پاکروان، حسن

ابراهیم ذوالفقاری
28 بازدید

سرلشکر حسن پاکروان، دومین رئیس ساواک بود.

حسن پاکروان، فرزند فتح‌الله پاکروان، ملقب به مشیر حضور و نوﮤ حاج میرزا کاظم خان مشیر لشکر ـ که برخی او را داماد امیرکبیر گفته‌اند ـ و امینه خانم فرزند حسن خان مظاهر بود.

در زمانی که فتح‌الله پاکروان وزیرمختار ایران در مصر بود (1301ق)، حسن پاکروان در دبیرستان فرانسوی‌ها در اسکندریه درس می‌خواند. سپس در زمینۀ مهندسی ادامه‌تحصیل داد، ولی از مدرسۀ نظامی فرانسه سردرآورد.[1] وی در دانشکدﮤ افسری «پواتیه» و «فونتن‌بلو» در رشتۀ توپخانه آموزش دید و در سال 1312ش به ایران بازگشت. گفته می‌شود که وی در دورﮤ تحصیل در فرانسه با ماجرایی عشقی درگیر شد که به‌علت ناکامی، اقدام به خودکشی کرد، اما نجات یافت. حسن پاکروان، پس از بازگشت به ایران، مدتی فرماندﮤ دستۀ توپخانه در هنگ 12 (1313) بود و پس از آن به‌مدت پنج سال (1314ـ1319) در دانشکدﮤ افسری تدریس کرد. مادرش نیز، با گشایش دانشگاه تهران در سال 1313، به تدریس زبان و ادبیات فرانسه در آن پرداخت.

پاکروان دوست دوران نوجوانی محمدرضا پهلوی بود[2] که این مسئله می‌تواند ناشی از حضور پنج‌ساله در دانشکدﮤ افسری و همچنین ارتباط تنگاتنگ مادرش با دربار و به‌خصوص دوستی او با شمس پهلوی باشد.

حسن پاکروان در سال 1321 به رکن 2 ارتش پیوست که تشکیلاتی کاملاً اطلاعاتی و امنیتی بود.

دیگر مشاغلی که او تا پایان دورﮤ سلطنت محمدرضا پهلوی دارا بود، به این شرح است:

1323 ـ فرماندﮤ گروهان بوشهر و بنادر جنوب با حفظ سمت در رکن 2 که تا سال 1325 ادامه داشت؛

1326 ـ رئیس تشریفات ارتش؛

1329 ـ وابستۀ نظامی ایران در پاکستان؛

1330 ـ رئیس رکن 2 و چند ماه وابستۀ نظامی ایران در پاریس و هندوستان؛

1334 ـ فرماندﮤ مرزبانی کل کشور؛

1335 ـ معاون سازمان اطلاعات و امنیت کشور (ساواک)؛

1339 ـ رئیس ساواک و معاون نخست‌وزیر؛

1344 و 1345 ـ وزیر اطلاعات؛

1346 ـ سفیر ایران در پاکستان؛ مشاور دربار؛

1346 تا 1351 ـ سفیر ایران در پاریس؛

1356 ـ تأسیس شرکت مهندسین مشاور کاناما.[3]

حضور حسن پاکروان در ساواک، به سازمان‌دهی این تشکیلات نوپا کمک‌ فراوانی کرد. پس از اختلافاتی که تیمور بختیار، اولین رئیس ساواک، با دولت منوچهر اقبال و متعاقب آن با محمدرضا پهلوی پیدا کرد، بلافاصله حسن پاکروان جایگزین او شد. دربارﮤ علت حضور وی در جایگاه ریاست ساواک به علت‌های گوناگونی اشاره کرده‌اند که اصلی‌ترین آن را ترس از قدرتمند شدن تیمور بختیار و تغییر حکومت آمریکا از جمهوری‌خواهان به دموکرات‌ها برشمرده‌اند.[4] برخی نیز آن را نتیجۀ تغییر شرایط ایران و تحکیم قدرت شاه و اقدام به برکناری نیروهای سنتی دانسته‌اند.[5]

در دوران ریاست پاکروان بر ساواک، اتفاقات و حادثه‌های فراوانی رخ داد که مهم‌ترین آن‌ها حمله به مدرسۀ فیضیه، دستگیری امام خمینی‌(ره)، کشتار گستردﮤ مردم در روز 15 خرداد 1342 و درنهایت تبعید امام خمینی‌(ره) به ترکیه بود.

دربارﮤ عملکرد حسن پاکروان در مقام ریاست ساواک قضاوت‌های متفاوتی شده است. برخی ساواک را در دوران ریاست او سازمانی می‌دانند که از کاراییِ زیادی برخوردار شده بود.[6] مأموران آمریکایی ضمن آنکه او را «تحصیل‌کردﮤ فرانسه و دانشمند و مشروب‌خواری قهار» معرفی می‌کنند، نحوﮤ عمل او با مخالفان رژیم را بسیار نرم و روش معتدل او را سبب شیوع تظاهرات می‌دانند.[7] عده‌ای روش برخورد او با امام خمینی‌(ره) در جریان اعدام شهید طیب حاج‌رضایی را منافقانه[8] و برخی از ملّیون نیز او را «مردی روشن‌فکر و روشن‌بین که دارای تمایلات سیاسی مانند تیمور بختیار است» معرفی می‌کنند.[9] گفته می‌شود که او با ژست روشن‌فکری توانست مقداری از شهرت زنندﮤ ساواک بکاهد.[10]

به‌رغم همۀ‌ این نظریه‌پردازی‌ها، حسن پاکروان در سرکوبی قیام 15 خرداد، نقشی اصلی ایفا کرد و پس از آن نیز داستانِ جعلیِ آوردن پول ازطرف جمال عبدالناصر توسط فردی موهوم به نام محمد القیسی را طراحی و جریان‌سازی کرد[11] و در مصاحبه با رسانه‌ها، روش برخورد خشونت‌بار خود را ستود و امام خمینی‌(ره) و مردم را چنین معرفی کرد: «عده‌ای بسیار محدود از روحانیون با همدستی عناصر بسیار پلید خواسته‌اند با استفاده از نفوذ معنوی خود، یک تلاش مذبوحانه به کار برند و برخلاف ارادﮤ تمام ملت، جلو اقدامات آزادی‌بخش اعلیحضرت همایونی را گرفته و امیال پلید خود را ارضا نمایند».[12]

پس از پیروزی انقلاب اسلامی، پاکروان دستگیر شد و ضمن اعتراف صریح به نقش خویش در حکومت پهلوی و سرکوب قیام 15 خرداد، در دادگاه گفت: «تصدیق می‌کنم که از مدت‌ها پیش، رژیم سلطنتی به‌کلی فاسد بود و انقلاب غیرقابل‌اجتناب بود. لذا از انقلاب فعلی استقبال می‌کنم و از صمیم قلب، موفقیت آن را از خداوند متعال خواستارم».[13]

حسن پاکروان، در اول مهر 1344 با درجۀ سرلشکری بازنشسته شد و پس از انجام مأموریت‌های خارج از کشور، که بخشی از آن کنترل فعالیت‌های دانشجویی در فرانسه بود، به ایران بازگشت و ضمن تشکیل شرکتی به نام «مهندسین مشاور املاک»، مشاور عالی دربار شد؛ گفتنی است که منصور روحانی، وزیر آب و برق و کشاورزی، و امیرعباس هویدا، نخست‌وزیر، از آن شرکت حمایت کردند.[14]

اهمیت جایگاه او در دربار به‌حدی بود که در گزارش مأموران سفارت آمریکا در تهران، تحت‌عنوان «دفتر مشاور سیاسی شاه» و فراتر از «دفتر ویژﮤ اطلاعات»، که توسط ارتشبد حسین فردوست اداره می‌شد، ثبت گردیده است.[15]

ارتباط حسن پاکروان با جبهۀ ملی ـ که آنان را در جریانات قیام خرداد 1342 با خود همراه و مخالف قیام قلمداد کرده بود[16] ـ و حزب زحمتکشان دکتر مظفر بقایی ـ که خود و مادرش، امینه پاکروان، کمک‌های فراوانی به آنان کرده بودند[17] ـ جایگاه مشاورت سیاسی او را در دربار، تحت‌عنوان «مشاور امور مالی»، ویژگی و اهمیت بالایی بخشیده بود.

حسن پاکروان، پس از دستگیری و محاکمه در دادگاه انقلاب اسلامی، به اعدام و مصادرﮤ اموال محکوم شد. حکم اعدام او در روز 22 فروردین 1358 اجرا شد.[18]


[1]. نراقی، احسان؛ از کاخ شاه تا زندان اوین؛ ترجمۀ‌ سعید آذری، تهران، رسا، 1372ش، ص313.

[2]. لاینگ، مارگارت؛ مصاحبه با شاه؛ ترجمۀ اردشیر روشنگر، چاپ دوم، تهران، البرز، 1371ش، ص239 و 240.

[3]. مرکز اسناد انقلاب اسلامی، پروندﮤ شمارﮤ 1465.

[4]. آل‌احمد، شمس؛ از چشم برادر؛ قم، کتاب سعدی، 1369ش، ص66.

[5]. گازیوروسکی، مارک ج.؛ سیاست خارجی آمریکا و شاه: بنای دولتی دستنشانده در ایران؛ ترجمۀ‌ فریدون فاطمی، تهران، مرکز، 1371ش، ص304.

[6]. کاتم، ریچارد؛ ناسیونالیسم در ایران؛ ترجمۀ‌ احمد تدین، با مقدمۀ حاتم قادری، تهران، کویر، 1371ش، ص387.

[7]. اسناد لانۀ جاسوسی؛ به‌کوشش دانشجویان مسلمان پیرو خط امام، تهران، بی‌تا، ج1، ص82.

[8]. ناگفتهها: خاطرات شهید حاج مهدی عراقی؛ پاریس (پاییز 1978ـ1357)؛ به‌کوشش محمود مقدسی، مسعود دهشور، حمیدرضا شیرازی؛ ‌تهران، رسا، 1370ش، ص191.

[9]. اسناد لانۀ جاسوسی (احزاب سیاسی در ایران ـ 2)، ج21، ص40.

[10]. همان (احزاب سیاسی در ایران ـ 4)، ج23، ص13.

[11]. سفری، ‌محمدعلی؛ قلم و سیاست (از کودتای 28 مرداد تا ترور منصور)؛ تهران، نامک، 1373ش، ج2، ص537.

[12]. مدنی، سید جلال‌الدین؛ تاریخ سیاسی معاصر ایران؛ تهران، ‌دفتر انتشارات اسلامی، 1361ش، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، بایگانی، ج2، ص47.

[13]. مرکز اسناد انقلاب اسلامی، پروندﮤ شمارﮤ 1465.

[14]. همان.

[15]. اسناد لانۀ جاسوسی (کردستان ـ 2)، ج32، ص29.

[16].‌ تاریخ سیاسی معاصر ایران، ج2، ص48.

[17]. آبادیان، حسین؛ زندگی‌نامۀ سیاسی دکتر مظفر بقایی؛ تهران، مؤسسۀ مطالعات و پژوهش‌های سیاسی، 1377ش، ص12.

[18]. مرکز اسناد انقلاب اسلامی، پروندﮤ شمارﮤ 1465.