جمعه 30 تیر 1340 / 7 صفر 1381 / 21 ژوئیه 1961

6 بازدید

چهره‌های معروف جبهه ملی و نهضت آزادی در زندان‌های قزل قلعه و شهربانی

امروز در حالى آغاز شد که چهره‌هاى معروفى از جبهه ملى و نهضت آزادى در زندان‌هاى قزل‌قلعه و شهربانى بودند.[i] پیش از این اعلام شده بود که صبح امروز، هریک از رهبران جبهه ملى از یک طرف شهر، از خانه خود بیرون مى‌آیند و جلودار هواداران‌شان پیاده به طرف نقطه مشترکى حرکت مى‌کنند.[ii] تاکسی‌رانان طرفدار جبهه ملى هم اعلام کرده بودند که شرکت‌کنندگان در میتینگ را با 5 ریال به میدان جلالیه منتقل مى‌کنند.[iii]

نامه‌های جدید دکتر محمد مصدق

امروز نام دکتر محمد مصدق بسیار به زبان آمد. او امروز دو نامه نوشت. وی در یک نامه چند جمله قابل تأمل نوشته است:

«... بارى حرف زیاد است و مستمع به تمام معنى فداکار، کم. چه مى‌شود کرد! بلکه خدا بخواهد که این نقیصه در ما رفع شود، ما هم بتوانیم بگوییم مملکت و وطنى داریم و در راه آزادى و استقلال آن از همه چیز مى‌گذریم.»[iv]

مصدق در نامه دیگر اوضاع و احوال اطراف محل تبعید خود را گزارش کرده و آورده است:

«... این روزها به واسطه تظاهرات امروز عصر در جلالیه نگرانم و چند روز بود که صد نفر سرباز که اینجا گذاشته بودند، بردند. ولى به ملاحظه تظاهرات روز 30 تیر اکنون دو روز است که آن صد نفر آمده‌اند در سر خط آهن، چند کیلومترى احمدآباد اردو زده‌اند، براى اینکه مراقب باشند مرا به شهر نبرند. فعلاً کارهاى مورد توجه این مملکت همین است.»[v]

لغو میتینگ سیاسى همزمان با شعارهای چندین هزار نفر در خیابان‌ها

خبرنگار خبرگزارى فرانسه از تهران گزارش داد که در نتیجه اقدامات پلیسى دولت، جبهه ملى نتوانست میتینگ بزرگ سیاسى امروز را برپا کند، ولى بعدازظهر امروز، چندین هزار نفر در حالى که فریاد مى‌کشیدند: «زنده باد مصدق»، در خیابان‌هاى تهران رژه رفتند.[vi] خبرگزارى یونایتدپرس هم گزارش داد که تظاهرکنندگان شعار مى‌دادند: مصدق و جبهه ملى پیروز است و ملت ایران اقدامات غیرقانونى دولت را محکوم مى‌کند.[vii]

تظاهرات در تهران

اولین برخورد پلیس با کسانى که قصد تظاهرات داشتند در خیابان امیرآباد، قدرى پایین‌تر از میدان جلالیه، در حدود ساعت 4 بعدازظهر روى داد. پلیس براى متفرق کردن جمعیت از باتون استفاده کرد و از همین جا تظاهرات در خیابان‌ها شروع شد.[viii]

نزدیک ساعت 5 بعدازظهر یک عده صد نفرى در حوالى دانشگاه تهران، شعار دادند. بلافاصله نیز از خیابان‌هاى اطراف، اتومبیل‌هاى پلیس وارد شدند و جمعیت متفرق گردید. در همین حال، تعداد زیادى از افراد پلیس با چند زره‌پوش و ماشین‌هاى آب‌پاش در داخل محوطه دانشگاه صف کشیده بودند و ناظر جنگ و گریز مأموران و تظاهرکنندگان بودند.[ix]

دستگیری‌های گسترده در نقاط مختلف تهران

در ساعت 20/5 نخستین صحنه بزرگ تظاهرات در خیابان ایتالیا، منشعب از خیابان ابتهاج شکل گرفت. جمعیتى که از خیابان‌هاى پهلوى، بلوار و امیرآباد رانده شده بودند، گروه متشکلى تشکیل و شعار دادند. این صحنه با ورود اتومبیل‌هاى پلیس و دستگیرى چند نفر به هم ریخت و دقایقى بعد از جلو سینما تخت جمشید، شعار به گوش رسید. در این هنگام، در مقابل سینما دیانا، خیابان‌هاى فرعى شاهرضا، چهارراه کاخ، اطراف دانشگاه و چند نقطه دیگر، تظاهرات ادامه داشت و اتومبیل‌هاى پلیس با سرعت به این سو و آن سو مى‌رفتند و تظاهرکنندگان را متفرق مى‌کردند. در جلو سینماهایى که تعطیل شده بود، نیز بین کسانى که از سینما خارج مى‌شدند، تراکت‌هایى پخش مى‌شد.

در ساعت 40/6، تظاهرات دیگرى در خیابان پهلوى، مقابل بلوار الیزابت روى داد. تظاهرکنندگان سعى داشتند با بستن راه اتومبیل‌ها تظاهرات کنند. آنها اتومبیل‌هاى در حال حرکت را وادار مى‌کردند چراغ‌هاى خود را روشن کنند.

از ساعت 20/7 به تدریج خیابان‌ها خلوت شد، اما سراسر خیابان‌هاى استامبول و نادرى در اشغال مأموران انتظامى بود. در این خیابان‌ها تظاهرات کوتاهى برپا شد، اما به علت کثرت مأموران، تظاهرکنندگان از خیابان شاه‌آباد وارد خیابان‌هاى دیگر شدند.

امروز بعدازظهر، در هر نقطه‌اى از تهران که تظاهرات صورت مى‌گرفت، اتوبوس‌ها نیز مورد بازدید قرار مى‌گرفت و فراریان در داخل اتوبوس‌ها، به خصوص اتوبوس‌هاى دو طبقه بازداشت مى‌شدند.[x]

همچنین امروز، هنگامى که در اطراف میدان جلالیه و بلوار الیزابت تظاهرات برپا بود، یک اتومبیل سفارت شوروى، حامل وابسته نظامى آن دولت و خبرنگار خبرگزارى رسمى شوروى (تاس) دیده شد.[xi]

آزادی سخنگوى جبهه ملى

ساعت 9 بعدازظهر، با انتشار اعلامیه شهربانى کل کشور از رادیو، مردم دانستند که در تهران تظاهرات صورت گرفته است و عده‌اى بازداشت شده‌اند.[xii] یک ‌ساعت و نیم پیش از خواندن این اطلاعیه، سید محمدعلى کشاورز صدر ـ سخنگوى جبهه ملى ـ از زندان شهربانى آزاد شد.[xiii]

تظاهرات دانشجویان ایرانى مقیم خارج از کشور به مناسبت سالگرد واقعه سى‌ تیر

خبرگزارى آلمان از شهرهاى آخن، ورزبورگ و مونیخ گزارش داد که دانشجویان ایرانى، مراسم یادبود قربانیان واقعه سى تیر را امروز به صورت تظاهرات برگزار کردند. پایان دادن به ظلم و بى‌عدالتى، اجراى قانون اساسى، آزادى مطبوعات و انتخابات و بازگشت دکتر محمد مصدق به نخست‌وزیرى ایران، خواسته‌هاى دانشجویان تظاهرکننده بود که با شعار، سخنرانى و قطع‌نامه به زبان آمد.[xiv]

مقاله نیویورک تایمز درباره اوضاع ایران

سالزبرگر ـ مفسر نیویورک تایمز ـ که اخیراً به ایران آمد، امروز نخستین مقاله خود را درباره اوضاع ایران منتشر کرد. او نوشته است:

«در تهران این فکر وجود دارد که امریکا رفته رفته از علاقه خود به ایران دست برمى‌دارد... ایران مأیوس شده است، ایران گلایه مى‌کند که آنچه ما (امریکایی‌ها) به او داده‌ایم فقط دمکراسى بوده است و این نیز چیزى است که تا ده‌ها سال دیگر در ایران عملى نیست، براى اینکه این کشور دچار فقر و بى‌سوادى عمومى است... ایران مسئله را از راه قیاس تلقى مى‌کند. او این‌طور استدلال مى‌کند: تنها وسیله حفظ دنیاى عرب و افریقا از تسلط کمونیزم، خط زنجیر ترکیه و ایران و پاکستان است. در حقیقت وجود همین خط زنجیر باعث شده است که [عبدالکریم] قاسم [در عراق] و [جمال] عبدالناصر [در مصر] از نعمت بى‌طرفى برخوردار شوند... مقامات ایران احساس مى‌کنند که امریکا مجذوب افکارى شده است که درباره امور استراتژیک و اتمى و منازعه شرق و غرب دارد و در نتیجه از توجه به این موضوع که ممکن است ایران آهسته آهسته به کام خطر برود، خوددارى مى‌کند... شاهنشاه مى‌خواهد که امریکا کمک‌هاى نظامى بیشترى به ایران بکند تا اینکه ایران بتواند خود را در برابر حمله محدود، بهتر حفظ کند. شاهنشاه، گذشته از کمک‌هاى نظامى، مى‌خواهد که امریکا هر ساله در حدود چهل میلیون دلار هم به ایران کمک اقتصادى کند. او مى‌گوید، این کمک‌ها، ایران را نیرومند نخواهد ساخت، ولى باعث خواهد شد که ایران از لحاظ تجهیزات جدید نظامى که روس‌ها به عراق و افغانستان داده‌اند، هم‌طراز این دو کشور شود و در عین حال شانس بهترى به ایران خواهد داد. ایران معتقد است در حالى که در پیمان سنتو باقى بود، مى‌توانست با روسیه پیمان منطقى و عقلایى ببندد. ایران به علت اجابت کردن درخواست ما (امریکایی‌ها) از این کار خوددارى کرد. ولى حالا ما، آنچه را که او درخواست‌هاى مشروع براى گرفتن کمک‌هاى بیشتر مى‌داند، نادیده مى‌گیریم...»[xv]


[i]ـ خاطرات جلال غنى‌زاده ـ واحد تاریخ شفاهى دفتر ادبیات انقلاب اسلامى ـ ص 5.

[ii]ـ توکلى، یعقوب ـ خاطرات على امینى ـ تهران- دفتر ادبیات انقلاب اسلامی-1377- ص 174.

[iii]ـ سفرى، محمدعلى ـ قلم و سیاست ـ ج2- تهران- نامک- 1377 ـ ص 412.

[iv]ـ ترکمان، محمد ـ نامه‌هاى دکتر محمد مصدق ـ تهران- هزاران-1374- ص 289 ـ 290.

[v]ـ همان- ص 289.

[vi]ـ بولتن خبرگزارى پارس محرمانه ـ ش 104 ـ 1/5/1340 ـ ص 5.

[vii]ـ همان ـ ص 2 و 3.

[viii]ـ روزنامه کیهان ـ ش 5412 ـ 31/4/1340 ـ ص 2.

[ix]ـ مجله فردوسى ـ ش 501 ـ 3/5/1340 ـ ص 22.

[x]ـ روزنامه کیهان ـ ش 5412 ـ 31/4/1340 ـ ص 2.

[xi]ـ روزنامه مهر ایران ـ ش 1390 ـ 1/5/1340 ـ ص 4.

[xii]ـ مجله فردوسى ـ ش 501 ـ 3/5/1340 ـ ص 22.

[xiii]ـ روزنامه کیهان ـ ش 5413 ـ 1/5/1340 ـ ص 2.

[xiv]ـ بولتن خبرگزارى پارس محرمانه ـ ش 104 ـ 1/5/1340 ـ ص 7 و 8.

[xv]ـ روزنامه کیهان ـ ش 5413 ـ 1/5/1340 ـ ص 2.