هیأت‌های مؤتلفه اسلامی

زهرا رنجبر کرمانی
22 بازدید

«هیأت‌های مؤتلفه اسلامی» تشکلی سیاسی-مذهبی است که با هدف حمایت از نهضت امام خمینی در ابتدای دهه 1340 پدید آمد.

یکی از کارکردهای مجالس عزاداری مذهبی از بدو تأسیس تاکنون، کنشگری سیاسی مطابق با شرایط زمان و مکان بوده است. در فضای اختناق دوران امویان و عباسیان و انزوای شیعیان، این مجالس توانستند به عنوان رسانه در فضای تبلیغاتیِ یک‌سویه ضدِ شیعی آن زمان، نقش‌آفرینی کنند.[1] با وجود این، در گذر زمان و طی فرایندی استحاله‌ای و تحریفی، مجالس عزاداری از ابزاری برای مبارزه با ظلم، به حربه سیاسی شاهان بدل شدند.[2] این کارکرد تا نیمه دوم سلطنت رضاشاه کمابیش ادامه داشت، اما پس از تثبیت حکومت، برپایی مجالس سوگواری به بهانه مبارزه با خرافات و در راستای تجددگرایی، ممنوع شد. با سقوط رضاشاه در شهریور 1320 و گشایش نسبی فضای سیاسی و فرهنگی، بسیاری از ممنوعیت‌ها برداشته شد و مردم مجالس عزاداری برگزار کردند. هیأت‌های مذهبی رونق یافتند و با ورود مرجعیت به عرصه سیاست در آغاز دهه 1340 و به‌واسطه روشنگری‌های روحانیان و روشنفکران، رویکرد تحریف‌شده حاکم بر آنها تا حد زیادی اصلاح شد.[3]

به این ترتیب با آغاز نهضت روحانیت در مهر 1341، شماری از هیأت‌های مذهبی به آن پیوستند. از آن میان، سه هیأت که گردانندگان آن، از کسبه و تجار مذهبی بازار تهران بوده و سابقه فعالیت سیاسی داشتند،[4] بیش از بقیه در خدمت نهضت امام خمینی قرار گرفتند. این هیأت‌ها عبارت بودند از: هیأت مسجد امین‌الدوله، هیأت اصفهانی‌ها و هیأت مسجد شیخ علی. آنها در ماجرای انجمن‌های ایالتی و ولایتی و پس از آن در جریان رفراندوم لوایح ششگانه، علاوه بر تکثیر و توزیع اعلامیه‌های مراجع و برپایی اجتماعات و تظاهرات، خودشان نیز اعلامیه منتشر کردند.[5] همچنین به امام خمینی پیشنهاد دادند نوروز 1342 را عزای عمومی اعلام کند و در حادثه مدرسه فیضیه در 2 فروردین 1342 نیز حضور داشتند.[6]

اوایل سال 1342، هیأت‌های نامبرده، به توصیه امام خمینی به یکدیگر پیوسته و تشکلی با نام «هیأت‌های مؤتلفه اسلامی» ایجاد کردند.[7] گروه مؤسس «مؤتلفه» که سپس به سازمان مرکزی آن بدل شد، شامل 4 نفر از هر هیأت و در مجموع 12 نفر بود[8] که هر یک، اداره یک حوزه، معمولاً ده نفر را بر عهده داشت. هر عضو حوزه نیز در صورت امکان باید اداره یک حوزه ده‌نفره دیگر را به عهده گرفته و به این ترتیب جمعیت گسترش می‌یافت. از این رو مؤتلفه، «هیأت‌های ده‌نفره» نیز نامیده می‌شد.[9] در مدتی کوتاه این جمعیت توانست شبکه خود را در تهران گسترش داده و در بیشتر شهرهای کشور هسته‌هایی تشکیل دهد.[10]

مؤتلفه به علت وابستگی به مرجعیت و امام خمینی، درصدد تدوین ایدئولوژی مستقل نبود.[11] از این رو از امام خواست که جمعی از علما را معرفی کند تا در صورت عدم دسترسی به وی، مرجع مؤتلفه باشند. به این ترتیب، شورای روحانیتی مرکب از آیات مرتضی مطهری، سیدمحمد بهشتی، محی‌الدین انواری و حجت‌الاسلام احمد مولایی به‌وجود آمد و در رأس جمعیت قرار گرفت. وظیفه شورا، ارائه حکم شرعی در خصوص مسائل روز، توجیه فکری و ایدئولوژیک اعضا و تألیف جزواتی برای آموزش مبانی اسلام برای استفاده در جلساتی بود که مؤتلفه به این منظور برگزار می‌کرد.[12]

در آستانه محرم 1342، مؤتلفه که اکنون تشکلی سازمان‌یافته بود به سرعت، شدت و دامنه فعالیت‌های خود افزود. برپایی راهپیمایی روز عاشورا در تهران که ضمن آن انقلاب سفید و فاجعه فیضیه محکوم شدند، برگزاری مراسم سوگواری روز عاشورا در مدرسه فیضیه که با سخنرانی تاریخی امام خمینی همراه بود و حضور مؤثر و جدی در قیام 15 خرداد، از جمله مهم‌ترین فعالیت‌های مؤتلفه در این برهه زمانی بود. مؤتلفه تنها تشکلی بود که در شکل‌گیری قیام 15 خرداد و افزایش دامنه آن حضور جدی داشت.[13] پس از آن نیز همچون گذشته، اعلامیه‌های مراجع و علمای اسلام را در حمایت از امام خمینی و محکومیت کشتار 15 خرداد، چاپ و منتشر کرد. تأمین اقامتگاه برای علمای مهاجر و جمع‌آوری امضا از مراجع و علما در تأیید مرجعیت امام خمینی نیز به همت آنها بود.[14] مؤتلفه به مناسبت‌های مختلف چون چهلم شهدای 15 خرداد، اعتراض به انتخابات مجالس و شهادت طیب حاج‌رضایی، با نام‌هایی چون «جبهه مسلمانان آزاده»، «شورای مسلمانان متحد»، «جمعیت‌های مؤتلفه اسلامی» و «هیأت‌های مؤتلفه اسلامی» اعلامیه منتشر کرد.[15]

مؤتلفه مدت‌ها پس از تشکیل حوزه‌های ده‌نفره –احتمالاً اواخر سال 1342- به تدوین اساسنامه پرداخت.[16] در اساسنامه «جمعیت هیأت‌های مؤتلفه اسلامی» مصوب سال 1342، اهداف جمعیت چنین عنوان شده بود:

«1- بهتر شناختن تعالیم حیات‌بخش اسلام و وظایف فردی و اجتماعی که هر فرد مسلمان به عهده دارد 2- بهتر شناساندن آن به دیگران 3- بهتر عمل کردن به آن 4- انتخاب کردن راهی روشن و عملی برای به‌وجود آوردن یک جامعه نمونه اسلامی که در عین پاکی، برنده و متحرک و فعال باشد».

مطابق اساسنامه، تشکیلات مؤتلفه عبارت بودند از: سازمان مرکزی، سازمان مالی، سازمان تبلیغات و ارتباطات.[17] نشریه ماهانه مخفی «انتقام»، ناشر افکار جمعیت بود. در صفحه اول این نشریه، اقشار مختلف جامعه به اتحاد و تشکل برای براندازی حکومت دعوت می‌شدند.[18]

پس از بازگشت امام خمینی به قم در فروردین 1343، مؤتلفه گسترش قابل توجهی یافت. گرچه از اواخر سال 1342 اطلاعاتی از برگزاری جلسات هفتگی مخفیانه توسط «تعدادی از افراد متعصب ظاهراً مذهبی» با هدف فعالیت سیاسی علیه حکومت به ساواک رسیده بود،[19] اما اولین گزارش رسمی ساواک درباره مؤتلفه، به 16 اردیبهشت 1343 بازمی‌گردد.[20] در عاشورای این سال نیز همچون سال قبل، مؤتلفه علی‌رغم تدابیر شدید امنیتی، یک راهپیمایی برگزار کرد. این راهپیمایی با استقبال گسترده مردم مواجه و با دخالت نیروهای امنیتی به خشونت کشیده شد.[21] اصرار حکومت بر استفاده از خشونت در مقابل معترضان، مؤتلفه را بر آن داشت که مبارزه مسلحانه را نیز به فعالیت‌های مبارزاتی خود بیفزاید. این موضوع با امام مطرح و به‌طور مشروط با آن موافقت شد.[22]

تصویب لایحه کاپیتولاسیون در 21 مهر 1343 از طریق مؤتلفه به اطلاع امام رسید و اعلامیه اعتراض‌آمیز امام، توسط مؤتلفه در تهران و برخی شهرستان‌ها منتشر شد.[23] این مسأله حکومت را از تکرار حوادث خرداد سال گذشته بیمناک کرد و ناگزیر به تبعید امام خمینی در 13 آبان 1343 شد.[24] در واکنش، شاخه نظامی مؤتلفه در اولین مأموریت خود، حسنعلی منصور، نخست‌وزیر وقت و عامل برقراری کاپیتولاسیون را اعدام انقلابی کرد. منصور در اول بهمن 1343 هدف گلوله محمد بخارایی قرار گرفت و چند روز بعد درگذشت.[25]

در پی اعدام انقلابی منصور، شماری از اعضای مرکزی مؤتلفه دستگیر شدند.[26] چهار نفر عامل اصلی ترور به اعدام و بقیه به حبس محکوم شدند.[27] از آن پس، فعالیت‌های مؤتلفه کمتر شد. تبعید امام و سفر آیت‌الله بهشتی به اروپا نیز بر محدودتر شدن فعالیت‌های مؤتلفه تأثیر گذاشت. پس از یک دوره رکود، از سال 1349 اعضای اصلی مؤتلفه به همکاری نزدیک با سازمان مجاهدین خلق پرداختند که تا زمان ارتداد سازمان در سال 1354 ادامه یافت.[28]

پس از پیروزی انقلاب اسلامی، اعضای مؤتلفه به «حزب جمهوری اسلامی» پیوستند و تا زمان تعطیلی حزب در سال 1366 در آنجا به فعالیت سیاسی ادامه دادند. آنها در اسفند 1367 با موافقت امام خمینی فعالیت خود را از سر گرفتند و در 5 خرداد 1369 اساسنامه و مرامنامه تازه‌ای تدوین کردند. مطابق این اساسنامه، نام تشکل به «جمعیت مؤتلفه اسلامی» تغییر یافت. مرکز جمعیت مؤتلفه، تهران و تشکیلات آن چنین تعیین شد: هیأت مؤسس، کنگره، شورای مرکزی، هیأت اجرایی و عضو. هیأت اجرایی موظف به اجرای مصوبات شورای مرکزی و دارای شش واحد بود: تشکیلات، تبلیغات، آموزش، اداری و مالی، سیاسی، طرح و برنامه.[29] «جمعیت مؤتلفه اسلامی» در نهایت به «حزب مؤتلفه اسلامی» تغییر نام یافت.[30]

مؤتلفه همواره جزو متحدان «جامعه روحانیت مبارز»، بازوی اجرایی و تأمین‌کننده مالی آن بوده است. مؤتلفه به ولایت مطلقه فقیه، اصول و ارزش‌های دینی، مالکیت خصوصی، اقتصاد خصوصی و بازار آزاد و عدم دخالت دولت در اقتصاد اعتقاد دارد که مبین گرایش سیاسی راستِ سنتی است. هفته‌نامه «شما» ارگان مؤتلفه[31] و دبیرکل‌های آن از پیروزی انقلاب اسلامی تاکنون به این ترتیب است: حبیب‌الله عسگراولادی، محمدنبی حبیبی[32]، اسدالله بادامچیان[33]و محمدعلی امانی.[34] در حال حاضر حزب مؤتلفه اسلامی در ۳۰ مرکز استان و ۱۸۰ شهرستان، دارای دفتر است.[35]


1. مظاهری، محسن حسام، رسانه شیعه، تهران، سازمان تبلیغات اسلامی، 1387، ص 280 و 281.

2. همان.

3. همان، ص 147 و 149 و 285.

4. فوزی، یحیی، تحولات سیاسی اجتماعی بعد از انقلاب اسلامی در ایران، ج 1، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، 1384، ص 87.

5. نوذری، عزت‌الله، تاریخ احزاب سیاسی در ایران، شیراز، نوید شیراز، 1380، ص 155 و 158.

6. بادامچیان، اسدالله، آشنایی با جمعیت مؤتلفه اسلامی، ص 1.

7. همان، ص 1 و 39 و 41.

8. شهید محمدصادق اسلامی به روایت اسناد ساواک، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات، 1382، ص 4.

9. بادامچیان، همان، ص 45.

10. زهیری، علیرضا، عصر پهلوی به روایت اسناد، دفتر نشر و پخش معارف وابسته به نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاه‌ها، 1379، ص 315.

11. جعفریان، رسول، جریان‌ها و سازمان‌های مذهبی-سیاسی ایران، تهران، مؤسسه فرهنگی دانش و اندیشه معاصر، 1382، ص 191 و 193.

12. بادامچیان، همان، ص 46 و 47.

13. همان، ص 60 و 61 و 66 و 67.

14. همان، ص 68 و 75.

15. قیام 15 خرداد به روایت اسناد ساواک، ج 5، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات، 1382، ص 404.

16. شهید محمدصادق، همان، ص 37.

17. بادامچیان، همان، ص 51 و 52.

18. اسنادی از جمعیتهای مؤتلفه اسلامی، جاما، حزب ملل اسلامی، انتشارات دوازده محرم، 15 خرداد، 1353، ص 3.

19. شهید محمدصادق، همان، ص 92 .

20. قیام 15 خرداد به روایت، همان، ص 409.

21. بادامچیان، همان، ص 96 و 99.

22. همان، ص 101 - 103.

23. شهید محمدصادق، همان، ص 21 و 22.

24. قیام 15 خرداد به روایت اسناد ساواک، ج 6 ، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی، 1382، ص 451.

25. اطلاعات، شماره فوق‌العاده. چهارشنبه 7 بهمن 1343.

26. شادلو، عباس، اطلاعاتی درباره احزاب و جناحهای سیاسی ایران امروز، تهران، عباس شادلو، 1385، ص 108.

27. جعفریان، همان، ص 194.

28. زهیری، همان، ص 316.

29. نوذری، همان، ص 161 و 166 و 167.

30. مدیرشانه‌چی، محسن، فرهنگ احزاب و جمعیت‌های سیاسی، تهران؛ نگاه معاصر، 1385، ص 53.

31. شادلو، همان، ص 109 و 111.

32. «دبیرکل جدید حزب مؤتلفه اسلامی انتخاب شد»، تارنمای وزارت کشور به نشانی www.moi.ir/news، 17 تیر 1383، تاریخ بازخوانی 5 مرداد 1404.

33. «دبیرکل و رئیس شورای مرکزی حزب مؤتلفه انتخاب شد»، تابناک به نشانی www.tabnak.ir/fa/news/878936، 27 بهمن 1397، تاریخ بازخوانی 5 مرداد 1404.

34. خبرگزاری جمهوری اسلامی به نشانی www.irna.ir/news، 7 بهمن 1403 ، تاریخ بازخوانی 17 تیر 1404.

35. «درباره حزب، ارکان حزب»، تارنمای حزب مؤتلفه به نشانی motalefeh.com، تاریخ بازخوانی 11 مرداد 1404.