سخنرانی شاه در قم (4 بهمن 1341)
زهرا دانشطلب
22 بازدید
محمدرضا پهلوی در آستانۀ رفراندوم انقلاب سفید، روز 4 بهمن 1341 به قم رفت، اما مردم و علمای این شهر از سفر و سخنرانی وی استقبال نکردند.
پس از لغو لایحۀ انجمنهای ایالتی و ولایتی، در 8 آذر 1341، حکومت پهلوی اصول ششگانۀ انقلاب سفید و رفراندوم آن را در دستور کار قرار داد.[1] امام خمینی و جمعی از علما، از جمله آیتالله سید ابوالقاسم خویی، آیتالله سید محمدکاظم شریعتمداری، آیتالله سید احمد خوانساری و آیتالله سید محمد بهبهانی، در اعلامیههای جداگانهای لایحۀ انقلاب سفید را محکوم و آن را ناقض قانون اساسی اعلام کردند.[2] امام پیش از هر اقدامی، از طریق سلیمان بهبودی، مشاور شاه، به او تذکر داد و وقتی شاه به هشدار ایشان اهمیتی نداد،[3] در اول بهمن، طی اعلامیهای شرکت در رفراندوم را تحریم کرد.[4] با انتشار خبر تحریمِ رفراندوم، دوم بهمن بازار قم برای اعتصاب تعطیل شد و این اعتصاب تا یک هفته ادامه داشت. مأموران با چوب و چماق درِ مغازهها را میشکستند تا بازاریان دست از اعتصاب بکشند. پلیس با بلندگو از مردم میخواست تا مغازهها را باز کنند.[5]
شاه نیز بهظاهر به بهانۀ تقسیم املاک بین گروهی از روستاییان اطراف شهر قم و در باطن با هدف قدرتنمایی در برابر روحانیت تصمیم گرفت روز 4 بهمن به قم سفر کند. مأموران ساواک و شهربانی قم برای استقبال از شاه به تکاپو افتادند و درصدد جشن و چراغانی برآمدند[6] و در شهر برای ورود شاه طاق نصرت زدند.[7] علمای قم حوزه را تعطیل کردند و از طلاب خواستند حتی یک نفر عمامهبهسر هم در این استقبال حضور نداشته باشد تا با عکسبرداری، از حضور طلاب در سخنرانی شاه سوءاستفاده نشود.[8]
روز سوم بهمن 1341، جلسهای در منزل آیتالله سید محمد محقق داماد با حضور جمعی از علما، از جمله امام خمینی، تشکیل شد.[9] آنها در تلاش بودند دامنۀ اعتراضات را گسترش دهند و اهداف شاه در آمدن به قم را خنثی کنند؛ ازاینرو عدهای از علما پیشنهاد کردند قم را ترک کنند، اما امام خمینی با این پیشنهاد مخالفت کرد؛ زیرا حضور در قم و استقبال نکردن از شاه، بیاعتنایی به او را بیشتر جلوه میداد.[10]
در این روز مردم قم به حمایت از مراجع، دست به راهپیمایی زدند که در آن میان پرشورترین راهپیمایی، دستۀ مردم خیابان آذر بود. اهالی محلۀ چهلاختران نیز به حالت سینهزنی، به رهبری سید علی چهلاخترانی، از مردم مبارز قم، بهسوی حرم حضرت معصومه(س) حرکت میکردند و شعار میدادند: «ما تابع قرآنیم، رفراندوم نمیخواهیم»،[11] «اسلام پیروز است، استبداد محکوم است»، «مرگ بر این دولتِ قانونشکن». جمعیت سرانجام وارد میدان آستانه شد. در این هنگام تعدادی از اوباش به تحریک ساواک با گفتن «جاوید شاه» در مقابل آنها ایستادند و میانشان درگیری رخ داد. برای اولین بار شعار «مرگ بر شاه» در فضای قم به صدا درآمد. با شدت گرفتن درگیری، مأموران نظامی و پلیس مجبور شدند وارد معرکه شوند و مردم خشمگین، جیپ شهربانی را واژگون کردند. در این درگیری شش پاسبان و سه افسر مجروح شدند.[12] چندین کامیون سرباز نیز از پادگان منظریۀ قم به کمک مأموران آمدند. مردم و طلاب که قادر به مقابله با نیروهای مسلح نبودند، بهسوی مدرسۀ فیضیه عقب نشستند، اما مورد ضرب و شتم مأموران قرار گرفتند. اوباش نیز از این فرصت سوءاستفاده کردند و ضمن سر دادن شعار «جاوید شاه»، به مغازههای بستۀ مردم هجوم بردند و خساراتی را به آنها وارد کردند.[13]
پس از پایان سرکوب تظاهراتِ روز سوم بهمن، قم به پایگاهی نظامی تبدیل شد و تحتکنترل نیروهای امنیتی درآمد. بهجای حضور مردم که شهر را تعطیل کرده بودند، نیروهای امنیتی با لباس مبدل و با اتوبوسهای شرکت واحد تحت عنوان مردم شاهدوست از تهران به قم آورده شدند. با ورود محمدرضا به شهر، سردی استقبال و حضور نداشتن علما و روحانیون، باعث عصبانیت بیش از پیش او شد.[14] او قرار بود در این سفر سند مالکیت 10 روستای قم را به 81 نفر از نمایندگان کشاورزان اعطا کند.[15]
با اینکه قرار بود شاه به حرم حضرت معصومه(ع) برود، اما ازآنجاکه حتی تولیت آستان قم، آقای ابوالفضل مصباحالتولیه، به پیشواز نیامده بود،[16] از میانۀ راه بازگشت و از عصبانیت، بهقصدِ زهرچشم گرفتن از روحانیون، برای سخنرانی به میدان آستانه رفت.[17]
در این مراسم ابتدا ارسنجانی طی سخنانی، مخالفان لوایح ششگانه را به معاویه و شمر تشبیه کرد که با امیرالمؤمنین(ع) و امام حسین(ع) به مخالفت برخاستند. او این مخالفتها را جمود فکری خواند و آن را به مخالفت کلیسا با دانش گالیله تشبیه کرد.[18]
پس از سخنان ارسنجانی و ارائۀ گزارشی توسط نصر، رئیس اصلاحات ارضی قم، محمدرضا پهلوی به سخنرانی پرداخت. او همراه با خواندن مصرعِ «مه فشاند نور و سگ عوعو کند»، در کنایه به روحانیون، سخنانش را با این مضامین آغاز کرد: نظرکردگی خدا به او، معجزات شفای بیماریهای خود در کودکی، دیدن خوابهای صادقه و اینکه حس معنوی برتری نسبت به روحانیون به خدا و معصومان دارد. او سپس دربارۀ محاسن اصلاحات ارضی توضیح داد و روش زندگی روحانیون را عقبمانده توصیف کرد. سپس با توضیح دربارۀ ایجاد عدالت اجتماعی توسط اسلام، روحانیون را منفعتطلب خواند.
وی در بخش دیگری از سخنانش با مقایسۀ روحانیون و چپگرایان، این دو گروه را مخالف اصلاحات دانست و ضرری را که روحانیون یا بهتعبیر خودش «ارتجاع سیاه» دارند، بیشتر از چپ گرایان دانست. او برای سخنان خود اینگونه دلیل آورد: «ارتجاع سرخ» یا همان چپگرایان مشخص است که میخواهند کشور را تحویل بیگانه دهند، اما ارتجاع سیاه، بهدروغ سخن از آزادی میگوید و ماسک به صورت دارد.
او با پیش کشیدن غائلۀ سید جعفر پیشهوری در آذربایجان، روحانیون را به طرفداری از تجزیهطلبیِ پیشهوری متهم کرد و با اشاره به تظاهرات دوم بهمن در تهران گفت: «همینها بودند که چند روز پیش در تهران جمعیت کوچک و مضحکی راه انداختند که یک مشت بازاری احمق ریشو در بازار سروصدا کنند… همینها بودند که با پیشهوری شراب خوردند… امروز این آقایان ادعای وطنپرستی دارند… اینها نمیخواهند مملکت آباد شود. سرمشق این بدبختها حکومت مصر است… حکومت مصر که پانزده هزار زندانی سیاسی دارد و در کشورش نه انتخاباتی است و نه مجلس… ایدئال این حضرات است».
سپس، از رویکرد مذهبیِ حکومت خود سخن گفت و در ادامۀ سخنانش که حاکی از ناراحتی شدید وی از علما بود، به آنان هشدار داد. وی در آخر با افزودن «خداوند آنها را هدایت کند» به سخنان خود پایان داد.[19]
سخنرانی محمدرضا پهلوی بهقدری از کلمات رکیک و ناسزا به روحانیون پُر بود که هنگام پخش از رادیو، آنها را سانسور کردند،[20] اما مشروح سخنان او در روزنامۀ اطلاعات منتشر شد.[21] احسان نراقی، از مشاوران شاه، این سخنرانی را نقطۀ آغاز انقلاب و لحظۀ شروع شمارش معکوس سرنگونی حکومت پهلوی دانست.[22]
رفراندوم در 6 بهمن برگزار شد، اما مردم از آن استقبال نکردند. 7 بهمن روحانیون و ائمۀ جماعات به نشانۀ اعتراض به برگزاری رفراندوم، از رفتن به مساجد سر باز زدند. 8 بهمن نتایج رفراندوم و تصویب لوایح ششگانه اعلام شد و شاه طی پیام رادیویی به ملت ایران، لوایح ششگانه را تحول اجتماعی و انقلابی بزرگ دانست که هم قانونی و هم مقدس است.[23] در 9 بهمن 1341 مراسم توشیح لوایح ششگانه، توسط شاه در مجلس انجام شد. 13 بهمن جانافکندی رئیسجمهور وقت آمریکا طی پیامی پیروزی در انتخابات را به شاه تبریک گفت.[24]
با گذشت دو ماه از رفراندوم و استمرار رویارویی علما و حکومت پهلوی، به پیشنهاد امام خمینی و همراهی مراجع تقلید، عید نوروز 1342 بهدلیل صدماتی که در سال گذشته به اسلام وارد شده بود، عزای عمومی اعلام شد.[25] پس از آن، در دوم فروردین مصادف با شهادت امام صادق(ع)، با ورود نیروهای نظامی به قم، فاجعۀ مدرسۀ فیضیه اتفاق افتاد که خود زمینهساز قیام پانزده خرداد شد.
[1]. دوانی، علی؛ نهضت روحانیون ایران، چاپ دوم، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 1377ش، ج3، ص168-182.
[2]. حسینیان، روحالله، سه سال ستیز مرجعیت شیعه در ایران؛ بیچا، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، بیتا، ص202؛ بشارتی، علی محمد؛ پنجاهوهفت سال اسارت، تجزیه و تحلیل دوران پهلوی؛ بیچا، تهران: سوره مهر، 1385ش، ج4، ص147.
[3]. دوانی، علی؛ نهضت روحانیون ایران، بیچا، بنیاد فرهنگی امام رضا(ع)، 1358ش، ج3، ص204-205.
[4]. صحیفۀ امام ،ج1، ص135؛ قیام 15 خرداد به روایت اسناد، ج1 زمینهها؛ بیچا، مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات، 1378ش، ص404؛ منصوری، جواد؛ تاریخ قیام 15 خرداد به روایت اسناد؛ بیچا، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 1377ش، ج1، ص338-339.
[5]. باقری، علی؛ خاطرات 15 خرداد ـ قم، دفتر دوم، چاپ دوم، سوره مهر، 1388ش، ص191.
[6]. تاریخ قیام 15 خرداد به روایت اسناد، ج1، ص353.
[7]. باقری، علی؛ خاطرات 15 خرداد، دفتر اول؛ چاپ دوم، سورۀ مهر، ١٣٨٨ش، ص366.
[8]. همان، ص421.
[9]. خاطرات 15 خرداد، دفتر اول، ص525.
[10]. سه سال ستیز مرجعیت شیعه در ایران، ص208.
[11]. همان، ص209.
[12]. همان، ص209.
[13]. قیام 15 خرداد به روایت اسناد، ج1، ص484.
[14] . خاطرات 15 خرداد، دفتر اول، ص188.
[15]. روزنامۀ اطلاعات، 4 بهمن 1341، ص13.
[16]. نهضت روحانیون ایران، ج3، ص220-221؛ خاطرات 15 خرداد، دفتر اول، ص27.
[17]. نهضت روحانیون ایران، ج3، ص221.
[18]. روزنامۀ اطلاعات،4 بهمن 1341، ص13.
[19]. مجموعهتألیفات، نطقها، پیامها، مصاحبهها و بیانات اعلاحضرت همایون محمدرضا شاه پهلوی آریامهر شاهنشاه ایران؛ تهران: کتابخانۀ سلطنتی، 1355ش، ج4، ص3081-3090.
[20]. نهضت روحانیون ایران، ج3، ص222.
[21]. روزنامۀ اطلاعات، 4 بهمن1341، ص13.
[22]. نیمهپنهان: سیماى کارگزاران فرهنگ و سیاست، چاپ اول، کیهان، 1382ش، ج15، ص115.
[23]. مجموعه تالیفات، نطقها، پیامها، مصاحبهها و بیانات اعلاحضرت همایون محمدرضا شاه پهلوی آریا مهر شاهنشاه ایران، ج4، صص3093-3092
[24]. قیام 15 خرداد به روایت اسناد، ج1، ص404.
[25]. ، سه سال ستیز مرجعیت شیعه در ایران، ص250-251.