سازمان زنان ایران
زهرا رنجبر کرمانی
24 بازدید
سازمان زنان ایران، نهادی فرهنگی- خدماتی بود که به ظاهر برای اعتلای زنان ایران ولی در حقیقت برای غربیسازی زن ایرانی تلاش میکرد.
در دوره قاجار، زنان با مشارکت در جنبشهای مردمی، نظیر جنبش تنباکو و انقلاب مشروطه، ضمن ورود به حوزههای سیاسی- اجتماعی، به دنبال کسب فرصت برابر با مردان برای مشارکت در امور سیاسی بودند. زنان، علیرغم فضای سنتی حاکم بر جامعه، اقدامات نوینی مانند سوادآموزی، انتشار نشریه و تأسیس انجمن انجام دادند.[1]
با آغاز حکومت پهلوی اول، جامعه زنان، پذیرای تحولات بسیاری شد. رضاشاه نهادهای فرهنگی-اجتماعی را با الگوی غربی نوسازی کرد و جمعیتهای زنان برای برخورداری از حمایت حکومت، به سمت سیاستهای آن، تغییر ماهیت و هدف دادند.[2]
در اولین سالهای سلطنت محمدرضاشاه که حکومت هنوز به طور کامل استقرار نیافته بود، جمعیتهای زنان، فقط به دنبال حفظ موجودیت خود بودند. پس از تثبیت قدرت، این جمعیتها تقویت و بر تعدادشان افزوده شد. آگاهسازی زنان نسبت به مسائل اجتماعی، انجام امور خیریه و تشکیل کلاسهای سوادآموزی، عمده برنامه این جمعیتها بود.[3] به تدریج جمعیتهای زنان دریافتند که به شکل پراکنده نمیتوانند به اهداف خود برسند. حکومت نیز دانست که برای پیشبرد اهداف خود به یک نیروی هماهنگ و منسجم نیاز دارد. بنابراین تصمیم گرفت جمعیتهای زنان را تحت مدیریت منسجم و واحد در یکدیگر ادغام کند. به این ترتیب در سال 1338، هجده جمعیت مختلف در قالب «شورای عالی جمعیتهای زنان ایران» تحت ریاست اشرف پهلوی، مشغول به فعالیت شدند.[4] با تشکیل این شورا، سایر جمعیتهای پراکنده تعطیل شدند. هدف اصلی تشکیل شورا، مبارزه با بیسوادی اعلام شده بود، اما در حقیقت سازماندهی جمعیتهای زنان با اهداف مختلف، ذیل برنامههای وزارت فرهنگ و در راستای سیاستهای حکومت بود.[5]
اواخر 1344 به علت محدود بودن فعالیتهای شورای عالی و عدم تعمیم آن به جامعه زنان، زمزمههای نارضایتی، از درون شورا به گوش رسید. اشرف اعلام کرد، شورا به سبب ناکارآمدیِ ارکان اجرایی و تسلط نظام کهنگرایی، پاسخگوی اهداف «انقلاب شاه و مردم» نیست؛ بنابراین، وجود یک سازماندهی جدید الزامی است. ازاینرو، شورا به دستور وی در سال 1345 منحل و پس از مدت کوتاهی «سازمان زنان ایران» جایگزین آن شد.[6] از دیگر علل ایجاد سازمان، مهار مبارزات زنان در چهارچوب دلخواه شاه بود.[7]
اشرف پهلوی که داعیه رهبری جنبش زنان ایران را داشت در 29 مرداد 1345 تشکیل «سازمان زنان ایران» را اعلام کرد.[8] نخستین مجمع عمومی سازمان زنان ایران در روزهای 28 تا30 آبان 1345 تشکیل و اساسنامه آن تنظیم شد.[9] اشرف پهلوی در سخنرانی افتتاح مجمع، بر غیر سیاسی بودن سازمان تأکید و اظهار داشت: «این امر مانع از توصیههای سازمان به دولت و پیشنهاد اجرای مقرراتی که به نفع زنان ایرانی است نخواهد بود...».[10] در قطعنامه پایانیِ مجمع، شرکتکنندگان خواهان بهبود و اصلاح وضع زنان در حوزههای فرهنگی، حقوقی، رفاه اجتماعی، اقتصاد خانگی و بینالمللی شدند.[11] با وجود این، طبق گزارشهای ساواک، زنان روشنفکر ایران در آن بازه زمانی، به سازمان خوشبین نبودند.[12]
در اولین اساسنامه سازمان، مشتمل بر 101 ماده، اهداف زیر تعیین شد:
«1- ترفیع مقام زن در ایران که به نوبه خود متضمن بهبود و پیشرفت وضع اجتماعی کشور میباشد و همچنین بالا بردن سطح فرهنگی و اجتماعی زنان و آشنا کردن آنان به تکالیف و حقوق خود.
2- بسیج و استفاده هرچه بیشتر از زنان ایران از کلیه صور اجتماع برای به ثمر رسانیدن تحولات اجتماعی کشور.
3- هدایت کردن و هماهنگ نمودن فعالیتهای جمعیتهای زنان ایران و به طور کلی ارائه خط مشی در به ثمر رسانیدن مساعی قاطبه زنان کشور.
4- ایجاد تفاهم و مناسبات متقابل بین زنان ایران از یک طرف و سازمانها و قاطبه زنان کشورهای خارج از طرف دیگر».[13]
اساسنامه سازمان زنان در سالهای بعد تغییراتی کرد و آخرینِ آن، مصوب 29 آذر 1355 بود. در آخرین اساسنامه هدف سازمان، «کوشش در راه نیل به هدفهای مقدس انقلاب شاه و مردم و سهیم کردن هرچه بیشتر و گستردهتر زنان در پیشرفت و تکامل جامعه نوین ایران» از طریق «بالا بردن دانش فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی و سیاسی زنان ایران و آگاه کردن آنان به حقوق، وظایف و مسئولیتهای خانوادگی اجتماعی و اقتصادی و سیاسی» عنوان شده بود. مطابق این اساسنامه «کلیه زنان دارای تابعیت ایران و بالای 18 سال و عدم محکومیت به جرائمی که موجب محرومیت از حقوق اجتماعی گردد» میتوانستند عضو سازمان شوند.[14]
برنامهها و وظایف سازمان عبارت بودند از:
1- خدماتی و رفاهی در قالب: الف- مراکز رفاه خانواده دارای خدمات بهداشت و تنظیم خانواده، مشاوره خانواده و امور حقوقی، مهد کودک و آموزش؛ ب- مددکاری اجتماعی ج- تأمین رفاه دختران دانشجو که برای ادامه تحصیل از شهرستانها به مراکز دانشگاهی میآمدند، مواردی چون تهیه مسکن و پانسیون و نظارت بر امور پانسیون ها؛ د- حمایت از خانوادههای بیسرپرست در زمینه مسکن، آموزش، بهداشت، تغذیه و پوشاک
2- آموزشی در قالب: الف- آموزشهای کوتاه مدت به صورت کلاسهای فنی- حرفهای و هنری؛ ب- آموزشهای بلندمدت در شکل سوادآموزیِ تابعی؛ ج- آموزش مددکاری و راهنمایان خانواده[15]
3- تبلیغاتی در قالب: الف- چاپ و نشر با هدف ارائه مفهوم جدید از زن و الگوهای جدید زندگی با برداشتهایی از فرهنگ غربی؛ ب- برنامهریزیهای عمومی در جهت اهداف تبلیغاتی حکومت؛ ج- فعالیتهای حقوقی با توجه به اهداف سیاسی- فرهنگی حکومت و با تعاریف جدید از حقوق و تساوی زنان و مردان و طرح حقوقی جدید، متأثر از تحولات حقوقی کشورهای غربی[16]
4- سیاسی – علیرغم تأکید اشرف بر غیر سیاسی بودن سازمان در ابتدای شکلگیری آن - در قالب: الف- ارتباط نزدیک با حزب رستاخیز ایران؛ ب- ارتباط با سازمان زنان کشورهای عضو پیمان منطقهای آر. سی. دی؛ ج- ارتباط با سازمان زنان اسرائیل؛ د- ارتباط با انجمنها و جمعیتهای زنان آمریکا؛ هـ- عضویت فعال در سازمان ملل متحد.[17]
با وجود تقویت دیوانسالاری سازمان و گسترش ارکان اداری- اجراییِ آن در گذر زمان، سازمان زنان در تحقق برنامهها و اهدافی که به آن اشاره شد به علل زیر، توفیق چندانی به دست نیاورد:
1- نواقص سیستم اداری که سبب توقف اهداف پیشبینی شده در سطح آییننامه یا بروز مشکلات عدیده در صورت اجرا میشد.
2- عدم شناخت واقعی و درست از شرایط محلی و بومی نقاط مختلف کشور باوجود برنامهریزیها و گروهبندیهای متعدد در سازمان که در اغلب موارد به تبعیت از یک الگوی یکسان میانجامید و در مرحله عمل با توجه به تفاوتهای فرهنگی مناطق مختلف ایران ناکام میماند.
3- کمبود شدید نیروی متخصص و کارآمد.
4- بودجه ناکافی و عدم تناسب آن با هزینهها و موقعیت اقتصادی- اجتماعی هر منطقه.
5- فقدان زیرساخت مطلوب اقتصادی- اجتماعی در حوزه عملیاتی.
6- فقدان آمار و اطلاعات دقیق درباره مشخصات و نیازمندیهای جمعیتِ هدف.
7- کمبود یا نارسایی تجهیزات و امکانات.
8- اختصاص بخش قابل توجهی از بودجه محدود سازمان به برنامههای تبلیغاتی و برگزاری سمینار.[18]
با اینهمه در پایان دولت جمشید آموزگار در 5 شهریور 1357، هنگامی که حکومت در شرایط انقلابی، برای بقا نیازمند جلب حمایت مردم بود، مطبوعات در شرح موفقیتها و دستاوردهای سازمان زنان نوشتند:
«تعداد شعب سازمان... در سراسر کشور از 216 در اَمرداد سال گذشته به 373 در امرداد سال جاری و مراکز رفاه خانواده طی همین مدت از 114 به 131 مرکز در شهرها، و کمیتههای امور اجتماعی از 286 به 443 در بخشها افزایش یافته است.... تعداد 163مهد کودک... در تهران و شهرستانها ایجاد گردیده و تا آخر سال جاری تعداد 97 مهد کودک دیگر... آغاز به کار خواهند کرد.... ایجاد آموزشگاه عالی مددکاری قضایی و تعدادی طرح اجرایی در زمینه تجدید نظر در محتوای آموزشی کتب درسی، ایجاد شرکتهای تعاونی تولید صنایع دستی در روستاها، گسترش آموزشهای فنی و حرفهای، تشویق زنان کارگر به مشارکت در سندیکاها و اتحادیههای کارگری، جانشین کردن نیروی زنان به جای نیروی کار خارجی، راهنمایی حرفهای و شغلی و آموزشی دختران و ایجاد دورههای آموزش مدیریت برای زنان کارمند» از دیگر خدمات سازمان زنان ایران است.[19]
اما مدتی بعد مجله زن روز در شماره 15 مهر 1357 در سرمقاله خود با عنوان «سازمان زنان ایران، تشکیلاتی پوچ و کاغذی و بیایمان»، گویی به نفی همه ادعاهای یاد شده پرداخته و مینویسد: «آمارها و گزارشات دروغی این سازمان در طول سالهای اخیر همیشه حکایت از آن داشت که بیش از 130 شعبه در سراسر ایران دارد و همچون چتری عظیم سایهای از ترقیخواهی و تساوی حقوق و تلاش و مبارزه در راه بیدار کردن عقل و جان زن ایرانی... گسترانیده.... متأسفانه سازمان زنان ایران، مثل بسیاری از سازمانهای حزبی و نمایشی دیگر، نه ذاتی اصیل داشت و نه ریشهای در قلب ملت...». نویسنده سپس در انتقاد از دبیرکل وقت سازمان - مهناز افخمی - مینویسد: «مگر ما زن روشنفکر و تحصیلکرده که هم به نهضت تساوی حقوق زن و مرد ایرانی معتقد باشد و هم به سنت و فرهنگ و مقدسات ما معتقد باشد کم داریم؟ زنانی که هم سابقه رهبری در نهضتهای ترقیخواهانه زنان دارند و هم انگلیسی حرف میزنند و هم قرآن کریم را خواندهاند و هم از شریعت و فقه اسلامی و شرایط زندگی زن ایرانی از شهر گرفته تا روستا اطلاع و آگاهی کافی دارند، پس چرا میرویم و از نوع فرنگیمآبش را برای مدیریت بر یک نهضت بسیار حساس اجتماعی از آمریکا وارد میکنیم؟...».[20]
آنچه در مقاله یاد شده آمد را میتوان نتیجه استقرار قهری اندیشههای نوین وارداتی و اصلاحات از بالا بر جنبش زنان ایران دانست. عدم تجانس سازمان زنان با جریانات واقعی جامعه سبب شد تا جنبش زنان تحریف و از مسیر طبیعی خود منحرف شود. به این ترتیب انجمنهای مستقل زنان یا منحل شده و زیر لوای سازمان زنان به ریاست اشرف پهلوی رفتند یا به طور غیر قانونی به حیات خود ادامه دادند. از آن سو، اکثریت زنان ایرانی در آن دوره به خانهداری و مسائل مرتبط با آن آشنا و بلکه خو گرفته بودند. آنها به علت غریب بودن ایدئولوژی وارداتی غربی نمیتوانستند با آن و وجهی از جنبش زنان که منادی آن بود رابطه کاملی برقرار کنند.[21]
سرانجام سیاستهای غربگرای حکومت که بهویژه پس از انقلاب سفید و از طریق نهادهایی چون سازمان زنان ایران اعمال میشد، سبب آزردگی بخشهاى سنتمدار جامعه و مخالفت سیاسى مردم با حکومت شد.[22] ازاینرو در بحبوحه انقلاب، ساختمانهای سازمان زنان در سراسر کشور هدف هجوم افراد انقلابی قرار گرفتند.[23] در دی 1357 کارکنان سازمان زنان ایران با انتشار بیانیهای همبستگى خود با انقلاب را اعلام کردند و هر گونه وابستگى به مقامات شناخته شده سازمان را مردود دانسته و از آنها برائت جستند.[24]
پس از پیروزی انقلاب اسلامی، در 7 اسفند 1357 مراکز رفاه خانواده، بدنۀ خدماتی- رفاهی سازمان زنان ایران که «سازمان رفاه و ارشاد خانواده» نامیده میشد، به وزارت کار و امور اجتماعی،[25] و در 25 تیر 1358 به وزارت بهداری و بهزیستی واگذار شد.[26]
1. زاهد، سعید و بیژن خواجه نوری، جنبش زنان در ایران، شیراز، ملک سلیمان، 1384، ص 106- 109.
[2]. رنجبر عمرانی، حمیرا، سازمان زنان ایران، تهران، مؤسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران، 1385، ص 62 و 63.
[3]. همان، ص 69 و 70.
[4]. بامداد، بدرالملوک، زن ایرانى از انقلاب مشروطیت تا انقلاب سفید، تهران، ابن سینا، 1347، ص 106.
[5]. رنجبر عمرانی، همان، ص 75.
[6]. همان، ص 93 و 97.
[7]. طبری، احسان و دیگران، پنجاه سال تبهکارى و خیانت سلسله پهلوى، بینا، 1357، ص 87.
[8]. اطلاعات، شنبه 29 امرداد 1345، ش 12058، ص 1 و 16.
[9]. سالنامه زنان ایران: نشریه سالانه سازمان زنان ایران، تهران، سازمان زنان ایران، 1345، ص 41.
[10]. همان، ص 143.
[11]. آرشیو سازمان اسناد و کتابخانه ملی جمهوری اسلامی ایران، منبع ش 8117/297.
[12]. زنان دربار به روایت اسناد ساواک، فرخرو پارسا، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات، 1383، ص 66.
[13]. سالنامه، همان، ص 149.
[14]. آرشیو سازمان اسناد، همان، منبع ش 62910/293.
[15]. رنجبر عمرانی، همان، ص 111- 124.
[16]. همان، ص 126- 129.
[17] .همان، ص 132- 155.
[18]. همان، ص 109- 125.
[19]. کیهان، یکشنبه 5 شهریور 1357، ش 10549، ص 11 و 16.
[20]. زن روز، شنبه پانزدهم مهر 1357، ش 700، ص 7.
[21]. زاهد، همان، ص 132 و 133.
[22]. اطلاعات، دوشنبه 9 بهمن 1357، ش 15771، ص 5.
[23]. انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، ج 4، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات، 1378، ص 174؛ انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، استان خراسان رضوی، ج 10، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات ، 1400، ص 355.
[24]. بولتن خبرگزارى پارس عادى، ش 297، ص 2.
[25]. سامانه قوانین و مقررات مرکز پژوهشهای مجلس شورای اسلامی، ش 104554.
[26]. همان، شماره 104754.