سازمان مجاهدین خلق

علی رحمانی
19 بازدید

سازمان مجاهدین خلق یکی از مشهورترین گروه‌های چریکی مخالف حکومت پهلوی است که در پی سرکوب نهضت ملت مسلمان ایران در 15 خرداد 1342 در سال 1344ش تأسیس شد.

 هستۀ اولیۀ این سازمان را محمد حنیف‌نژاد، سعید محسن و عبدالرضا نیک‌بین رودسری در سال 1344ش با هدف مبارزه با حکومت پهلوی تأسیس کردند.[1] به ادعای برخی منابع، ایدئولوژی اولیۀ سازمان برپایۀ اسلام بود و هدف اصلی آن را برپایی حکومت اسلامی تشکیل می‌داد.[2] به گفتۀ برخی دیگر، رهبران اولیه و بسیاری از پیروان آنان هدف از مبارزﮤ مسلحانه را تحقق جامعۀ بی‌طبقۀ توحیدی و نفی استثمار کامل می‌دانستند؛[3] اما چنان‌که از متن نخستین بیانیۀ سیاسی سازمان در سال 1350ش هویداست، ایدئولوژی رهبران اولیه کمتر رنگ‌وبویی از اسلام ناب دارد.[4]

اطلاع دقیقی از فعالیت رهبران سازمان در فاصلۀ سال‌های 1344ش تا 1350ش در دست نیست، اما به گواهی اسناد تاریخی می‌توان گفت که رهبران اولیه در این فاصلۀ شش‌ساله مشغول مطالعه و پژوهش برای تدوین ایدئولوژی خود بودند؛ تشکیل گروه ایدئولوژی در سال 1346ش مؤید این نکته است.[5]

رهبران سازمان به‌دلیل اعتقاد بیش از حد خود به عمل‌گرایی انقلابی، در نخستین اقدام مبارزاتی خود با تلاش گروهی از اعضای مجاهدین خلق برای ربودن یک هواپیما بر فراز آسمان عراق در سال 1349ش آشکارا وارد فاز مسلحانه شدند.[6]

با انجام عملیات انفجار دکل‌های برق در هنگام برگزاری جشن‌های 2500سالۀ شاهنشاهی توسط مجاهدین خلق، ساواک ازطریق فردی به‌نام الله‌مراد دلفانی در بین اعضای هستۀ مرکزی سازمان نفوذ کرد[7] و با دستگیری اعضای اصلی رهبری آن در شهریور 1350، تمامی اعضای مرکزیت سازمان را اعدام کرد.[8] با ضربۀ ساواک به هستۀ مرکزی مجاهدین خلق، تمام برنامه‌های مبارزاتی رهبران اولیه نظیر شروع مبارزات مسلحانه در دو فاز شهری و روستایی و نیز اعزام تعدادی از اعضا به کردستان جهت آغاز مبارزات مسلحانه به‌صورت گسترده با شکست مواجه شد.[9]

تا سال 1352ش که انحرافات سازمان مجاهدین خلق هنوز کاملاً علنی نشده بود، بسیاری از روحانیان انقلابی نظیر حجت‌الاسلام محمد منتظری، آیت‌الله طالقانی و دیگران از حامیان این سازمان محسوب می‌شدند.[10] اما روحانیت انقلابی همچون آیت‌الله مرتضی مطهری و آیت‌الله محمدتقی مصباح یزدی به‌عنوان نظریه‌پرداز اصلی انقلاب اسلامی به‌دلایل گوناگونی همچون گرایش سازمان مجاهدین خلق به استفاده از ابزارهای خشونت‌آمیز نظیر ترور ازطریق اثبات مواردی، مانند التقاطی بودن افکار این سازمان، به مخالفت با ایدﮤ سازمان مجاهدین خلق درخصوص تشکیل حکومت اسلامی پرداختند.[11] این روند با تغییر ایدئولوژی سازمان در سال 1354ش تشدید شد، به‌گونه‌ای که بسیاری از این نیروهای مذهبی از سازمان جدا شدند؛ درحالی‌که سازمان مجاهدین خلق خود را سازمانی اسلامی می‌دانست و بسیاری از کادرهای خود را پیش از انقلاب اسلامی از بین نیروهای مذهبی جامعه تأمین می‌کرد.[12] با این انشعاب، سازمان به دو دستۀ مارکسیست و مسلمان (التقاطی) تقسیم شد.[13] در این دوره که به‌دلیل تغییر ایدئولوژی، تصفیه‌حساب خونینی در بین رهبران سازمان رخ داد، شاهد حذف عناصر مخالف تغییر ایدئولوژی از اسلام به مارکسیسم نظیر مجید شریف‌واقفی و مرتضی صمدیه لباف هستیم.[14] هرچند براساس اسناد موجود نمی‌توان صداقت سازمان در فرایند تغییر ایدئولوژی خود از اسلام التقاطی به مارکسیسم در سال 1354ش را به‌طور کامل پذیرفت؛ زیرا با وجود تغییر ایدئولوژی، سازمان در اعلامیۀ فرار تقی شهرام از زندان ساری از آیات قرآن استفاده کرد.[15] ازاین‌رو برخی آن را تغییر ناقص در سازمان مجاهدین خلق نامیدند.[16]

با اوج‌گیری فعالیت گروه‌های ضد‌پهلوی در سال‌های منتهی به انقلاب اسلامی و در پی آن افزایش ترورها و بمب‌گذاری‌های اعضای سازمان مجاهدین خلق در نقاط مختلف،[17] ساواک با استفاده از شکاف به‌وجودآمده در سازمان مجاهدین خلق، بسیاری از اعضای کادر اصلی آن را دستگیر و اعدام کرد.[18]

مسعود رجوی، از اعضای سازمان مجاهدین خلق که در دی 1357 از زندان آزاد شده بود، با پیروزی انقلاب به تجلیل ظاهری از انقلاب اسلامی پرداخت[19] و در سال 1358ش نیز با امام خمینی(ره) ملاقات کرد؛[20] اما به‌دلیل ایدئولوژی التقاطی خویش، آرمان‌های انقلاب را در باطن نپذیرفته بود؛ ازاین‌رو رویکردی منافقانه در پیش گرفت و به‌خاطر اشتراکات ایدئولوژیکی با ابوالحسن بنی‌صدر، رئیس‌جمهور وقت، ارتباط عمیقی با وی برقرار کرد.[21]

آیت‌الله مرتضی مطهری در نامۀ محرمانۀ خود به امام خمینی(ره) در سال 1356ش سازمان مجاهدین خلق را «منافقین خلق» نامیده بود[22] و از آن زمان به بعد، عنوان «منافقین» به‌جای مجاهدین خلق بر سر زبان‌ها افتاد.

با اعلام شروع فاز مسلحانۀ مجاهدین خلق در 30 خرداد 1360، سازمان منافقین به‌وسیلۀ صدور اطلاعیۀ سیاسی‌نظامی شمارﮤ 25 علیه مردم و نظام جمهوری اسلامی، همین تاریخ را روز فوران خشم ملت خواند.[23] با شروع فاز مسلحانه، مسعود رجوی به‌همراه ابوالحسن بنی‌صدر در هواپیمایی که خلبانی آن را یکی از اعضای سازمان بر عهده داشت از کشور خارج شدند. به گواهی اسناد درون‌سازمانی، پس از خروج رجوی از ایران در تاریخ 19 دی 1361 ملاقاتی بین او و طارق عزیز، معاون صدام حسین، در دهکدﮤ اورسواز فرانسه صورت گرفت و سران رژیم بعث، مسعود رجوی را به عراق دعوت کردند.[24] سازمان مجاهدین خلق افزون بر انجام عملیات از خاک عراق علیه ایران، بهای این لطف صدام حسین را با شرکت در عملیات انفال پرداخت که با هدف نسل‌کشی کردهای عراق انجام شد.[25]

در این دوره با انجام جنایت‌هایی نظیر عملیات مهندسی که طی آن دو تن از پاسداران کمیته و یک کفاش ساده زیر شکنجه‌های اعضای سازمان جان دادند، سران سازمان جنایت‌های کم‌نظیری را مرتکب شدند.[26] به‌علاوه اعضای سازمان در خانه‌های تیمی موجود در کشور به‌صورت متناوبی خط ترور را دنبال کردند که در ادبیات سازمانی، قطع سرانگشتان نظام خوانده می‌شد.[27] از دیگر جنایت‌هایی که به‌دست اعضای سازمان منافقین رقم خورد، شهادت آیت‌الله سید محمد بهشتی و هفتادودو تن از اعضای حزب جمهوری اسلامی در 7 تیر 1360 و شهادت محمدعلی رجایی، رئیس‌جمهور، و حجت‌الاسلام محمدجواد باهنر، نخست‌‌وزیر وقت، و جمعی از یاران ایشان در 8 شهریور 1360 بود.[28] منافقین همچنین در تاریخ 4 تا 8 مرداد 1367 با پشتیبانی کامل ارتش عراق در عملیات‌هایی نظیر عملیات آفتاب، مناطقی مانند مهران و اسلام‌آباد غرب را برای مدت کوتاهی تصرف کردند[29] که با همکاری ارتش و سپاه، این اقدامات با شکست مواجه شد.[30]

هرچند فرایند تبدیل شدن سازمان مجاهدین خلق به فرقه با ازدواج غیرشرعی مریم و مسعود رجوی آغاز شده بود، اما این سازمان پس از شکست در عملیات مرصاد بیش از پیش به‌سمت فرقه‌گرایی پیش رفت؛[31] زیرا با انجام آداب‌ورسومی نظیر حوض رهایی، نشست‌های موسوم به عملیات جاری و... توانست هویتی فرقه‌ای تولید کند و به بازتولید و تکثیر آن درون سازمان بستۀ خود بپردازد.[32] مسعود رجوی در این دوره با برپایی انقلاب ایدئولوژیک درون سازمان به جداسازی فرزندان اعضای سازمان از والدین خود پرداخت.[33] ازجمله اقدامات ضدایرانی سازمان منافقین در سال‌های پس از شکست در عملیات مرصاد، همکاری عمیق با سازمان سیا برضد منافع ملی ایران است[34] و در این راستا چهره‌های برجستۀ علمی کشور ما ازجمله شهید دکتر مجید شهریاری و دکتر فریدون عباسی را ترور کردند.[35]

پس از سقوط صدام، پایگاه سازمان از کمپ اشرف به لیبرتی و پس از آن به آلبانی انتقال یافت.[36]


[1]. عباسی شاهکوه، مهدی؛ آن‌که ایستاد تیپ قائم بود؛ قائمیه، 1399ش، ص42ـ43.

[2]. احمدی روحانی، حسین؛ سازمان مجاهدین خلق؛ مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 1390ش، ص26ـ27.

[3]. رجوی، مسعود؛ تبیین جهان کتاب اول قواعد و مفهوم تکامل؛ سازمان مجاهدین خلق، 1359ش، ص12.

[4]. سازمان مجاهدین خلق؛ «بیانیۀ سیاسی سازمان»؛ روزنامۀ باختر امروز؛ دور دوم، شمارﮤ بیست‌وچهار، ص1ـ2.

[5]. جمعی از پژوهشگران؛ سازمان مجاهدین خلق از پیدایی تا فرجام؛ چاپ اول، مؤسسۀ مطالعات و پژوهش‌های سیاسی، 1384ش، ج1، ص275ـ309.

[6]. سازمان مجاهدین خلق؛ از زندگی انقلابیون درس بگیریم؛ آرشیو اسناد سازمان پیکار در راه آزادی طبقۀ کارگر، بی‌تا، ص11. ثابتی، پرویز؛ در دامگه حادثه؛ چاپ اول، شرکت کتاب لس‌آنجلس، 1390ش، ص260ـ261.

[7]. سازمان مجاهدین خلق از پیدایی تا فرجام، ص419ـ420.

[8]. میثمی، لطف‌الله؛ از نهضت آزادی تا مجاهدین؛ چاپ دوم، صمدیه، 1380ش، ص210ـ384.

[9]. میثمی، لطف الله؛ آن‌ها که رفتند: خاطرات لطف‌الله میثمی؛ چاپ دوم، صمدیه، 1384ش، ج2، ص65.

[10]. موسوی تبریزی، سید حسین؛ خاطرات آیت‌الله سید حسین موسوی تبریزی؛ چاپ سوم، مؤسسۀ عروج، 1401ش، ج1، ص315.

[11]. آقاجانی، علی؛ «صورتبندی تأثیر مناقشۀ کلامی‌سیاسی «قلمرو دین» بر رقابت‌های سیاسی جمهوری اسلامی ایران»؛ نشریۀ سیاست متعالیه؛ سال ششم، شمارﮤ بیستم، 1397ش، ص115.

[12]. بهشتی‌سرشت، حیدری باطنی؛ «جریان‌شناسی گروه‌های مذهبی سازمان مجاهدین خلق پس از انشعاب ایدئولوژیکی (از1354 تا 1360)»؛ فصلنامۀ ژرفاپژوه، 1393ش، ص43.

[13]. آبراهامیان، یرواند؛ ایران بین دو انقلاب؛ ترجمۀ احمد گل‌محمدی و محمدابراهیم فتاحی؛ چاپ یازدهم، نی، 1384ش، ص608.

[14]. «گفت‌وگوی مهرنامه با سعید شاهسوندی دربارﮤ تغییر ایدئولوژی مجاهدین خلق و نقش تقی شهرام»؛ تارنمای انجمن نجات؛ چهارشنبه، 21 آبان 1393؛ نشانی: B2n. ir/a55979.

[15]. حق‌شناس، تراب؛ از فیضیه تا پیکار. . . خاطرات و نوشته‌ها؛ نشر اندیشه و پیکار، 1398ش، ص328.

[16]. «گفت‌وگوی مهرنامه با سعید شاهسوندی دربارﮤ تغییر ایدئولوژی سازمان مجاهدین خلق و نقش تقی شهرام»، 1393ش.

[17]. «تفاوت‌های مهم ترورهای مجاهدین خلق، پیش و پس از انقلاب»، خبرگزاری ایرنا، 28 آبان 1397، 19:13.

[18] . در دامگه حادثه، ص276.

[19] تبرائیان، صفاءالدین؛ خوابگردها؛ چاپ دوم، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ص17ـ18.

[20]. خاطرات آیت‌الله سید حسین موسوی تبریزی، ج2، ص64.

[21]. «جمهوری اسلامی دربرابر منافقین و بنی‌صدر خویشتنداری بسیاری نشان داد»؛ تارنمای بنیاد هابیلیان؛ 30 خرداد 1399؛ نشانی: B2n. ir/u88377.

[22]. مطهری، مرتضی؛ نامۀ تاریخی استاد مطهری به امام خمینی(ره)؛ صدرا، 1380ش، ص18.

[23]. سازمان مجاهدین خلق ایران، 30 خرداد، پاسخ به یک ضرورت تاریخی؛ ایران کتاب، 1374ش، ص11.

[24]. خوابگردها، ص51.

[25]. عباس‌تبار، رحمت؛ محمدحسین‌پور، خسرو؛ «عملیات انفال (نسل‌کشی کردهای عراق) و رژیم بعث»؛ مجلۀ سخن تاریخ، شمارﮤ 24، 1395ش، ص101.

[26]. «روزی که منافقین مرزهای شکنجه را جابه‌جا کردند/ عملیات مهندسی فجیع‌ترین جنایت تاریخ معاصر ایران»؛ خبرگزاری ایرنا، 25 مرداد 1401، کد خبر: 84856372؛ نشانی: B2n. ir/e37059.

[27]. باقرزاده، طاهره؛ قدرت و دیگر هیچ؛ اطلاعات، 1388ش، ص92.

[28]. مجاهدین خلق از پیدایی تا فرجام، ج2، ص675ـ676.

[29]. صدر شیرازی، محمدعلی؛ عملیات مرصاد و سرنوشت منافقین؛ مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 1392ش، ص156.

[30]. آن‌که ایستاد تیپ قائم بود، ص156.

[31]. آبراهامیان، یرواند؛ اسلام رادیکال مجاهدین ایرانی؛ ترجمۀ فرهاد مهدوی؛ نیما، 1386، ص324.

[32]. تالرسینگر، مارگارت؛ فرقه‌ها در میان ما؛ ترجمۀ ابراهیم خدابنده؛ ماهریس، 1401ش، ص112.

[33]. شمس حائری، هادی؛ سرنوشت رقت‌بار کودکان؛ هواداران مجاهدین خلق ایران، 1372ش، ص1.

[34]. «حیات منافقین قائم به خون‌ریزی است»؛ بنیاد هابیلیان؛ 6 مرداد 1399؛ نشانی: .B2n. ir/w92625

[35]. «نقش منافقین در ترور دو دانشمند هسته‌ای»؛ روزنامۀ کیهان، شمارﮤ 19819، سه‌شنبه، 30 آذر 1389؛ نشانی: B2n. ir/g50670.

[36]. «اشرف به لیبرتی رفت»؛ خبرگزاری نورنیوز، 10/03/1399، کد خبر: 50779؛ نشانیB2n. ir/h3781:.