته شده و این کار را ملت نکرده، بلکه مسئول آن هیئت حاکمه است. دیگر همه مى‌دانند کار خلاف قانون یعنى کار میل حکومت. مگر این دوره فترت طولانى کار خلاف قانون نیست؟ مگر اقدام به اخذ وام‌هاى کمرشکن بدون اجازه ملت و بدون اجازه نمایندگان واقعى ملت، کار خلاف قانون نمى‌باشد؟ شما در روزى که بر سر کار آمدید مرتب از آزادی‌هاى به دست آمده صحبت کردید ولى آن آزادى که شما مى‌گفتید به چشم هیچ‌کس دیده نشد. شما خرابکارى گذشتگان را بیش از همه برملا ساختید، اما براى جبران آنها باز هم مهلت مى‌خواهید. شما که در این پنج ماه کارى نکرده‌اید، در آینده نیز کارى نخواهید کرد.

سپس ناطق با اشاره به رفتارى که با دانشجویان مى‌شود گفت: شما مى‌خواهید ما را با ساختمان خانه دانشجویان و میز پینگ‌پنگ سرگرم کنید، ولى دیگر موقع بازى ما گذشته است.

عطارى در تجلیل از جبهه ملى و محمد مصدق، در هر جمله‌اى که نام مصدق را مى‌برد، دانشجویان به شدت کف مى‌زدند و ابراز احساسات مى‌کردند. اما على امینى در پاسخ انتقادات عطارى گفت: بهتر است شما درس‌تان را بخوانید... جبهه ملى در هیچ حکومتى مانند حالا آزادى نداشت.[5]

گفته مى‌شد متنى را که فریدون عطارى از روى آن سخنرانى کرد غلامحسین ساعدى نوشته است. این متن به سرعت تکثیر شد و علاوه بر تبریز در محافل طرفدار جبهه ملى در تهران و سایر شهرستان‌ها نیز توزیع شد.[6] حسین بهاور - دانشجوى هوادار جبهه ملى - نسخه‌اى از نطق عطارى را به خبرنگار روزنامه کیهان رساند که با تلفن بى‌سیم به روزنامه دیکته و خبر نُه ستونى «منازعه لفظى نخست‌وزیر با دانشجویان دانشگاه تبریز» بر اساس آن چاپ شد.[7]

بیشتر سخنرانى نخست‌وزیر در دانشکده ادبیات، در پاسخ به فریدون عطارى بود که این قطعه‌هاى آن نشانه عصبانیت على امینى است:

- شما دانشجو هستید و باید در آینده زمام این مملکت را در دست بگیرید، ولى به جاى همه‌چیز منفى‌بافى مى‌کنید...

- روزنامه‌ها سراپا فحش است...

- در دانشکده‌هاى اصفهان و شیراز نیز همین حرف‌ها را شنیده بودم، شما در محیط این دانشگاه که با خون دل ساخته شده همه اصول ملى و مسائلى که احترام آن ضرورى است تخطئه مى‌کنید و زیر پا مى‌گذارید. عده‌اى از مردم، شکایت دارند که دانشگاه‌هاى ما یاغى تربیت مى‌کنند...

- در همه جاى دنیا تنها دانشجویان رشته حقوق به علت برنامه‌هاى تحصیلى تا به این حد وقت خود را صرف مسائل سیاسى مى‌کنند و در سایر رشته‌ها چنین نمونه‌هایى کمتر دیده مى‌شود...

نخست‌وزیر با این جمله‌ها دانشکده را ترک کرد: عازم رضائیه هستیم و با وجود وقت کمى که داشتیم در اجتماع شما شرکت کردم و مطالب توهین‌آمیز شما را شنیدم. ابایى از روشن شدن واقعیت اصلى قضایا ندارم و خوب است دو نفر ناطقى که قرار است در زمینه مشکلات دانشگاهى صحبت کنند، اشکالات خود را با استادان دانشگاه در میان گذارند.[8]

خروج ناگهانی نخست‌وزیر از دانشگاه تبریز

خبرگزارى فرانسه در خبرى نوشت: آقاى دکتر امینى - نخست‌وزیر ایران - به دنبال مخالفت‌هایى که از جانب دانشجویان به عمل آمد، ناگهان دانشگاه تبریز را ترک گفت![9]

آیین‌نامه‌ جلوگیرى از تقلب در انتخابات

بعدازظهر امروز وزیر کشور طى مصاحبه کوتاهى درباره انتخابات گفت: وزارت کشور مأمور تهیه آیین‌نامه‌اى براى جلوگیرى از تقلب در انتخابات شده بود که پس از تهیه این آیین‌نامه متن آن تسلیم آقاى نخست‌وزیر گردید. ولى ایشان هنوز در این مورد نظر نداده‌اند و معلوم نیست که نتیجه کار کمیسیون رضایت‌بخش باشد یا خیر.

سپهبد امیر عزیزى راجع به تاریخ احتمالى شروع انتخابات و تهیه مقدمات آن از طرف وزارت کشور گفت: من به هیچ‌وجه اطلاعى از این جریان ندارم و ما مأمور اجراى کار هستیم و هرگاه دستور شروع یا تهیه مقدمات انتخابات صادر شود، بلافاصله اقدام خواهد شد. ولى معلوم نیست که آقاى نخست‌وزیر درباره آئین‌نامه تنظیمى وزارت کشور چه تصمیمى خواهند گرفت.[10]

ساختمان آرامگاه سرباز گمنام در بندر پهلوى

روزنامه اطلاعات از بندر پهلوى نوشت: ساختمان آرامگاه سرباز گمنام در بندر پهلوى که به طرز زیبایى با سنگ‌هاى مرمر ایجاد شده است،  خاتمه یافت. این آرامگاه متعلق به اولین شهید نیروى دریایى در بندر پهلوى است که در غروب روز چهارم شهریور ماه 1320 هدف گلوله بیگانگان قرار گرفت.[11]

کاهش شمارگان مطبوعات

یکى از روزنامه‌هاى امروز، در گزارش کوتاهى از وضعیت مطبوعات تهران نوشته است که در دو ماه اخیر به طرز عجیبى تیراژ جراید و مجلات تهران قوس نزولى طى نموده به طور وحشتناکى پایین آمده است.

به پیش‌بینى این روزنامه در هفته‌هاى آینده، تیراژ جراید و مجلات پایین‌تر هم خواهد آمد. زیرا به علت خرابى فوق‌العاده وضع بازار، آگهى‌هاى تجارتى به حداقل رسیده، کاغذ روزنامه که تا این اواخر به حد وفور در بازار موجود بود، یکباره نایاب شده و ترقى قیمت پیدا کرده است.

این گزارش مى‌افزاید: در کسادى بازار مطبوعات، فروش بلیت‌هاى بخت‌آزمایى ملى روزافزون است و در حال حاضر هر هفته هشتصد هزار عدد بلیط به فروش مى‌رسد. یکى از مؤسسات تبلیغاتى طبق قراردادى که با بنگاه بخت‌آزمایى ملى منعقد کرده است، تعهد نموده فروش بلیت را در عرض سه ماه به دو میلیون عدد در هفته برساند. یکى از استادان رشته اقتصاد دانشگاه تهران که در مسائل اجتماعى مطالعات فراوانى دارد در این زمینه گفت: علت عدم فروش مطبوعات تهران به علت سرخوردگى مردم از سیاست و علاقه به تفریحات و علت فروش روزافزون بلیتهاى بخت‌آزمایى، روى وضع بد مردم و توسل آنها به شانس و اقبال خود مى‌باشد.[12]

نظر جبهه ملى درباره غیر قانونی بودن دولت امینى

امروز یک ناظر امریکایى که منبعى براى سفارت امریکا در تهران محسوب مى‌شود، با محمدعلى کشاورز صدر - سخنگو و عضو کمیته اجرایى جبهه ملى - گفت‌وگو کرد. موضوع گفت‌وگو مسائل مختلف سیاسى بود و بعضى نظریات کشاورز صدر چنین است: به نظر ما دولت امینى قانونى نیست و یک روز هم نباید ادامه یابد او بسیار حرف زده عملش بسیار کم بوده است. او چندتایى دزد دستگیر کرده، اما این را نمى‌توان شروع به کار محسوب کرد. هنگامى که امینى براى اولین‌بار متصدى شغلش شد، او امکان داشت خیلى بیشتر از این براى ایران کار کند. این امر در حیطه قدرتش بود. اما این کار را نکرد. حالا امینى فقط نگران حفظ خود بر مسند قدرت است. او اجازه داد که نخست‌وزیر پیشین - منوچهر اقبال - از مملکت فرار کند. امینى یک اقبال دیگر شده است در واقع شاه دوباره نخست‌وزیر شده و این قطعاً خلاف قانون اساسى مملکت است. در قانون اساسى ما شاه هیچ مسئولیتى ندارد. اما در دیکتاتورى حاضر خلاف آن صدق مى‌کند. امینى آگاهى‌اش ناقص است، اگر هیچ آگاهى داشته باشد، امینى نمى‌تواند موفقیت یابد و احتمالاً بزودى سقوط خواهد کرد. کشاورز صدر، همچنین درباره اصلاحات ارضى گفت: جبهه ملى اطلاع یا تسهیلات لازم براى اتخاذ تصمیمات نهایى در مورد این موضوع ندارد. من فکر مى‌کنم که اصلاحات ارضى باید باشد، اصلاحات ارضى جدى نه کوشش‌هاى مضحک فعلى.[13]


[1]ـ روزنامه کیهان ـ ش 5469 ـ 9/7/1340 ـ ص 1 و 15.

[2]ـ روزنامه دنیا ـ ش 662 ـ 9/7/1340 ـ ص 1 و 4.

[3]ـ فصلنامه تاریخ معاصر ایران ـ ش 11 ـ ص 297 و 298.

[4]ـ روزنامه اطلاعات ـ ش 10617 ـ 9/7/1340 ـ ص 1.

[5]ـ روزنامه ملیون ـ ش 77 ـ 10/7/1340 ـ ص 1.

[6]ـ نیکبخت، رحیم - جنبش دانشجویى تبریز به روایت اسناد و خاطرات ـ تهران- سوره مهر- 1381- ص 114 و 115.

[7]ـ ملازاده، حمید - سیرى در کوچه‌هاى خاطرات تبریز از شهریور 1320 تا انقلاب اسلامى ـ تبریز – انتشارات اراک – 1373- ص 158.

[8]ـ روزنامه ملیون ـ ش 77 ـ 10/7/1340 ـ ص 1.

[9]ـ بولتن خبرگزارى پارس محرمانه ـ ش 161 ـ 10/7/1340 ـ ص 10 و 11.

[10]ـ روزنامه ملیون ـ ش 77 ـ 10/7/1340 ـ ص 4.

[11]ـ روزنامه اطلاعات ـ ش 10617 ـ 9/7/1340 ـ ص 14.

[12]ـ روزنامه دنیا ـ ش 662 ـ 9/7/1340 ـ ص 1 و 3.

[13]ـدانشجویان مسلمان پیرو خط امام- اسناد لانه جاسوسى ـ ش 22 ـ مرکز نشر اسناد لانه جاسوسی- ص 25 و 32 و 33.