یکشنبه 20 فروردین 1340/ 23 شوال 1380/ 9 آوریل 1961

6 بازدید

تلاش محمدرضا پهلوى برای انتقال مرجعیت شیعه به نجف

ساواک شیراز در تلگرافى به ساواک تهران آورده است:

«در جلسه انجمن دانشجویان اسلامى شیراز که تحت نظر آقاى مجدالدین محلاتى فرزند آیت‌الله شیخ بهاءالدین محلاتى اداره مى‌شود صحبت شده که چون دولت قصد دارد حوزه علمیه قم را منحل نماید، از این‌رو اعلى‌حضرت همایونى به آیت‌الله حکیم تلگراف تسلیت نموده، قبل از این موضوع عده زیادى طرفدار آیت‌الله حکیم بودند، ولى بعد از اینکه مردم از مقصود دولت مطلع شدند، طرفداران آیت‌الله حکیم به صدى دو تقلیل یافته است.»[i]

ساواک سنندج نیز در تلگرافى به ساواک تهران خبر داده است که:

«طبق دستور شهربانى کل کشور صادره به شهربانى استان، تلگرافات تسلیت‌آمیزى از طرف روحانیون شهرستآن‌هاى سنندج و سقز و بانه و بیجار به عنوان آیت‌الله حکیم به نجف اشرف مخابره گردیده است.»[ii]

این دو سند گواه آن است که محمدرضا پهلوى امیدوار به انتقال مرجعیت شیعیان از قم به نجف است.

نظر حجت‌الاسلام‌والمسلمین محمدتقى فلسفى درباره احترام مسئولین به قرآن، منبر، دین، علما و وعاظ

ساواک در سند دیگرى گزارش مى‌دهد که: «از ساعت 19 امروز به مناسبت درگذشت آیت‌الله بروجردى مجلس ترحیمى از طرف وعاظ تهران در مسجد ارک تشکیل و در این جلسه که تا ساعت 45/21 به طول انجامید، متجاوز از هشت هزار نفر از روحانیون و بازاری‌ها و دانشجویان و کارمندان دولت و حتى ارتشیان و معمرین به تدریج شرکت نمودند و در این مجلس عده‌اى از معممین از حاضرین پذیرایى مى‌کردند... خبرنگاران و عکاسان جراید پایتخت نیز از اول تا آخر این مجلس حضور داشته و عکس‌هاى متعدد از دستجات و هیئت‌هاى مذهبى که به حالت اجتماع وارد مسجد مى‌شدند برمى‌داشتند. در این مجلس [حجت‌الاسلام والمسلمین محمدتقى] فلسفى واعظ به منبر رفته و پس از ذکر مقدمات و یادآورى از مرحوم آیت‌الله بروجردى داستان سفر خود به لاهور و منبر رفتن خویش را در آن شهر بیان داشته و تشریح نمود که چگونه در آن مجلس مردم لاهور، شیفته گفتار وى شده و مایل به تحصیل در دانشگاهى شدند که وى تحصیل نموده و او در پاسخ گفته است که من در دانشگاه حسین ابن على علیه‌السلام تحصیل نموده‌ام و سپس به دنبال این داستان علاوه نموده، آقایان استقلال و امنیت کشور ایران از پرتو امام حسین علیه‌السلام است، مملکت ما را امام حسین نگه داشته است. ناطق در اینجا مثالى از یک جلسه مذهبى در آذربایجان که پیشه‌ورى و یارانش هم مسلحانه در آن مجلس شرکت نموده و واعظین آن جلسه علناً به پیشه‌ورى حمله نموده بودند، بیان داشته و در تعقیب آن مثال گفت [که] آقایان اگر بخواهید امنیت و استقلال این مملکت حفظ گردد و بتوانید آزادانه زندگى کنید، باید به قرآن، منبر، دین و علما و وعاظ احترام بگذارید والا نابود خواهید شد، ببینید امشب در این مسجد چه غلغله‌اى است، فقط براى فوت یک‌نفر مجتهد یعنى نوکر حسین است و این مراسم، حتى در امریکا و افریقا و اروپا و تمام آسیا برقرار گردید. ناطق پس از تجلیل فراوان از مکتب اسلامى حسین بن على و مرحوم آیت‌الله بروجردى علاوه نمود [که] بنده مى‌دانم که تمام جریانات امشب از چند منبع گزارش مى‌شود، خوب است آقایانى که گزارش مى‌دهند در گزارش خود بنویسند که دولت باید ملتفت باشد روز سه شنبه 25 شوال، روز وفات جعفرالصادق علیه‌السلام است ولى در تقویم‌ها روز چهارشنبه نوشته شده، به همین سبب هم عید فطر در تقویم روز یکشنبه بود، ولى از طرف آیت‌الله بروجردى عید فطر یک روز جلوتر اعلام و روى این اصل روز وفات امام جعفرالصادق علیه‌السلام به جاى چهارشنبه روز سه‌شنبه 25 شوال خواهد بود و دولت باید اعلامیه بدهد و روز سه‌شنبه ادارات را تعطیل و موسیقى و ساز و آواز و دستگاه رادیو را تعطیل نماید، اگر دولت دستگاه رادیو را تعطیل نماید، اگر دولت این کار را کرد تمام مردم خوشحال خواهند شد و اگر نکند بنده دیگر عرضى ندارم، زیرا این حقى بود به گردن بنده که من ادا کردم، مى‌خواهد دولت بکند یا نکند ولى بنده اعلام مى‌کنم که روز سه شنبه بازار تعطیل و در مسجد سیدعزیزالله و کلیه مساجد، مجالس روضه‌خوانى و فاتحه برگزار است.»[iii]

نظر نماینده مردم تبریز درباره نارضایتی‌ و بدبینی‌ مردم نسبت به اعمال دولت‌ها

محمدحسین موسوى ـ نماینده تبریز در مجلس شوراى ملى ـ در جلسه علنى امروز مجلس، گفت:

«از چندى پیش احساس مى‌کنم که در میان مردم نارضایتی‌ها و احیاناً بدبینی‌هایى نسبت به اعمال دولت‌ها احساس مى‌شود... باعث تاسف است که با اینکه هر کجا مى‌نشینیم از این مطالب به گوش مى‌خورد، دولت‌هاى وقت هرگز نخواستند که در مقابل این نارضایتی‌ها از خود عکس‌العملى که موجب رفع سوءتفاهمات و پرشدن شکاف بین مردم و دولت باشد نشان بدهند... هر روز در شهر شایعاتى منتشر مى‌شود و چون از طرف دولت پاسخى داده نمى‌شود، شایعه‌سازان از سکوت دولت سوءاستفاده مى‌کنند و آن را حمل بر رضا و قبول مى‌نمایند. در صورتى که اگر توضیح داده شود، در حالى که عمل خلافى واقع شده باشد مجلس و مردم تذکر مى‌دهند جلو عمل خلاف گرفته مى‌شود و مردم سرجاى خود مى‌نشینند و به شایعه‌سازان روى خوش نشان نمى‌دهند. متأسفانه نه تنها در میان دولتی‌ها توجه چندانى به این امر نمى‌شود، بلکه گاهى خودشان هم در اثر خودستایى و غرورى که در بعضى هست آن‌چنان مردم را منزجر مى‌کنند که با هیچ ترتیبى نمى‌توان آن را التیام داد... وزارت دارایى در گذشته وضعى پیش آورد که در میان مردم نارضایتی‌هاى فراوان ایجاد کرد و سازمان برنامه در حال حاضر، نمونه‌اى است که تمام مردم نسبت به کار آن ظنین و مشکوک هستند... از نظر مردم این سازمان یک سازمان مشکوک است که نمى‌دانیم عایداتش از کجا مى‌آید و به کجا مى‌رود و متأسفانه عده‌اى مى‌گویند عایداتى که براى مملکت حاصل مى‌شود، به وسیله این سازمان به مراجع اولیه برمى‌گردد...»

محمدحسین موسوى در ادامه حرف‌هایش درباره هزینه ساخت سدهاى کرج، سفیدرود و دز، سئوال‌ها و شایعه‌هایى عنوان کرد و درباره قراردادهاى مهندسان مشاور و خرابى راه بازرگان توضیح خواست. وى افزود:

«کار ما اینک از نظر کشاورزى به جایى رسیده که ترکیه نه تنها در بازارهاى خارج بلکه در خود آذربایجان هم با خشکبار ما رقابت مى‌کند و این واقعاً تاسف‌آور است... مى‌گویند سازمان برنامه 320 میلیون تومان کسر دارد، آخر چرا این سازمان تعهد اضافى کرده که حالا تویش بماند... امیدوارم این عنوان مقدمه قرض جدیدى نباشد. زیرا مملکت ما هنوز از زیر بار قرض‌هاى سنگین گذشته کمر راست نکرده است... دولت و وزیر مشاور بیایند و در این موارد توضیح بدهند تا مردم راضى شوند، طورى جواب ندهند که رفع تکلیف از خودشان بکنند.»[iv]

ترک دادگستری توسط قضات

امروز انتقادهایى به وضعیت دادگسترى مطرح شد. یکى از روزنامه‌ها درباره آن نوشته است: «متأسفانه ضعف دادگسترى به آنجا کشیده شده است که هر روز بیش از ده نفر از قضات براى ترک دادگسترى و اشتغال به کار آزاد، به وزارت‌خانه دیگر مراجعه و براى فرار از تشکیلات قضایى به این در و آن در زده و پارتى بازى مى‌کنند. براى یک اجتماع 1500 نفرى در سرتاسر ایران وصول روزانه در حدود ده استعفا و ترک بیش از پنجاه نفر در حدود دو الى سه ماه یک مصیبت بزرگ است... متأسفانه به علت نقص تشکیلاتى و تعیین وزراى ناوارد براى دادگسترى، وضع به آنجا رسیده است که امروز هیچ یک از قضات حاضر به ادامه خدمت در دادگسترى نیستند، در حالى که در روز بیش از هزار برگ واخواست سفته و چک به عمل مى‌آید و جرایم از در و دیوار مى‌بارد...وضع قوه قضاییه به آنجا رسیده است که از آن فقط اسمى باقى مانده است، اقدام دادگاه عالى انتظامى قضات در عدم تصویب رتبه اکثر قضات نیز آخرین تیشه را بر ریشه این نهال در حال خشکیدن وارد ساخت.»[v]

کاهش تعداد مدارس متوسطه از نگاه رادیو صدای ملی

«دستگاه حاکمه چنین نتیجه گرفته است که باید جلو توسعه مدارس متوسطه و دانشگاه‌ها را گرفت و جوانان را واداشت که به تحصیلات ابتدایى اکتفا کرده و دنبال کسب و کارى بروند... وزارت فرهنگ و دانشگاه‌هاى ایران بر پایه این استدلال و این راه حل، تجدید سازمان داده مى‌شوند، تعداد مدارس متوسطه کمتر مى‌گردد و به تحصیلات متوسطه مالیات کلانى مى‌بندند...استدلال سران رژیم این است که گویا تحصیل‌ کرده بیش از حد لازم، داریم و احتیاجى بدان نیست...»[vi]

حفارى چاه‌های نفت ایران

«سخن‌گوى کنسرسیوم نفت اطلاع داد که حفارى چاه نفت در جزیره شیخ شعیب به نام چاه شماره یک لاوان بامداد امروز آغاز گردید. بدین ترتیب کنسرسیوم نفت جنوب عملیات حفارى در جزایر ساحلى ایران در خلیج فارس را آغاز کرده است و طبق قرارداد نفت ایران با کنسرسیوم، شرکت‌هاى عضو کنسرسیوم تعهد کرده‌اند که در نه جزیره از جزایر ساحلى ایران در خلیج فارس به عملیات اکتشافى و حفارى بپردازند و در صورت دسترسى به منابع نفتى، عملیات استخراجى را آغاز کنند.»[vii]

و دیگر اینکه: «حفارى چاه شماره 9 البرز در عمق 1228 مترى، چاه شماره 5 سراجه در عمق 2561 مترى و چاه شماره 6 سراجه در عمق 2579 مترى ادامه دارد و در خلیج فارس حفارى چاه شماره یک شرکت ایران و پان امریکن در عمق 4008 مترى پایان یافته و این چاه تحت آزمایش قرار گرفته است. حفارى چاه شماره 2 همین شرکت در خلیج فارس در عمق 3809 مترى خاتمه یافته است. حفارى چاه شماره 2 شرکت نفت ایران و ایتالیا نیز در خلیج فارس در عمق 2148 مترى ادامه دارد.»[viii]

تأسیس شرکت کشتی‌رانی

«شرکت سهامى خطوط کشتى‌رانى با سرمایه ده میلیون دلار به وسیله بخش خصوصى تاسیس شد.»[ix]

نظر ریچارد کاتم درباره پروژه‌های آبادانى ایران

«در پانزدهمین سالگرد [تاسیس] بنگاه خاور نزدیک، جریان برنامه‌هاى آبادانى در ایران مورد مذاکره قرار گرفت. پروفسور ریچارد کاتم از دانشگاه پیتسبورگ، ضمن یک بحث و تجزیه و تحلیل مفصل درباره اوضاع سیاسى و اجتماعى ایران، از اوایل سال 1950م (1329ش) برنامه‌هاى مفید و عملى این کشور را مورد توجه قرار داده آن را براى آبادانى ایران لازم و شایان اهمیت فراوان دانست. وى خاطر نشان ساخت که بسیارى برنامه‌هاى مهم و مفید از طرف ایران تکمیل گردیده و یا در شرف اتمام [است] و همچنین در ایران کار سرمایه‌گذارى نیز افزایش یافته است.»[x]

این اظهار نظر کاتم، مورد توجه محافل اقتصادى قرار گرفته و گفته مى‌شود امریکا موافق کمک به اجراى پروژه‌هایى است که سازمان برنامه ایران در دست اجرا دارد.[xi]

ادعانامه دادستان ارتش علیه مظفر بقایى کرمانى

عبدالله مرتضایى ـ دادیار و دادستان ارتش ـ در ادعانامه خود آورده است:

«متهم اظهار مى‌دارد داراى پیشینه ممتد زندانى‌شدن، تبعید و بازداشت است. طبق قرار بازداشت موقت از 22/6/39 در زندان شهربانى بازداشت و در تاریخ 14/7/39 با اخذ و تامین و الزام عدم خروج از حوزه قضایى تهران، بدون کسب اجازه و مسافرت به کرمان در تاریخ 16/11/39 مجدداً قرار بازداشت موقت درباره‌اش صادر و فعلاً بازداشت مى‌باشد... متهم که در ظاهر دانشیار دانشگاه است از جمله افراد آشوب‌طلب و مفسده‌جویى است که از سالیان متمادى از هر موقعیتى براى تحریک و تحریص مردم به فتنه و آشوب استفاده نموده و در هر زمان بنا به وضع روز، مردم را اغوا و اغفال کرده [است.] روزى تحت عنوان اینکه سربازان و پاسبانان اطاعت امر مافوق خود را مى‌نمایند آنان را مرعوب و مردم را ترغیب به قتل عام افسران و خانواده آنان نموده و صمیمیت قواى انتظامى را نسبت به کشور متزلزل ساخته و زمانى دیگر به دست‌آویز انتخابات و با غصب عنوان آزادى، گستاخانه و با وقاحت هر چه تمام‌تر به جهانیان اعلام داشته است که در کشور ایران آزادى وجود ندارد... متهم که در میان مردم مملکت از نظر عده‌اى عنصرى مرموز و از نظر بعضى از مردم عنوان جغد شوم دارد و به موجب مدارک تحقیقاتى‌اش (پیوست پرونده) به افسران شهربانى کتباً و صریحاً اعلام داشته است «اطاعت شما از اوامر مافوق خلاف قانون اساسى و سایر قوانین کشور است» و جالب توجه اینکه در همان اخطاریه تصریح کرده است که «مى‌داند طبق مقررات هر مادون بایستى اوامر مافوق را اجرا کند» و با این مقدمات افسران شهربانى را ضمن اخطاریه صادره از انجام وظایف خود ممنوع و مرعوب ساخته است که این عمل متهم متزلزل ساختن صمیمیت قواى انتظامى نسبت به مملکت است... لذا کیفر غیر نظامى، مظفر بقایى کرمانى را خواستارم.»[xii]


[i]ـ مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات-  قیام 15 خرداد به روایت اسناد ساواک ج1: زمینه‌ها ـ تهران- 1378- ص 287 تا 289 و 291 و 292.

[ii]ـ همان.

[iii]ـ همان.

[iv]ـ روزنامه اطلاعات ـ ش 10473 ـ 20/1/1340 ـ ص17.

[v]ـ روزنامه مرد مبارز ـ ش 313 ـ 20/1/1340 ـ ص4.

[vi]ـ صداى ملى ایران ـ بولتن خبرگزارى پارس محرمانه ـ ش 18 ـ21/1/1340 ـ ص 5.

[vii]ـ روزنامه اطلاعات ـ ش 10473 ـ 20/1/1340 ـ ص20.

[viii]ـ روزنامه مهر ایران ـ ش 1318 ـ 20/1/1340 ـ ص4.

[ix]ـ گاهنامه پنجاه سال شاهنشاهى پهلوى ـ ج 2 ـ نشریه کتابخانه پهلوى ـ ص1417.

[x]ـ روزنامه صبح امروز ـ ش 633 ـ 20/1/1340 ـ ص1.

[xi]ـ روزنامه آژنگ ـ ش 836 ـ 20/1/1340 ـ ص 4.

[xii]ـ در پیشگاه تاریخ چه کسى منحرف شد؟ دکتر مصدق یا دکتر بقایى؟ ـ 1363- ص 1و2.