یکشنبه 15 مرداد 1340 / 23 صفر 1381 / 6 اوت 1961

5 بازدید

 بازدید مردم از محل فرود اضطرارى هواپیماى بارى ایران

امروز گزارش شد که بیش از 4 هزار نفر در 48 ساعت اخیر از محل فرود هواپیماى داکوتاى شرکت هواپیمایى ایران در 7 کیلومترى رودسر بازدید کرده‌اند. این هواپیماى بارى، بامداد جمعه (13 مرداد) در اثر حمله هواپیماهاى شکارى روسى، ناگزیر به فرود اضطرارى شد. تاکسی‌ها و اتومبیل‌هاى کرایه با گرفتن 2 تومان مردم را از رامسر و رودسر به لعل رود (محل فرود هواپیما) مى‌برند. چون وسایل نقلیه این دو شهر براى حمل مسافران کافى نیست، تاکسی‌هاى شهرهاى اطراف هم به رامسر و رودسر رفتند تا از فرصت استفاده کنند.[i]

سخنان نخست‌وزیر در جمع روزنامه‌نگاران

طبق دعوتى که از طرف نخست‌وزیر به عمل آمده بود، از ساعت شش و نیم بعدازظهر امروز، مدیران و سردبیران مطبوعات پایتخت در باغ الهیه (منزل شخصى على امینى) حضور یافتند و در ضیافت نخست‌وزیر شرکت کردند.

در این ضیافت که تا ساعت نُه به طول انجامید، امینى گفت: «قصد من از دعوت امشب ملاقات با آقایان است، چون من هر وقت فرصتى دست بدهد مى‌خواهم با آقایان که اکثراً از دوستان قدیم هستند، ملاقاتى کرده باشم. به علاوه، این دعوت پاسخى هم هست به دعوتى که آقایان از من در انجمن مطبوعات کردند.» بعد از پذیرایى، نخست‌وزیر به قسمتى از باغ که براى استراحت اختصاص داده شده بود، رفت و در آنجا با مدعوین راجع به مسائل مختلف مذاکره کرد.[ii]

یکى از روزنامه‌نگاران: حقیقتاً که باغ زیبایى است!

نخست‌وزیر: به من چه؟ مال برادرم (احمد) است. کار آزاد دارد و راحت است. مى‌رسد باغش را به این زیبایى درست کند. شغل پردردسر را من دارم. پریروز هم از سفر آمده و لابد من باید باغ او را خالى کنم و به باغ خودم بروم...

ـ آقاى نخست‌وزیر، کى وقت دارید بیشتر جنابعالى را ببینیم؟

ـ چهارشنبه به مشهد مى‌روم و پنجشنبه برمى‌گردم، بعد از آن...

ـ براى چه؟

ـ نذر داشتم از گیر این سى‌ام تیر و حوادث آن قِصر در بروم، به زیارت بروم.

ـ آقا، خیلى خودتان را دست این آخوندها ندهید.

ـ من درسم را بلدم، مى‌دانم چگونه با هرکس به جوال بروم.

ـ با آخوندها نمى‌توانید.

ـ من با شما روزنامه‌نویس‌ها به جوال مى‌روم، چطور با آنها نمى‌توانم؟

ـ نه، آنها از ما حریف‌ترند...

یکى دیگر از روزنامه‌نگاران: اشتباه مى‌کنى. در بین ما آخوند هم هست، ذوجنتین هستند. پس اینها حریف‌ترند و حریف‌تر از هر دو دسته، خود دکتر امینى است... (خنده شدید حاضرین)... راستى آقاى نخست‌وزیر، حالا که براى نذر راجع به سى‌ام تیر به مشهد مى‌روید در مورد 28 مرداد چه فکرى کرده‌اید؟ آیا اجازه تظاهرات را مى‌دهید؟

نخست‌وزیر: اگر مردم خواستند که نمى‌شود کارى کرد.

روزنامه‌نگاران: جبهه ملى هم براى آن روز اجازه تظاهرات خواسته، آیا صحیح است؟

ـ نه، من هنوز نشنیده‌ام.

ـ گویا آنها هم مى‌خواهند برگى را جلوى شما به زمین بزنند که در سى‌ام تیر جلوى‌شان به زمین زدید. حالا آنها هم اجازه تظاهر مى‌خواهند...

ـ حالا ببینیم چه مى‌شود، هى که نمى‌شود برگ روى برگ زد.

ـ شایع بود جبهه ملى غیرقانونى اعلام مى‌شود، آیا صحیح است.

ـ نه اصلاً چنین فکرى نیست.

ـ پس آیا اجازه فعالیت به آنها مى‌دهید؟

ـ آخر اینها که حزب نیستند. ایدئولوژى ندارند. سازمان مرتب ندارند. حزبى تشکیل دهند. مرام‌نامه بنویسند. اسمشان را تغییر دهند. آن وقت یک چیزى.

ـ مگر اشکال سر اسمشان است؟

ـ بلى، این اسم یک آلرژى دارد. نظر به سابقه، در اذهان تولید سوء تفاهمات مى‌نماید...

ـ آیا همان‌طور که به دانشجویان گفتید، حالا براى مناظره با جبهه ملى حاضر هستید؟

ـ بلى، البته بگذارید کاخ جوانان را درست کنیم و تمام شود، بعد مناظره مى‌کنیم...

ـ پرونده آرامش به کجا انجامید؟

ـ در جریان است.

ـ کار سپهبد آزموده چه شد؟

ـ بگذارید چند تایى دیگر را دراز بکنیم که پیرایه به کارهایمان نبندند، نوبت به همه مى‌رسد.

راجع به اینکه از مشمولان پول بگیرند و معافشان کنند... این به روح ملى لطمه مى‌زند... این خیانت است، غرور ملى را لکه‌دار مى‌کند...

ـ ما این یک کار را از دکتر مصدق و قوانین او تقلید کردیم. از لحاظ اصول با حرف شما موافقم، ولى حالا رشوه مى‌گیرند، آنها را معاف مى‌کنند، ما این پول را به نفع فرهنگ و بهداشت مى‌گیریم.

ـ چیزى جمع نمى‌شود...

ـ لااقل سالى ده میلیون تومان مى‌شود.

ـ اینکه چیزى نیست! از این ده میلیون صرف نظر کنید.

ـ (با خنده) چه مى‌گویى بابا! من دارم از بى‌پولى، براى دو ریال معلق مى‌زنم. حالا شما مى‌گویید، ده میلیون تومان چیزى نیست...

ـ سایر روزنامه‌نگاران: تصویب‌نامه خوبى است، جوانان را از بلاتکلیفى نجات مى‌دهد و آنها را از شر مأموران نجات مى‌دهد. کشاورزان هم از کار و بار و زندگى‌شان باز نمى‌مانند.

نخست‌وزیر: همین چند روز قبل این موضوع مطرح بود. مقامات بالا نظر داشتند که جوانان شهرى به درد نظام وظیفه نمى‌خورند. دهاتی‌ها بهترند. به عرض رساندم، اتفاقاً باید این بچه شهری‌هاى لات را به نظام کشاند که تربیت شوند. دهاتی‌ها هم سرکارشان باشند. حالا، مدتى این تصویب‌نامه را اجرا مى‌کنیم و پولى هم براى فرهنگ و بهداشت به دست مى‌آوریم...[iii]

معافیت مشمولان زاید بر احتیاج نظام وظیفه با پرداخت سه تا ده هزار ریال

گفتنى است که هیئت وزیران طرح مربوط به معافیت مشمولان زاید بر احتیاج نظام وظیفه را، امروز تصویب کرد. بر اساس این طرح، مشمولان زاید بر احتیاج نظام وظیفه با پرداخت سه تا ده هزار ریال معاف مى‌شوند و وجوه حاصله، به مصرف بهدارى و فرهنگ خواهد رسید.[iv]

دیدار سفیر امریکا از آذربایجان و کردستان

جولیوس هولمز ـ سفیر امریکا در تهران ـ و عبدالکریم قاسم ـ نخست‌وزیر عراق ـ چهره‌هاى مورد توجه یکى از روزنامه‌هاى چاپ امروز است.[v]

این روزنامه نوشته است: «جولیوس هولمز هنوز دوستان و آشنایانى در بین رجال ایرانى پیدا نکرده [است]. سفیر قصد دارد، پس از گردش کامل در شهرهاى ایران به آشنایى با رجال مقیم تهران بپردازد. او تاکنون از استان آذربایجان و قسمتى از کردستان دیدن نموده [است]. خانه اختصاصى سفیر امریکا هنوز آماده براى سکنى نشده و هولمز در قلهک، در خانه استیجارى که ماهیانه 120 هزار ریال اجاره شده، اقامت دارد.»[vi]

تعطیل رسمى اول فروردین (نوروز) در عراق

خبرنگار این روزنامه هم از بغداد گزارش داده است: «عبدالکریم قاسم طى فرمانى که صادر نموده، براى نخستین بار در تاریخ جدید عراق، عید نوروز ایرانیان را عید رسمى براى ملت عراق تشخیص داد و مقرر داشت روز اول فروردین هر سال در عراق تعطیل عمومى باشد و این روز به نام «روز شجره» نام‌گذارى شود. فرمان عبدالکریم قاسم در احترام به عید باستانى ایرانی‌ها روى فشار کردهاى عراقى بود. چون کردهاى عراقى عید نوروز را جشن گرفته و لباس نو بر تن کرده و به شادى و سرور مى‌پردازند. با صدور فرمان نخست‌وزیر عراق در تمام تقویم‌هاى رسمى و غیررسمى عراق، روز اول فروردین در ردیف تعطیلات رسمى قرار گرفت. ناگفته نماند، ملت عراق به طور غیررسمى، عیدنوروز را همه ساله باشکوه و جلال جشن مى‌گرفتند و در کربلا و نجف، این جشن و شادى خارق‌العاده بود. در کابینه عراق فقط سه نفر شیعه عضویت دارند که در صدر آنها سیدهاشم جواد ـ وزیر امور خارجه ـ است. خانواده او به رسم سایر شیعیان عراقى، همان رسوم ملى و باستانى را که در ایران معمول و متداول است مو‌به‌مو اجرا مى‌کنند که در رأس آنها، مراسم عید نوروز است. نورى‌السعید ـ نخست‌وزیر مقتول عراق ـ روى حسادت و هم‌چشمى، تا موقعى که حیات داشت حاضر نبود عید نوروز را به رسمیت بشناسد و این روز فرخنده را در ردیف تعطیلات رسمى عراق جاى بدهد.»[vii]


[i]ـ روزنامه کیهان ـ ش 5423 ـ 15/5/1340 ـ ص 15.

[ii]ـ همان ـ ش 5424 ـ 16/5/1340 ـ ص 16.

[iii]ـ روزنامه اتحاد ملى ـ ش 673 ـ 17/5/1340 ـ ص 1 و 4.

[iv]ـ گاهنامه پنجاه سال شاهنشاهى پهلوى ـ ج 2 ـ نشریه کتابخانه پهلوی- ص 1448.

[v]ـ روزنامه دنیا ـ ش 654 ـ 15/5/1340، ص 4.

[vi]ـ همان ـ ص 3.

[vii]ـ روزنامه دنیا ـ ش 654 ـ 15/5/1340 ـ ص 4.