یکشنبه 5 شهریور 1340 / 15 ربیع‌‏الاول 1381 / 27 اوت 1961

6 بازدید

 اعتصاب غذای تعدادی از طرفداران جبهه ملى در زندان قزل‌قلعه

گروهى از طرفداران جبهه ملى که اکنون در زندان قزل‌قلعه، در بازداشت به سر مى‌برند، نامه‌اى خطاب به

نخست‌وزیر نوشته و توسط رئیس زندان ارسال کرده‌اند. طرفداران جبهه ملى نوشته‌اند که اگر به کار آنان، که تعیین تکلیف براى بازداشتشان است، رسیدگى نشود، از امروز اعتصاب غذا مى‌کنند. بیشتر امضاکنندگان این نامه دانشجو و دانش‌آموز هستند.[i]

ملاقات اعضاى کمیته دانشجویان وابسته به حزب زحمتکشان ملت ایران با نخست‌وزیر

ساعت 11 صبح امروز، اعضاى کمیته دانشجویان وابسته به حزب زحمتکشان ملت ایران، با على امینى ملاقات کردند. این ملاقات یک ساعت و نیم طول کشید.[ii]

سخنان على امینى در ملاقات با دانشجویان حزب زحمتکشان ملت ایران

گفت‌وگوى نخست‌وزیر و دانشجویان خیلى زود وارد مسائل سیاسى روز شد و على امینى، حرف دلش را به صورت پراکنده، به زبان آورد. او درباره مجلس و انتخابات آن از چنین جمله‌هایى استفاده کرد:

ـ من در دو انتخابات مبارزه کردم و فسادش را مى‌دانم.

ـ وقتى کسى بخواهد تقلب کند، یک صندوق مى‌گذارد در دانشگاه و 12 هزار عمله جمع مى‌کند و به نفع خودش راى به صندوق مى‌ریزد.

ـ تقلب در انتخابات اکثراً روى شناسنامه‌ها صورت مى‌گیرد.

ـ درباره فرماندارها و بخشدارها ما معطل مانده‌ایم و دنبال اشخاصى مى‌گردیم که نه براى انتخابات، بلکه به طور کلى براى همه کارها پاک و صالح باشند.

ـ با وضع متشنج فعلى درست نیست که تشنج دیگرى هم به اسم انتخابات بوجود بیاوریم. چون این کار کاملاً غلط است. به عقیده من، پنج، شش ماه وقت لازم است که وضع عادى شود و زمینه براى شروع انتخابات مساعد گردد.[iii]

ـ بنده سرم کلاه نمى‌رود. انتخابات در این مملکت همیشه سر دولت‌ها را خورده، هر دولتى مجلس ساخته که قاتق نانش بشود، قاتل جانش شده است.

ـ الان در یکى از سازمان‌هاى دولتى، چندین هزار شناسنامه روى هم انباشته شده که اینها را براى انتخابات نگهدارى مى‌کردند. هر وقت لازم بشود این شناسنامه‌ها را دست اشخاص مى‌دهند و آنها را پاى صندوق مى‌فرستند. این انتخابات به لعنت خدا نمى‌ارزد.

ـ من عقیده ندارم که مجلس، حلاّل مشکلات مردم باشد، سؤال و جواب وزیر و وکیلى که هم وکیل مى‌داند از کجا آب مى‌خورد و هم وزیر، درد مردم را دوا نمى‌کند.[iv]

نخست‌وزیر درباره مسائل دیگرى هم اظهارنظر کرد که از جمله آنها، چنین است:

ـ من نمى‌گویم باید دمکراسى امریکایى را یک‌دفعه به دست بیاوریم ولى اقلاً باید سالى یک وجب یا دو وجب پیش رفت تا بالاخره به یک کیلومتر برسیم. آن وقت تا اندازه‌اى دمکراسى به دست آورده‌ایم.

ـ بنده وزیر آقاى دکتر مصدق بودم و خیلى هم ایشان را دوست دارم. ولى ایشان دیگر پیر شده و کناره گرفته است. در حالى که دیگران دست از سر ایشان برنمى‌دارند.

ـ دو سال جبهه ملى [در زمان نخست‌وزیرى دکتر محمد مصدق] زمامدار بود و هیچ کارى نکرد. هى مى‌گویند ایران به دست ایرانى. مگر الان به دست ایرانى نیست؟ ما هم مشکلات و محظورات زیاد داریم، قرض تا گلویمان را گرفته؛ ولى آقایان مى‌گویند از خارج قرض نگیریم...[v]

ـ به آقایانى که علم دکتر مصدق را برداشته‌اند عرض مى‌کنم که دکتر مصدق را به حال خودش بگذارید. به دنبال آدم تازه نفس بروید. اسم جمعیت خودتان را هم عوض کنید که خیال یک عده‌اى راحت بشود. آن وقت با حوصله بیایید به میدان، اگر کسى جلوى شما را گرفت هر چه دلتان خواست به بنده بگویید.

ـ صاف و پوست کنده، این جریاناتى که در دانشگاه پیدا شد و به دانشگاه لطمه زد، نود درصدش تقصیر استادان بود و ده درصدش تقصیر شاگردان. در دانشگاه، استاد به شاگرد نمى‌رسد، استاد خیال مى‌کند از دماغ فیل افتاده و شاگردى که تلویزیون تماشا مى‌کند، سینما مى‌رود، روزنامه مى‌خواند، براى افاده استاد، فاتحه نمى‌خواند. من مى‌گویم باید به دانشجو مجال داد تا حرفش را بزند. حاضرم هفته‌اى سه بار به دانشگاه بیایم و در آمفى تئاتر دانشگاه با دانشجویان، از جبهه ملى گرفته تا غیر جبهه ملى بحث کنم. نه خیال کنید که از دانشجو مى‌ترسم، بنده پوستم کلفت است. فحش خورم نیز بد نیست. اما از این مى‌ترسم که دانشجو کج و کوله بار بیاید و دودش به چشم همه برود.[vi]

سخنان محمدرضا پهلوى در دانشگاه فرماندهی و ستاد

ساعت 6 بعدازظهر امروز مراسم پایان چهاردهمین دوره دانشگاه فرماندهى و ستاد در محل دانشگاه و در برابر محمدرضا پهلوى برگزار شد. شاه در این مراسم، یکى از وظیفه‌هاى خود را فراهم سازى هر وسیله‌اى براى حفظ مملکت از خطر احتمالى و تجاوز عنوان کرد و افزود: «ما تنها نیستیم. متحدینى داریم که موظف هستند، متعهد هستند که به کمک ما بیایند و هر ضربتى را قوى‌تر پاسخ بدهیم. وظیفه ما از طرفى کوشش بى‌انتها براى ایجاد صلح و سلامت با همسایگان، با همه ممالک دنیا، و از طرف دیگر وظیفه سربازى ما آماده کردن هر وسیله‌اى که در اختیار ما است براى دفاع وطن در مقابل یک تجاوز احتمالى.»[vii]

مذاکره 50 تاجر بازار با وزیر بازرگانى درباره توقیف مهدى ابراهیمى دریانى

امروز جلسه فوق‌العاده اتاق بازرگانى تهران با شرکت وزیر بازرگانى تشکیل شد. در پایان جلسه، حدود 50 نفر از تجّار بازار که به اتاق بازرگانى آمده بودند درباره توقیف مهدى ابراهیمى دریانى ـ مدیرعامل شرکت شهرآرا و نماینده دوره بیستم مجلس از تبریز ـ با وزیر بازرگانى، مذاکره کردند. حرف اصلى تجّار این بود که اگر اتهامى به دریانى وارد است یا تحقیقى درباره کارهاى او ضرورى است، این کارها بدون صدمه به کارها و روابط تجارى وى صورت بگیرد.[viii]

مهدى ابراهیمى دریانى روز سى‌ام مرداد به زندان افتاد.[ix] به نوشته یکى از روزنامه‌ها، علت احضار و توقیف او، شکایت مردم درباره شرکت شهرآرا بوده است. این روزنامه خواسته تا رسیدگى شود، شرکت شهرآرا در ابتداى کار چقدر سرمایه داشته و پول دریافتى از مردم به نام فروختن خانه به آنان چقدر بوده و بهره پول مردم، سر به کجا زده است؟[x]

 یکى از روزنامه‌هاى امروز هم در مطلبى با عنوان طولانى «دریانى که بود و چه بود و چگونه از شاگردى عطارى به این همه ثروت رسید؟» سرگذشتى از مهدى ابراهیمى دریانى براى خوانندگان بازگو کرده است. در این مطلب آمده است که: «اتهام وارده به دریانى، مربوط به تأسیس شهر جدید در شمال غربى تهران به نام: شهرآرا مى‌باشد که تقریبا شبیه یکى از شهرهاى کوچک امریکاست. در یک شب تاریک و بدون اینکه کسى بفهمد به باغ زیباى عباس میرزا در جاده کرج رفت و با خارج ساختن دسته‌هاى اسکناس از کیف به مبلغ 17 میلیون تومان از عباس‌میرزا اسکندرى، زمین این شهر را خریدارى کرده بود؛ البته 99 ساله، چون زمین مزبور در توقیف دولت بود. عاشق دهستان دریان (دهکده‌اى در آذربایجان) است و به همین جهت یک شهر مدرن در جنوب شرقى قریه طرشت تهران به نام: دریان نو ایجاد کرد و یک درمانگاه مجهز در دریان برپا ساخت. به قدرى به فحش‌ها و انتقادهاى روزنامه‌هاى تهران عادت داشت که بریده جرایدى که علیه او بود را با علاقه مى‌خواند و مرتباً مى‌گفت: گوش من پر است.»[xi]

طرح جدید وزیر سابق کشاورزى براى اصلاحات ارضى

ابراهیم مهدوى ـ وزیر سابق کشاورزى ـ در نوشته بلندى، موضوع اصلاحات ارضى و روش انجام آن را تجزیه و تحلیل کرده است. چاپ این مطلب از امروز در یکى از روزنامه‌ها آغاز شد. نظر کلى نویسنده این است که: «متأسفانه در ایران موضوع اصلاحات ارضى که جزء مسائل روز درآمده، به جنبه تبلیغاتى آن بیشتر اهمیت داده شده تا به جنبه اقتصادى و اجتماعى آن. یعنى هنوز فعالیت‌هاى اقتصادى به آن حد نرسیده که معایب لیبرالیسم اقتصادى را ظاهر سازد. بنابراین پسندیده نیست که به صرف تقلید عجولانه از بعضى کشورها، بدون اینکه به اطراف و جوانب کار کاملاً توجه شود، با وضع قوانین و مقرراتى که متکى و متناسب با شرایط جغرافیایى و آب و زمین و عرف و عادات محل نیست، وضعى به وجود آید که نه تنها نتیجه و هدف مطلوب به دست نیاید، بلکه اشکالات دیگرى از نظر تنزل تولید محصولات کشاورزى، انتقال و تغییر جهت سرمایه از کشاورزى به امور تجارت و سفته‌بازى فراهم گردد.»[xii]

ابراهیم مهدوى پس از شرح مشکلاتى که پیش‌بینى مى‌کند، خبر مى‌دهد که طرح تازه‌اى براى اصلاحات ارضى تهیه کرده است که امیدوار است مورد توجه مقامات مسئول واقع شود.[xiii]


[i]ـ مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات- قیام 15 خرداد به روایت اسناد ساواک ـ (ج 1: زمینه‌ها) ـ تهران- 1378-ص 366.

[ii]ـ روزنامه کیهان ـ ش 5440 ـ 5/6/1340 ـ ص 16.

[iii]ـ روزنامه اطلاعات ـ ش 10588 ـ 5/6/1340 ـ ص 1 و 17.

[iv]ـ مجله اطلاعات هفتگى ـ ش 1038 ـ 10/6/1340 ـ ص 2.

[v]ـ روزنامه اطلاعات ـ ش 10588 ـ 5/6/1340 ـ ص 1 و 17.

[vi]ـ مجله اطلاعات هفتگى ـ ش 1038 ـ 10/6/1340 ـ ص 56.

[vii]ـ روزنامه اطلاعات ـ ش 10589 ـ 6/6/1340 ـ ص 1 و 19.

[viii]ـ همان.

[ix]ـ مجله تهران مصور ـ ش 969 ـ 10/1/1341 ـ ص 17.

[x]ـ روزنامه آرام ـ ش 861 ـ 1/6/1340 ـ ص 1 و 4.

[xi]ـ روزنامه دنیا ـ ش 657 ـ 5/6/1340 ـ ص 1 و 4.

[xii]ـ روزنامه مهر ایران ـ ش 1412 ـ 5/6/1340 ـ ص 1 و 2.

[xiii]ـ همان ـ ش 1414 ـ 7/6/1340 ـ ص 2.