سهشنبه 29 فروردین 1340/ 2 ذىالقعده 1380/ 18 آوریل 1961
5 بازدید
ورود شاه و فرح با قطار سلطنتى به تهران
ساعت 11 صبح امروز شاه و فرح با قطار سلطنتى وارد تهران شدند.[i]
انتقاد یک روزنامه از ظاهرسازى در مسائل داخلى ایران
یادداشت یکى از روزنامهها این چنین آغاز شده بود:
«خدا لعنتش کند آن کسى را که براى نخستین بار در این مملکت اصل تظاهر و ریا در کارهاى اجتماعى را رواج داد... این بیمارىِ واگیرِ ظاهرسازى، تنها ارتباط با اشخاص عادى ندارد، بلکه مملکت ما را چنان در خود گرفته که به نظر مىرسد هیچکس در هیچ مقامى از آن در امان نمانده است. وزیرى سر کار مىآید، تمام قواى خود را مىگذارد که با هیاهو و جنجال و صحنهسازى توجه همه را جلب کند که اولاً در دوره گذشته، سلف او جز چپاول و فساد کارى نکرده و او وارث وضع آشفتهاى است که باید عمرى صرف کند تا آن دستگاه را مرتب نماید و بعد به جاى اینکه خدمت شایستهاى بکند و بارى از دوش کسى بردارد و سنگى را از راهى کنار بگذارد، قواى خود را متمرکز مىکند که ظواهر را به نوعى که مردم فریفته شوند، بیاراید. در حالى که خودش رفتارى بدتر از سلف خود پیش مىگیرد. شما روزنامههاى این مملکت را از چند سال پیش به این طرف نگاه کنید و ببینید که در لابهلاى صفحات آنها چه اقدامات مشعشع و چشمگیرى از جانب دولتهاى وقت وعده داده شده و تحقیقا هشتاد درصد آن انجام نشده است... روزنامههاى دو سال پیش را ورق بزنید و فىالمثل بخوانید که: سد کرج یک سال دیگر آماده بهرهبردارى است، راه بینالمللى ایران ـ ترکیه تا سه ماه دیگر گشایش مىیابد، مقدمات نصب کارخانه ذوبآهن فراهم شد و سال دیگر اولین مصنوعات آن به بازار مىآید، طرح یکنواخت کردن قوانین استخدامى در هیئت دولت تصویب و تقدیم مجلس شد، کارخانه برق با چند هزار کیلو وات نیروى اضافى از فروردین ماه تهران را غرق نور خواهد کرد؛ ولى آیا هیچ یک از اینها انجام شده است؟ خیال مىکنید چند سال دیگر آرزوهاى فوق تحقق مىیابد؟ پنج سال دیگر؟ ده سال دیگر؟ خدا داناست... اینها خوب فهمیدهاند که باید به مردم وعده داد، باید قوا را صرف تظاهر و ریا کرد. زیرا در این مملکت کمتر کسى است که عمق قضایا را نگاه کند، بلکه همه ظاهر را مىبینند ...»[ii]
شایعه حل اختلاف ایران و عراق درباره اروندرود
انتقاد مطبوعات از وضع موجود روز به روز صریحتر مىشود تا شاید در تغییرات وعده داده شده در ارکان مملکت تاثیر کند. اما هنوز این تغییرات، آشکار نشده است و چنین به نظر مىرسد که شخص اول مملکت ـ محمدرضا پهلوىـ هنوز نمىداند که چگونه تغییرى، او و کشورش را از بحرآنهاى داخلى و خارجى مىرهاند. بنابراین بسیارى از خبرهاى سرنوشتساز این روزها قطعى نیست و در حد شایعه است. همچنان که چندى پیش شایع شد که موضوع اختلاف ایران و عراق در مورد راهنمایى کشتیها در شطالعرب، بر اثر کنار نیامدن عراقیها با دولت ایران، از طرف ایران به دیوان لاهه احاله خواهد شد.[iii] ولى حالا شایع است که دولت عراق مشکل شطالعرب را به دلخواه ایران حل خواهد کرد و مقامات ایرانى را از مراجعه به دیوان داورى لاهه منصرف نموده است. با این وصف، مسئله رجوع به دیوان لاهه و انتشار خبر آن از همان تصمیمات اولیه مقامات مسئول ایران سرچشمه گرفته و بهصورت تصمیم کهنهاى در آمده است. بهطورى که محافل مطلع اظهار مىدارند، هنوز بین مقامات مسئول و صلاحیتدار براى عملى کردن تصمیم قبلى مذاکره انجام نگرفته و تصمیم مجددى اخذ نشده است.[iv]
نظر دانیلو ـ موسیقیدان فرانسوى ـ درباره تنزل فاحش موسیقی سنتی ایران
یک نقد در یک مجله هفتگى در مورد برگزارى کنگره بینالمللى موسیقى تهران چاپ شده است. این مجله در شماره امروز خود، نخست به معرفى شخصى به نام «دانیلو» پرداخته و او را فرانسوى و از بزرگترین موسیقیدانان جهان دانسته است.
این مجله از گفتههاى دانیلو در کنگره چنین آورده است که: «موسیقى ملى ایران از پنج سال پیش تاکنون تنزل فاحشى کرده است و مسئول مستقیم این سقوط و انحطاط هنرى، اداره هنرهاى زیبا و دستگاه رادیو است.»[v]
این مجله در ادامه افزوده است: «همینقدر که در هیچ روزنامه و نشریهاى انعکاسى از این سخن دانیلو نمىبینیم، کافى است که چاپ شدن و نشدن سخن دانیلو علىالسویه باشد. جراید و مجلات ایران حق دارند که عقیده دانیلو را به روى مبارک خود نیاورند، زیرا خود آنان نیز از آتشبیاران بازار ابتذال هنرهاى ملى ایران هستند که موسیقى ملى نیز یکى از آنهاست. مجلاتى که جز عکس و تفصیلات موجودات موسوم به «خواننده شهیر» بیتالغزلى ندارند و با این بازارگرمى، هنر موسیقى ما را مثل همه مظاهر ملى دیگر به ابتذال و منجلاب کشیدهاند، لاجرم باید سخن دانیلو را در خلأ بىخبرى خفه کنند، اما دستگاه رادیو ایران که ناظر بىسروصدا و غیررسمى این ملامتگرى است، آیا براى اصلاح و بهبود وضع موسیقى ما تدبیرى اندیشیده است؟ آرى، موسیقى ملى ایران به راه زوال و انحطاط افتاده است و مسئول مستقیم این تنزل و سقوط نیز دستگاههاى تبلیغاتى ما و طوطیان شکرشکن رادیو و تلویزیون ایران هستند. صاحبنظران ما باید همچون مجسمه بودا صمبکم به گوشهاى بنشینند تا مطربان و رامشگران و علیا مخدراتى نظیر شاپورى و مهین و شهین و الهه و یاسمین به صوت انکرالاصوات آخرین آثار و مظاهر نیمه جان موسیقى ملى ما را از میکروفن رادیو به باد هوا بسپارند و با مبتذلترین و نازلترین تصنیفهاى بازارى بر بنیاد و ریشه ملیت و تمامیت هنرى موسیقى ایران تیشه بزنند و آن وقت یک خارجى از آن طرف دنیا غیرتش بجنبد و از کنگره موسیقى تهران بانگ اعتراض خود را بر ضد این افسارگسیختگى و سقوط و انحطاط هنرى به گوش جهانیان برساند. آیا در میان نیمچه صاحبنظران ما و افرادى نظیر جواد بدیعزاده که به واسطه حضور در رادیو طبعا مسئولیت بیشترى متوجه اوست، کسى پیدا نمىشود که به این ابتذال اعتراض کند؟ طبعا نه، زیرا فعلاً میداندارى با ابتذالگران است و سر امثال بدیعزاده را عجالتا گرم کردهاند که مباشر مسابقه هوش باشد و پاکتهاى مسابقه را بین شرکتکنندگان به قید قرعه تقسیم کند.»[vi]
امضاء قانون مصونیتها و روابط دیپلماتیک در وین
امروز در وین و در کنفرانس سازمان ملل، قانون نهایى مصونیتها و روابط دیپلماتیک [کاپیتولاسیون] امضا شد. این قانون، مصونیت و امتیازهاى ویژهاى به اتباع خارجى (به خصوص مستشاران و اعضاى کادر فنى و تشکیلاتى) در کشورهاى دیگر مىدهد.[vii]
[i]ـ روزنامه کیهان ـ ش 5334 ـ 29/1/1340 ـ ص 15.
[ii]ـ روزنامه مرد مبارز ـ ش 318 ـ 29/1/1340 ـ ص 4.
[iii]ـ همان.
[iv]ـ همان.
[v]ـ مجله فردوسى ـ ش 488 ـ 29/1/1340 ـ ص 3 و 18.
[vi]ـ مجله فردوسى ـ ش 488 ـ 29/1/1340 ـ ص 3 و 18.
[vii]ـ بیل، جیمز ـ عقاب و شیر ـ غلامى، مهوش ـ ج 1 ـ تهران- کوبه- 1371- ص 253 و 254.