سه‌‏شنبه 17 مرداد 1340 / 25 صفر 1381 / 8 اوت 1961

8 بازدید

 تعطیلی جلسات جامعه سوسیالیست‌هاى نهضت ملى ایران

امروز، ساواک گزارش داد: «جلسات جامعه سوسیالیست‌ها [ى نهضت ملى ایران] در دفتر [مجله] علم و زندگی به عللى نامعلوم از طرف دفتر تعطیل اعلام گردیده و در دفتر علم و زندگى عکس‌هایى از دکتر [محمد] مصدق، [ماهاتما] گاندى، عبدالکریم قاسم، فیدل کاسترو،  [احمد] سوکارنو، فرحت عباس و [مارشال] تیتو به چشم مى‌خورد. ضمناً صورت اسامى اعضاى این جامعه در قرائت‌خانه که اغلب جلسات در آنجا تشکیل مى‌گردد، در قفسه‌اى که بالاى آن کتاب‌ها چیده شده مى‌باشد.»[1]

اداره دوم ستاد بزرگ‌ارتشتاران، در آغاز این ماه، ریاست سازمان اطلاعات و امنیت کشور (ساواک) را با‌خبر کرد که جامعه سوسیالیست‌هاى نهضت ملى ایران وابسته به خلیل ملکى، در بیانیه‌اى آورده است: «طبقات حاکم ایران و هیئت حاکمه آن در یک تقسیم‌بندى کلى به دو جناح تقسیم مى‌شوند: 1ـ جناح فاسد و رشوه‌خوار، 2ـ جناحى که حس مسئولیت اجتماعى دارد. افراد این جناح دوم به این حقیقت اعتراف دارند که نمى‌توان مملکت را با فساد و پوسیدگى موجود اداره کرد. سرانجام باید یک رفرم اجتماعى و اقتصادى جدى به وجود آید تا بتوان در کشاکش مبارزات جهانى دنیاى امروز، موجودیت و استقلال کشور را حفظ کرد و روش جامعه، تایید این جناح طبقه حاکمه در حدود مبارزه با فساد و پوسیدگى است. در شأن یک کشور مشروطه است که نخست‌وزیران و وزیران آن، مردان مسئول در برابر مجلس شوراى ملى باشند نه چاکر و غلام. در یک کشور مشروطه، قدرت شاه از ملت است نه از این یا آن فرد. اگر نخست‌وزیران، وزرا و رجال در برابر مجالس ملى مسئول باشند بر استحکام قانون اساسى افزوده مى‌شود.»[2]

جلسه محرمانه نخست‌وزیر با نمایندگان اصناف، بازرگانان و کارخانه‌هاى کشور

در پى جلسه عصر دیروز شوراى عالى اقتصاد، ساعت 40/10 صبح امروز جلسه کمیسیون اقتصادى کشور، براى اولین بار در نخست‌وزیرى به ریاست على امینى تشکیل شد. نمایندگان اصناف، بازرگانان و کارخانه‌هاى کشور، در این جلسه مذاکرات مفصلى راجع به امور اقتصادى با نخست‌وزیر، رئیس کل بانک مرکزى و وزراى بازرگانى و دارایى به عمل آوردند.[3] این جلسه خصوصى و محرمانه برگزار شد[4] و یکى از تجّار تهران که در جلسه شرکت داشت، گفت: «قرار شد کمیسیونى در شوراى عالى اقتصاد تشکیل شود و تمام تقاضاى اصناف و تجّار، در حدود مقدورات دولت مورد بررسى و اقدام قرار گیرد. به طور کلى در جلسه امروز تصمیم مشخصى گرفته نشد.»[5]

تشکیک خبرگزارى آلمان درباره شلیک به هواپیماى باربرى ایران

خبرگزارى آلمان، امروز از تهران این گزارش را مخابره کرد: «محافل نزدیک به دکتر امینى ـ نخست‌وزیر ایران ـ اظهار مى‌دارند که موضوع تیراندازى جت‌هاى میگ شوروى به یک هواپیماى باربرى شرکت هواپیمایى ایران هنوز قابل تایید نمى‌باشد و اصل موضوع تحت رسیدگى دقیق کارشناسان قرار گرفته و مادامى که نتیجه تحقیقات به طور مسلم روشن نگردد، نمى‌توان داستان تیراندازى را پذیرفت. خلبان امریکایى هواپیماى شرکت نامبرده مدعى است که بر اثر گم کردن راه در شب مورد حمله چند هواپیماى جت میگ شوروى بر فراز دریاى خزر قرار گرفته و با خاموش کردن سریع چراغهاى خود توانسته از چنگ شکاری‌هاى میگ بگریزد. ظاهراً اولیاى امور ایران، مایل به اقدامى نیستند که روابط نامطلوب کنونى شوروى و ایران را بحرانى‌تر سازد و بنابراین خبرهاى مربوط به اعتراض قریب‌الوقوع دولت ایران به دولت شوروى نسبت به تیراندازى مورد بحث را مى‌توان نارس تلقى کرد.

محافل مطلع تهران صحت خبر تیراندازى را اصولاً مورد تردید قرار مى‌دهند و درباره خبرهاى راجع به تمرکز نیروهاى عظیم شوروى در مرز ایران که پس از ورود قواى انگلیس به کویت شایع گشته، مى‌گویند این اخبار نیز مبالغه‌آمیز مى‌باشند و مانورهاى نظامى سالانه ارتش سرخ در این قسمت از خاک شوروى یک امر عادى همه ساله است.»[6]

نامه سرگشاده گروه ملى دانشجویان ایرانى مقیم امریکا به نخست‌وزیر

یکى از روزنامه‌هاى عصر امروز، متن کامل نامه سرگشاده کمیته اجراییه گروه ملى دانشجویان ایرانى مقیم امریکا را به نخست‌وزیر چاپ کرده است. موضوع این نامه محاکمه و محکومیت مظفر بقایى‌کرمانى در دادگاه نظامى است. به نظر این دانشجویان، محاکمه غیرقانونى و بعد محکومیت بقایى، مخاطبان شیفته وعده‌هاى طلایى و اصلاح‌طلبانه حکومت امینى را تکان داده است. آنها نوشته‌اند: «امروز دنیا توجه مخصوص به اوضاع و احوال مملکت ما دارد. امیدواریم در حکومت حضرت‌عالى شخص یا اشخاصى پیدا نشوند که هنوز خیال کنند دنیا را مى‌شود فریب داد. بى‌شک نه اتهامات ناجوانمردانه علیه آزادی‌خواهان و نه وعده‌هاى طلایى، هیچ کدام قادر نخواهند بود قضاوت میلیون‌ها انسان آزادی‌خواه دنیا را که ناظر قانون‌شکنی‌هاى دستگاه‌هاى حاکمه آن مملکت هستند، تغییر دهند.»[7]

آغاز فعالیت سازمان هدایت جوانان

امروز تعمیرات خانه‌اى در مجاورت کاخ نخست‌وزیرى که براى تمرکز کارهاى سازمان هدایت جوانان اجاره شده است، به پایان رسید و فعالیت این سازمان آغاز شد. دبیرخانه شوراى هدایت جوانان از طریق یک راهرو به کاخ نخست‌وزیرى متصل مى‌شود. این شورا امروز با رؤساى سندیکاى صاحبان سینماها جلسه تشکیل داد تا تسهیلاتى از نظر سینما و نمایش براى جوانان ایجاد کند. از برنامه‌هاى دیگر سازمان هدایت جوانان، تأسیس استادیوم بزرگ براى جوانان است. براى جلب همکارى سازمان‌ها و مؤسسات مشابه فرانسوى، آلمانى و امریکایى، نسبت به ساختمان این استادیوم، مطالعاتى در جریان است و احسان نراقى ـ رئیس اداره امور اجتماعى دانشگاه تهران ـ به اروپا مسافرت کرده تا این موضوع را بررسى و درباره آن مذاکره کند.[8]

چارلى چاپلین در تهران

چارلى چاپلین امشب به تهران آمد و در سالن ترانزیت و محوطه فرودگاه مهرآباد، سه ربع ساعت توقف کرد. چارلى با هواپیماى شرکت هواپیمایى ایرفرانس در بازگشت از ژاپن وارد تهران شد و پس از 45 دقیقه عازم پاریس گردید.

قیافه چارلى در سرتاسر جهان براى هیچ‌کس ناشناس نیست زیرا طبق آمار دقیق، هریک از فیلم‌هاى او را سیصد میلیون نفر تماشا کرده‌اند. به همین جهت، کارکنان فنى شرکت هواپیمایى ایرفرانس، هنگامى که ساعت 15/23 براى بازرسى و بنزین‌گیرى هواپیمایى که تازه به زمین نشسته بود مى‌رفتند، این چهره آشنا را خیلى زود شناختند.

چارلى لباس ساده و روشنى پوشیده بود و در حالى که لبخندى به لب داشت و ساختمان فرودگاه مهرآباد را مى‌نگریست، به آرامى به طرف سالن پیش مى‌رفت. یکى از میهمانداران شرکت هواپیمایى ایرفرانس براى راهنمایى به او نزدیک شد. چارلى که گویى دنبال هم‌صحبتى مى‌گشت و در حالى که به اتاق کوچک مخصوص هدایت هواپیماها اشاره مى‌کرد، به زبان انگلیسى گفت: «اینجا موشک هوا مى‌کنند؟!»

در سالن فرودگاه، چارلى چاپلین چمدان سنگینى را که در دست داشت به زمین گذاشت و روى صندلى مبله فرودگاه نشست، عده زیادى چارلى را محاصره کرده بودند و به دقت متوجه حرف‌ها و حرکات او بودند. چارلى پس از صرف چاى و میوه، صندلى راحت سالن فرودگاه را ترک کرد و در حالى که عازم خارج از سالن شده بود، گفت: «نشستن و لمیدن کار خانم‌هاست!» آن‌گاه به اتفاق یکى از هم‌سفرهاى خود که امریکایى قدبلندى بود، از سالن خارج شد و به قدم زدن در قسمت‌هاى مختلف فرودگاه پرداخت. پس از آنکه چارلى چاپلین به سالن بازگشت و مجدداً روى یکى از مبل‌ها نشست، یکى از کارکنان فرودگاه به او نزدیک شد و گفت: «مى‌خواستم چند سؤال از شما بکنم.» چارلى با خنده گفت: «واقعاً قصد دارید با من گفت‌وگو کنید یا این موضوع را بهانه قرار داده‌اید تا بعد ادعا کنید با چارلى چاپلین مصاحبه کرده‌اید؟» و بعد در پاسخ به سؤال او درباره ایران گفت: «من ایران را از نزدیک ندیده‌ام که بدانم چگونه جایى است.» چارلى مهلت سؤال دیگرى را به کارمند فرودگاه نداد.

در ساعت 24، هواپیماى ایرفرانس از تهران حرکت کرد و چارلى چاپلین و اعضاى خانواده او را با خود به طرف پاریس برد.[9]


[1]ـ مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات- خلیل ملکى به روایت اسناد ساواک ـ تهران- 1378- ص 112.

[2]ـ همان ـ ص 110 و 111.

[3]ـ روزنامه کیهان ـ ش 5426 ـ 18/5/1340 ـ ص 1 و 2.

[4]ـ همان ـ ش 5425 ـ 17/5/1340 ـ ص 1.

[5]ـ روزنامه اطلاعات ـ ش 10573 ـ 17/5/1340 ـ ص 17.

[6]ـ بولتن خبرگزارى پارس محرمانه ـ ش 116 ـ 17/5/1340 ـ ص 2 و 3.

[7]ـ روزنامه کیهان ـ ش 5425 ـ 17/5/1340 ـ ص 13.

[8]ـ روزنامه اطلاعات ـ ش 10573 ـ 17/5/1340 ـ ص 17.

[9]ـ روزنامه کیهان ـ ش 5426 ـ 18/5/1340 ـ ص 13.