جنبش انقلابی مردم مسلمان ایران (جاما)
زهرا رنجبر کرمانی
12 بازدید
جنبش انقلابی مردم مسلمان ایران (جاما) حزبی با گرایش چپِ مذهبی بود که در دهههای ۱۳۴۰ و ۱۳۵۰ با رویکرد مبارزه مسلحانه با حکومت پهلوی شکل گرفت.
در سال 1322 عدهای جوان مذهبی متمایل به خردگرایی غربی، تجدد و سوسیالیسم، گروهی به نام «نهضت خداپرستان سوسیالیست» را بهوجود آوردند.[1] با گسترش نهضت ملی ایران و تشکیل جبهه ملی در اواخر دهه 20، فعالیت خداپرستان سوسیالیست در دو شاخه جریان یافت؛ شاخهای به فعالیتهای فرهنگیِ غیر حزبی و نیمهمخفی پرداختند و شاخه دیگر به فعالیتهای رسمی و علنی حزبی روی آورده در قالب «جمعیت خداپرستان سوسیالیست» اعلام موجودیت کردند. اعضای جمعیت پس از چندی به «حزب ایران»- از احزاب جبهه ملی- پیوستند، اما در بهمن 1331 از آن جدا شده، «جمعیت آزادی مردم ایران» را تشکیل دادند. این جمعیت که در زمره احزاب اصلی تشکیل دهنده جبهه ملی ایران بود، پس از کودتای 28 مرداد به «حزب مردم ایران» تغییر نام یافت و فعالیت خود را بهصورت مخفی در چارچوب نهضت مقاومت ملی ادامه داد.[2]
کودتای 28 مرداد، سرکوب و متلاشی شدن نیروهای اپوزوسیون و از بین رفتن امکانات قانونی و علنی برای فعالیت سیاسی، نشان داد که ادامه مبارزه با حکومت پهلوی با شیوههای پیشین و از راه قانونی ناممکن است.[3] به این ترتیب زمانی که در فروردین 1341 اولین کنگره حزب مردم ایران تشکیل شد، دو نفر از جوانان عضو کمیته مرکزی حزب یعنی کاظم سامی کرمانی و حبیبالله پیمان، خواهان تغییر رویه و تحول اساسی در خط مشی سیاسی حزب و مبارزه با حکومت از طریق مشی قهرآمیز و مسلحانه به جای مبارزه در چارچوب قانون اساسی شدند.[4] از آنجا که این خواسته با مخالفت کنگره مواجه شد، سامی و پیمان، سازمانی مخفی با نام «جنبش آزادیبخش ملی ایران» به اختصار «جاما» تأسیس کردند.[5] سپس به تبلیغ و اشاعه هدف و روش خود و جذب نیرو بهصورت مخفیانه پرداختند. تشکیلات جاما به شکل هستههای مستقل و جدا از هم در گروههای مختلف اجتماعی سازمان یافت و تا سال 1343 به آموزشهای نظری و گسترش سازمانی در نقاط مختلف کشور پرداخت.[6] برنامه آموزشی جاما، مطالعه کتب و نشریات انقلابی بهمنظور افزایش آگاهی اعضا در خصوص مبارزات انقلابی و پارتیزانی بود.[7] جاما به رهبری سامی و پیمان در طول بیش از یک سال فعالیت خود، علاوه بر تهران در سایر شهرستانها نیز هستههایی بهوجود آورد که مهمترینشان در بندر پهلوی (انزلی) بود؛ چرا که این منطقه به علت وجود کوه و جنگل و ماهیگیران ناراضی، مکان مناسبی برای مبارزات انقلابی و احتمالاً جنگهای پارتیزانی بود.[8]
از تابستان 1343 سه اعلامیه جاما با عنوانهای «این است دشمن مردم»، «اکنون چه باید کرد؟» «و این است راه پیروزی» منتشر شد. جاما در این اعلامیهها به شرح دیدگاههای خود در مورد اوضاع کشور پرداخته و مبارزه مسلحانه با حکومت را تنها راه نجات کشور معرفی میکند.[9] گرچه ساواک مدعی بود از بدو تشکیل جاما در جریان کلیه اقدامات و عوامل آن بوده،[10] اما پس از آنکه جاما با انتشار سه اعلامیه مذکور، موجودیت خود را آشکار و مردم را به مقاومت در مقابل حکومت و نابودی آن دعوت کرد، ساواک ناگزیر به دستگیری سران و فعالان جاما در 27 مرداد 1344 شد.[11] سران جاما که هدفشان عبارت بود از: «کسب آزادی و استقلال ملی از راه فعالیت مخفی و مبارزه منفی، تاکتیک در جهت روش فوق و اتحاد همه نیروهای ملی»[12] در 5 تیر 1345 به اتهام اقدام علیه امنیت کشور و عضویت در جمعیت مخالف با سلطنت، به زندان محکوم شدند.[13]
در سالهای 1345-1355 اعضای زندانی، به احیای ایدئولوژی انقلابی اسلام و تدارک مبارزه مسلحانه پرداختند و اعضای خارج از زندان به مبارزه در قالب چاپ کتب روشنگر، تکثیر بیانیهها و اعلامیههای امام خمینی و دیگر مبارزان و نشر آثار علی شریعتی ادامه دادند. انتشارات «چاپخش» را تأسیس[14] و نشریات «اخگر» و «عقاب» را منتشر کردند. افراد تربیتشده توسط جاما بعدها در تشکیل و تداوم سازمانهای انقلابی بهویژه سازمان مجاهدین خلق ایران نقش مؤثری ایفا کردند.[15]
با اوجگیری انقلاب، سامی و یارانش در سال ۱۳۵۶ بار دیگر جاما را احیا[16] و به عرصه فعالیت سیاسی بازگشتند.[17]در این برهه، جاما در تهران و برخی شهرستانها تشکیلات منسجم داشت، اما عمده فعالیت آن در تهران و بندر پهلوی بود. جاما با برپایی جلسات سخنرانی هفتگی، موضعگیری و انتشار بیانیه در قبال وقایع انقلاب و انتشار هفتهنامه بهصورت منظم فعالیت میکرد.[18]نشریات «مکتب و جهاد» و «پیام شهید» محصول این دوره است.[19]
پس از انتشار پیام امام خمینی در 14 آبان 57 مبنی بر ضرورت سرنگونی سلطنت پهلوی و برقراری «جمهوری اسلامی» از طریق رفراندوم،[20] جاما طی اعلامیهای مستقل در 16 آبان از همه کسانی که به مفاد آن پیام باور داشتند دعوت کرد در واحدهای سازمانی متشکل شوند و در راه تحقق اهداف انقلاب بکوشند. جاما از حامیان خود خواست در اولین فرصت ممکن نمایندگان واحدهای جنبش در یک کنگره بزرگ از خلق مسلمان ایران، شورای مرکزی و کمیته اجرایی خود را برگزینند و مقدمات رفراندوم پیشنهادی امام خمینی را فراهم کنند. به دنبال انتشار این بیانیه، طرح سازمانی جنبش که کلیات آن به اطلاع امام در پاریس و آیتالله طالقانی رسیده بود، برای اطلاع عموم منتشر شد.[21]
گردانندگان جاما که از زمان ایجاد تشکیلات خود با عنوان «جنبش آزادیبخش مردم ایران» فعالیت میکردند، در نخستین روز پس از پیروزی انقلاب اسلامی نام آن را به «جنبش انقلابی مردم مسلمان ایران» تغییر دادند.[22] در دومین روز پیروزی انقلاب اسلامی در 23 بهمن 1357 نخستین پیام جاما از رادیو تلویزیون خوانده و فعالیت علنی جاما آغاز شد. جاما در این پیام به تشریح برنامه خود برای اداره کشور به شرح زیر میپردازد:
«.... از آنجاکه در جنبش ملی-اسلامی کنونی نهادهای سازمانی سنتی (حزب جبهه و ...) نتوانسته است تشکیلات لازم و فراگیر را در سطح ملی بهوجود آورد، بر این اعتقادیم که تشکیل شوراهای عمومی جنبش در همه جا... و به دست گرفتن امور مؤسسات، کارگاهها، محلات و مزارع بهوسیله این شوراها، میتواند زمینه انتقال و توزیع قدرت را بین مردم فراهم کند. شوراهای هماهنگی مرکب از رابطین شوراهای عمومی، فعالیتهای کلیه شوراهای یک مؤسسه یا اداره یا محل را هماهنگ و هدایت خواهند کرد. شوراهای شهر، مرکب از رابطین شوراهای هماهنگی در یک شهر یا شهرستان تشکیل و امور مربوط به آن شهر یا شهرستان را زیر نظر میگیرد و سرانجام نمایندگان منتخب شوراهای شهری در یک کنگره خلق مسلمان ایران، شورای مرکزی سازمان جنبش انقلابی مردم مسلمان ایران را برمیگزیند».[23]
انتشار هفتهنامه «مردم ایران» ارگان رسمی جاما از چند روز پس از پیروزی انقلاب اسلامی آغاز[24] و سامی، دبیرکل جاما، در دولت موقت به وزارت بهداری منصوب شد. انتقاد سامی به مفاد قانون اساسی جمهوری اسلامی و اصل ولایت فقیه به طرد وی از سوی جریان اسلامی انجامید. از طرفی اختلافات داخلی بین کادر رهبری جاما باعث خروج برخی از نیروهای آن و پیوستن به جریان اسلامی حاکم شد. چندی بعد سامی که دولت موقت را به عدم اقدام انقلابی و حمایت از سرمایهداری وابسته متهم میکرد از وزارت بهداری استعفا کرد. با برگزاری رفراندوم قانون اساسی جمهوری اسلامی، جاما در بیانیهای اعلام کرد که با پیروی از امام خمینی، علیرغم انتقاد به قانون اساسی به آن رأی مثبت میدهد.[25]
پس از دوره گذارِ سال 1358 جاما کمکم فعالیت تشکیلاتی خود را کاهش داد و مواضع سیاسی خود را تعدیل کرد. در سال 1359 فعالیت جاما به سبب اختلافات درونی به شدت تنزل یافت و انتشار هفتهنامه «مردم ایران» متوقف شد. در سال 1360 با آنکه جاما در ائتلاف با «سازمان مجاهدین خلق» قرار داشت، اما از مشی مبارزه مسلحانه این سازمان با نظام جمهوری اسلامی حمایت نکرد. در پی حوادث رخداده در این سال و ممنوعیت فعالیت سیاسی احزاب، فعالیت جاما تقریباً متوقف شد. سامی دبیرکل جاما در آذر 1367 در تهران به قتل رسید.[26]
پس از دوم خرداد 1376 و فراهم شدن زمینه فعالیت احزاب سیاسی، نیروهای قدیمی جاما فعالیت خود را بهصورت محدود از سر گرفتند که چندان بروز و ظهوری نداشت. در حال حاضر هیچ روزنامهای منعکسکننده دیدگاههای این حزب نیست و تنها نظرات عضو برجسته آن نظامالدین قهاری در برخی روزنامههای اصلاحطلب و نشریات ملی-مذهبی منتشر میگردد.[27]
گرچه گرایشهای قوی چپ در جاما وجود داشت، اما این حزب هیچگاه دستخوش التقاط نشد و از مرزها و خطوط قرمز دینی تجاوز نکرد. باورهایِ مذهبیِ قویِ سران حزب مانع از نفوذ افکار ماتریالیستی و کمونیستی به درون آن گردید. بهطور خلاصه، گرایش سیاسی جاما تلفیقی از روشنفکری مذهبی، ملیگرایی و سوسیالیسم و نوع حکومت مورد نظر آن مردمسالاری از طریق واگذاری اختیارات مردم به شوراهای مردمی بود.[28]
[1]. جعفریان، رسول، جریانها و سازمانهای مذهبی-سیاسی ایران، تهران، مؤسسه فرهنگی دانش و اندیشه معاصر، 1382، ص 94.
[2]. مدیر شانهچی، محسن، فرهنگ احزاب و جمعیتهای سیاسی ایران، تهران، نگاه معاصر، 1385، ص 126 و 127 و 49 و 50.
[3]. نجاتی، غلامرضا، تاریخ سیاسی بیستوپنج ساله ایران، ج 1، تهران، مؤسسه خدمات فرهنگی رسا، 1371، ص 373 و 374.
[4]. شادلو، عباس، اطلاعاتی درباره احزاب و جناحهای سیاسی ایران امروز، تهران، عباس شادلو، 1385، ص 553.
[5]. اسنادی از: جمعیتهای مؤتلفه اسلامی، جاما، حزب ملل اسلامی، بیجا: انتشارات دوازده محرم، 15 خرداد، 1353، ص 18.
[6]. سیر تاریخی جنبش انقلابی مردم مسلمان ایران (جاما)، بیجا: دفتر انتشارات و تبلیغات جاما، بیتا، ص 17 و 18.
[7]. اسنادی از، همان، ص 18.
[8]. نکوروح، محمود، نهضت خداپرستان سوسیالیست، تهران، چاپخش، 1377، ص 52.
[9]. شادلو، همان، ص 553.
[10]. اسنادی از، همان، ص 20.
[11]. سیر تاریخی، همان، ص 23.
[12]. اسنادی از، همان، ص 19.
[13]. سیر تاریخی، همان، ص 25.
[14]. نکوروح، همان، ص 218.
[15]. سیر تاریخی، همان، ص 25.
[16]. جعفریان، همان، ص 337.
[17]. انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، استان خراسان رضوی، ج 10، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات، 1400، ص 447.
[18]. شادلو، همان، ص 556.
[19]. سیر تاریخی، همان، ص 25.
[20]. خمینی، روح الله، صحیفه امام، ج 4، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، 1389، ص 309.
[21]. سیر تاریخی، همان، ص 25تا 27.
[22]. زمانی، مهدی، «تحول در مواضع سیاسی اجتماعی جنبش آزادیبخش مردم ایران/جاما: از سوسیالیسم خداپرستانه تا انقلاب و حکومت اسلامی»، رهیافتهای سیاسی و بین المللی، دوره شانزدهم، ش چهارم، زمستان 1403، ص 121- 143.
[23]. سیر تاریخی، همان، ص 26 و 27 و 29.
[24]. شادلو، همان، ص 556.
[25]. همان، ص 554 و 566.
[26]. همان، ص 555 و 566 و 569.
[27]. همان، ص 557 و 555.
[28]. همان، ص 559 و 556.