مطهری، مرتضی

صالح محمدی
32 بازدید

آیت‌الله مرتضی مطهری از یاران امام خمینی بود که پس از پیروزی انقلاب اسلامی توسط گروه فرقان ترور شد و به شهادت رسید.

مرتضی مطهری در 13 بهمن 1298 در فریمان به‌دنیا آمد. پس از فراگیری مقدمات در مکتب‌خانه و نیز نزد پدرش شیخ محمدحسین مطهری از روحانیون فریمان، در پانزده‌سالگی برای ادامۀ تحصیل همراه با برادر خود محمدعلی مطهری، به مشهد رفت و دو سال در مدرسۀ ابدال‌خان به تحصیل پرداخت.[1] در سال 1314، پس از آنکه در طرح توسعۀ شهر فریمان در زمان رضاشاه، خانۀ پدری او تخریب شد، برای رسیدگی به امور منزل پدری، ناچار به زادگاه خود بازگشت و دو سال را به مطالعه کتاب‌های پدرش گذراند.[2] او به‌رغم مخالفت اطرافیان از مهاجرت به قم، در سال 1315 به قم رفت و در مدرسۀ فیضیه ساکن شد.[3]

ابتدای ورود به قم از طریق درس‌های اخلاق‌ امام خمینی، با ایشان آشنا شد و مدت دوازده سال در درس شرح منظومه و اسفار و درس خارج فقه و اصول امام شرکت کرد.[4]

او در سال 1329 با علامه سید محمدحسین طباطبایی آشنا شد و حکمت بوعلی را نزد وی فراگرفت.[5] دیگر استادان او عبارت‌اند از: آیات عظام سید حسین بروجردی، سید محمدتقی خوانساری، سید صدرالدین صدر، سید محمد حجت،[6] سید شهاب‌الدین مرعشی نجفی، سید محمد محقق داماد، محمد صدوقی و میرزا علی آقای شیرازی.[7] مطهری در سال 1325 جزء استادان بنام قم به‌شمار می‌آمد و ادبیات عرب، منطق، کلام، فقه، اصول و فلسفه را تدریس می‌کرد.[8]

مطهری در آن سال‌ها همراه با دوستانی چون آیت‌الله سید محمد بهشتی و آیت‌الله حسینعلی منتظری به چگونگی سامان دادن به نظام روحانیت می‌اندیشید. در شهریور 1326 پس از بازگشت از سفر تبلیغی در ماه رمضان، همراه با هجده نفر‌ از فضلای حوزه، به تنظیم برنامۀ مطالعاتی متناسب با این سفرها پرداخت. این جمع ابتدا به چند گروه سه‌نفره تقسیم شدند و هر گروه درباره موضوعی مطالعه می‌کردند. مطهری، بهشتی و منتظری موضوع اسلام و مادیگرایی را برگزیدند[9] و این مطالعات پس از چهار سال، با ورود به جلسات علامه طباطبایی گسترده‌تر و عمیق‌تر دنبال شد. حاصل آن درس‌ها، نگارش کتاب «اصول فلسفه و روش رئالیسم» توسط علامه بود.[10]

اندیشه‌ و عملکرد آیت‌الله مطهری در اصلاح حوزه و روحانیت، سبب تخریب او از سوی برخی بدخواهان نزد آیت‌الله بروجردی شد و دیگر نتوانست در حوزۀ علمیه قم به فعالیت بپردازد؛ ازاین‌رو در سال 1331 به تهران سفر کرد و در خانه‌ای در خیابان ری ساکن شد. ابتدا حاج محمدحسین کوشان‌پور از تجار خیّر تهران اجارۀ آن خانه را می‌پرداخت.[11] مطهری در تهران به تدریس فلسفه در مدرسۀ علمیه مروی پرداخت. اولین اثر علمی آیت‌الله مطهری در تهران، نگارش شرحی بر کتاب «اصول فلسفه و روش رئالیسم» در سال 1332 بود.[12]وی با قبولی در آزمون اولین دورۀ مدرسی دانشکدۀ معقول و منقول (الهیات) در سال 1333، از 20 آبان 1334 به تدریس در دانشگاه مشغول شد.[13]

استاد مطهری از سال 1337 به‌مدت بیست سال با شرکت در جلسات انجمن اسلامی پزشکان، به بحث درباره مجموعه‌ای از مسائل اسلامی از جمله توحید، معاد، فطرت، حجاب، بردگی از نظر اسلام، ربا، بانک، بیمه و… پرداخت. او با نگارش جلد نخست کتاب «داستان راستان» در سال 1339 و جلد دوم آن در سال 1343[14] موفق به دریافت جایزۀ 400 دلاری یونسکو در سال 1344 شد.[15]

با شکل‌گیری جمعیت هیئت‌های مؤتلفه در سال 1342، آیت‌الله مطهری به‌عنوان یکی از اعضای شورای روحانیتِ هیئت‌های مؤتلفه، از سوی امام خمینی معرفی شد.[16] کتاب «انسان و سرنوشت» محصول درس‌های اعتقادی وی در این جمع است.[17]

با فرارسیدن محرم 1342ش، سخنرانی آیت‌الله مطهری در حمایت از نهضت امام خمینی، در شب دوازدهم محرم در هیئتی در خیابان فرح‌آباد (پیروزی)، موجب بازداشت شبانۀ وی توسط ساواک شد[18] و بیش از چهل روز در زندان موقت شهربانی به‌سر برد.[19]

آیت‌الله مطهری در سال 1342 با هدف ترویج و نشر تعالیم اسلام در میان دانشجویان، استادان و طبقات گوناگون مردم، طرح تأسیس حسینیۀ ارشاد را با آقایان محمد همایون و ناصر میناچی در میان گذاشت[20] و با همراهی این افراد، حسینیۀ ارشاد در سال 1346 و با محوریت استاد مطهری آغازبه‌کار کرد.

استاد مطهری در سال 1345 در پاسخ به نوشته‌های ابراهیم مهدوی در مجلۀ «زن روز» با موضوع حجاب و زن، پاسخ‌های خود را طی چند مقاله در همان مجله منتشر کرد که بعدها با عنوان «نظام حقوق زن در اسلام» به‌صورت مستقل منتشر شد.[21] همچنین وی در مقابله با باستان‌گراییِ حکومت پهلوی و گروه‌های چپ مارکسیسم، کتاب «خدمات متقابل اسلام و ایران» را نوشت.[22]

در خرداد 1349 به‌دلیل درج اعلامیه‌ای در روزنامۀ «کیهان» و «اطلاعات»، با امضای استاد مطهری، علامه طباطبایی و آیت‌الله سید ابوالفضل زنجانی مبنی بر جمع‌آوری کمک برای آوارگان فلسطینی، هر سه به ساواک احضار شدند. از آیت‌الله مطهری خواستند پول‌های جمع‌آوری‌شده را برای مصرف در امور خیریه در اختیار «شیر و خورشید سرخ ایران» قرار دهد. آیت‌‌‌‌‌الله مطهری با این خواسته مخالفت کرد و با گرفتن قبض کمک به فقرا از آیت‌الله سید محمدکاظم شریعتمداری و ارائۀ آن به ساواک، وجوه جمع‌آوری‌شده را به‌صورت مخفیانه به مکه منتقل و از طریق حجاج فلسطینی به‌دست مبارزان رساند.[23]

با ورود دکتر علی شریعتی به جمع سخنرانان حسینیۀ ارشاد در سال 1347[24]و برانگیخته شدن اعتراضات علما پس از مدتی علیه مواضع دینی او و حمایت ناصر میناچی از اعضای هیئت‌مدیره حسینیه از وی، پس از آنکه تذکرات و تلاش‌های استاد مطهری در اصلاح امور حسینیه بی‌نتیجه ماند، وی در سال 1350 از حسینیه جدا شد و از آن پس در مسجد الجواد(ع) به فعالیت تبلیغی خود ادامه داد.[25]

در سال 1354 استاد مطهری به دستور ساواک، از ادامۀ تدریس در دانشگاه تهران منع و چندی بعد ممنوع‌المنبر شد.[26] وی از مؤسسان جامعۀ روحانیت مبارز در سال 56 بود و اساس‌نامۀ این جمعیت به قلم او نوشته شد که پس از شهادتش به‌همتِ شهید بهشتی در مجمع عمومی این مجموعه به تصویب رسید. [27]

در سفری که آیت‌الله سید محمد بهشتی، اوایل آبان 1357 به پاریس داشت، امام خمینی برای ادارۀ کشور پس از پیروزی، به وی دستور داد شورایی مرکب از رجال متدین و قابل‌اعتماد تشکیل دهد. براین‌اساس آیت‌الله مطهری به عضویت هستۀ پنج‌نفره این شورا درآمد[28] و در سفری که خود به پاریس داشت، عنوان «شورای انقلاب» را برای این نهاد به امام پیشنهاد داد.[29] پس از بازگشت آیت‌الله مطهری از پاریس، شورای انقلاب رسمیت یافت[30] و در تاریخ 22 دی 57 آغازبه‌کار آن رسماً از سوی امام خمینی اعلام شد.[31] آیت‌الله مطهری مدیریت این شورا را برعهده داشت.[32]

پس از اعلام تصمیم امام خمینی بر بازگشت به ایران، در گفت‌وگوی تلفنی حجت‌الاسلام سید احمد خمینی با آیت‌الله مطهری، «کمیتۀ استقبال» از امام تشکیل شد و آیت‌الله مطهری، آیت‌الله محمد مفتح و حجت‌الاسلام فضل‌الله محلاتی به‌عنوان هستۀ اولیۀ کمیتۀ استقبال انتخاب شدند.[33] استاد مطهری نمایندۀ شورای انقلاب در کمیتۀ استقبال به‌شمار می‌آمد.[34]

با بسته شدن فرودگاه‌ها از سوی دولت بختیار برای جلوگیری از بازگشت امام خمینی، جامعۀ روحانیت تهران در صبحِ 8 بهمن 57 به تحصن اعتراضی در مسجد دانشگاه تهران اقدام کرد[35] که مدیریت این تحصن بر عهدۀ آیت‌الله مطهری بود و خود نیز در آغاز تحصن در جمع تحصن‌کنندگان سخنرانی کرد.[36]

پس از بازگشت امام خمینی، ضرورت تشکیل دولت موقت و تأکید ایشان بر اینکه شخصیتی غیرروحانی ادارۀ امور کشور را بر عهده گیرد، زمینه‌ای شد تا آیت‌الله مطهری در یکی از جلسات شورای انقلاب با حضور امام خمینی، مهندس مهدی بازرگان را به‌عنوان رئیس دولت موقت پیشنهاد کند و امام نیز با اعتمادی که به استاد داشت، حکم نخست‌وزیری بازرگان را صادر کرد. متن اولیۀ آن حکم نیز توسط مطهری نوشته شده بود.[37]

پس از پیروزی انقلاب اسلامی،‌ آیت‌الله مطهری در کنار تبیین ماهیت انقلاب اسلامی و پاسخ به شبهات درباره فلسفۀ سیاسی اسلام، به‌عنوان مشاور امام خمینی نقشی اثرگذار در ساماندهی وضعیت صداوسیما و ایجاد نهادهایی چون کمیته‌های انقلاب اسلامی و معرفی افراد دارای صلاحیت جهت تصدی آن داشت.[38]

آیت‌الله مرتضی مطهری سرانجام در شب یازدهم اردیبهشت 1358، حدود ساعت 10:30، پس از آنکه به‌همراه مهندس مصطفی کتیرایی، وزیر مسکن و شهرسازی دولت موقت، و تقی حاج‌طرخانی از جلسه‌ای در خانۀ دکتر یدالله سحابی واقع در خیابان فخرآباد تهران خارج شد، از ناحیۀ سر هدف گلولۀ اعضای گروهک فرقان قرار گرفت و پس از انتقال به بیمارستان طرفه، به شهادت رسید.[39] پیکر آن شهید والامقام پس از تشییع از مقابل دانشگاه تهران به قم منتقل و پس از اقامۀ نماز توسط آیت‌الله‌العظمی گلپایگانی، در حرم حضرت معصومه(س) به خاک سپرده شد. امام خمینی در پیامی، مطهری را فرزند عزیز خود خواند که در سوگ او نشسته[40] و دو روز در مدرسۀ فیضیه برای او مجلس سوگواری برگزار کرد.[41]

به مناسبت اولین سالگرد شهادت استاد مطهری، سرود «شهید مطهر» با شعر حمید سبزواری، آهنگ‌سازی احمدعلی راغب و با صدای محمد گلریز تولید و منتشر شد.[42] گفته می‌شود امام خمینی هرگاه این سرود را از صداوسیما می‌شنید می‌گریست.[43] سالروز شهادت استاد مطهری در 12 اردیبهشت به‌عنوان روز معلم نام‌گذاری شد. همچنین خانۀ این استاد شهید در محلۀ قلهک، در سال 1386 به موزۀ شهید مطهری تبدیل شد.

از آیت‌الله مطهری حدود 9 کتاب در سیرۀ معصومان و بزرگان، 13 کتاب در اخلاق و تربیت و عرفان، 19 کتاب در زمینۀ سیاسی و اجتماعی، 29 کتاب در اعتقادات، 21 کتاب در فلسفه، 14 کتاب در فقه و حقوق، 9 کتاب در تاریخ، 2 کتاب در اقتصاد اسلامی و 14 کتاب در تفسیر، از سوی انتشارات صدرا به چاپ رسیده که مجموعه‌ای از سخنرانی‌ها و دست‌نوشته‌های استاد هستند. یادداشت‌های استاد نیز در 16 جلد به چاپ رسیده است.[44]


[1]. سید ناصری، حمیدرضا و امیررضا ستوده؛ پاره‌ای از خورشید، گفته‌ها و ناگفته‌ها از زندگی استاد شهید مرتضی مطهری؛ چاپ اول، مؤسسه نشر و تحقیقات ذکر، بی‌جا، 1378ش، ص17 و 50.

[2]. همان، ص51.

[3]. همان، ص76.

[4]. واثقی راد، محمدحسین، مطهری مطهِّر اندیشه‌ها؛ چاپ اول، مرکز انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی، 1364، ص29.

[5]. پاره‌ای از خورشید، ص81.

[6]. همان، ص80.

[7]. عالم جاودان، استاد شهید مرتضی مطهری؛ چاپ اول، مرکز بررسی اسناد تاریخی، 1382، ص١۴.

[8]. همان، ص٢٢.

[9]. عالم جاودان، ص٢۶.

[10]. پاره‌ای از خورشید، ص276.

[11]. همان، ص320.

[12]. عالم جاودان، ص٢۵.

[13]. کردی، علی، استاد شهید به روایت اسناد، چاپ دوم، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 1383، ص25.

[14]. عالم جاودان، ص٢۵-٢۶.

[15]. کردی، علی، همان، ص24.

[16]. علی‌آبادی، عبدالله؛ خاطرات حاج هاشم امانی؛ چاپ اول، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 1391ش، ص174.

[17]. عالم جاودان، ص٣٢.

[18]. روحانی، سید حمید؛ خاطرات و مبارزات شهید محلاتی؛ چاپ اول، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 1376ش، ص50.

[19]. کردی، علی، همان، ص28.

[20]. جودکی، محبوبه؛ حسینیۀ ارشاد به روایت اسناد؛چاپ اول، انتشارات مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 1388ش، ص17-18.

[21]. مطهری، مرتضی،  نظام حقوق زن در اسلام، چاپ هشتم، انتشارات صدرا، 1367، ص16-15.

[22]. پاره‌ای از خورشید، ص288

[23]. عالم جاودان، ص٣۶؛ خاطرات و مبارزات شهید محلاتی، ص78.

[24] . عالم جاودان، ص55؛ دوانی، علی؛ خاطرات من از استاد شهید مطهری؛ چاپ ششم، انتشارات صدرا، 1381ش، ص55.

[25]. خاطرات من از استاد شهید مطهری ، ص54.

[26]. عالم جاودان، ص۴۶.

[27]. پاره‌ای از خورشید، ص404.

[28]. نظری، مرتضی؛ خاطرات ماندگار از زندگی آیت‌الله سید محمد بهشتی؛ بی‌چا، تهران: دفتر نشر فرهنگ اسلامی، 1378ش، ص199-202.

[29]. حسینیان، روح‌الله؛ یک سال مبارزه برای سرنگونی رژیم شاه؛ چاپ دوم، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 1397ش، ص726-728.

[30]. مختاری اصفهانی، رضا؛ شهید مطهری در حدیث دیگران؛ چاپ اول، بی‌نا، 1391ش، ص198.

[31]. صحیفۀ امام، ج5، ص426.

[32]. شهید مطهری در حدیث دیگران، ص208

[33]. یک سال مبارزه برای سرنگونی رژیم شاه، ص793-794.

[34]. شهید مطهری در حدیث دیگران، ص209.

[35]. حسینیان، روح‌الله،  یک سال مبارزه برای سرنگونی رژیم شاه؛ چاپ دوم، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 1397، ص790.

[36]. شهید مطهری در حدیث دیگران، ص211.

[37]. جوانمرد، احسان؛ رفتار سیاسی شهید مطهری و انقلاب اسلامی؛ چاپ اول، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 1385ش، ص247.

[38]. رفتار سیاسی شهید مطهری و انقلاب اسلامی، ص254-257.

[39]. همان، ص268؛ سحابی، عزت‌الله؛ نیم قرن خاطره و تجربه؛ چاپ اول، خاوران، 1392ش، ص90.

[40] . صحیفه امام

[41]. همان، ص272.

[42]. صفایی‌فرد، محسن؛ بانگ آزادی، خاطرات شفاهی احمدعلی راغب؛ چاپ دوم، راه‌یار، 1399ش، ص161-170.

[43]. رفتار سیاسی شهید مطهری و انقلاب اسلامی، ص272.

[44] . https://motahari.org .