پنجشنبه 5 مرداد 1340 / 13 صفر 1381 / 27 ژوئیه 1961
6 بازدید
دخالت پلیس امریکا در تحصن دانشجویان ایرانى در سانفرانسیسکو
امروز حسین اشراقى ـ کفیل سرکنسولگرى ایران در سانفرانسیسکو ـ براى بیرون کردن دانشجویان اعتصابکننده در عمارت کنسولگرى ایران، از پلیس کمک گرفت[i] و به این ترتیب دانشجویان، از مبارزه 4 روزه خود دست برداشتند. اللهوردى فرمان ـ سخنگوى دانشجویان متحصن ـ اعلام کرد: «دولت ایران مىکوشد تا حقوق تحصیلى 35 هزار دانشجوى ایرانى را که در ایران، اروپا و امریکا تحصیل مىکنند، نادیده بگیرد. ما از دکتر امینى ـ نخستوزیر ـ تقاضاى اعزام نمایندهاى براى رسیدگى به درخواستهاى خود و گفتوگو پیرامون مسائل دانشجویان داریم. چنانچه تا 20 روز پاسخى از دکتر امینى نرسد، دانشجویان، اعتراض خود را از سر خواهند گرفت.»[ii]
ملاقات نمایندگان دانشجویان وابسته به جبهه ملی با نخستوزیر و رئیس دانشگاه تهران
نمایندگان دانشجویان وابسته به جبهه ملى به ملاقات نخستوزیر رفتند.[iii] یکى از مجلههاى پایتخت، این دیدار را «ملاقات تاریخى دانشجویان دانشگاه تهران با نخستوزیر» نامید.[iv] زیرا زمامداران گذشته حتى حاضر به شناسایى موجودیت دانشجویان نبودند و آنها را با برچسبهایى نظیر ماجراجو و آشوبگر و آلت فعل، در نهایت خشونت و ناسازگارى و کجتابى از خود مىراندند.»[v]
احمد فرهاد ـ رئیس دانشگاه تهران ـ این ملاقات را هماهنگ کرده بود. وى در دیدار با دانشجویان: (ابوالحسن بنىصدر، سیاگزار برلیان، حسن حبیبى، بیژن جزنى، نیکویى، زرکشورى و سیروس یحیىزاده)، در برابر این سؤالها قرار گرفت که چرا نسبت به هتک حرمت دانشگاه در روز جمعه 30 تیر اعتراض نشد و چرا اصلاً رئیس دانشگاه را در بین دانشجویان ندیدهاند؟ همچنین از دانشجویان زندانى صحبت به میان آمد.
رئیس دانشگاه تهران درباره هتک حرمت دانشگاه گفت که به صورت کتبى اعتراض کرده، اما نمىداند چرا روزنامهها اعتراض او را چاپ نکردند. رئیس دانشگاه به سؤال دوم جواب روشنى نداد و درباره زندانیان گفت: «به خاطر حفظ مناسبات استادى و شاگردى، صلاح در این است که شما با نخستوزیر ملاقات کنید. زیرا در این کار، مسئول مستقیم، ایشان هستند.»[vi]
قرار شد دانشجویان، جلوى کاخ نخستوزیرى یکدیگر را ملاقات کنند. در جمع آنان، هوشنگ کشاورز صدر ـ دانشجوى دانشکده حقوق ـ که تازه از زندان آزاد شده بود، اظهار ناراحتى کرد و گفت: «چون ممکن است، هنگام ملاقات با نخستوزیر نتوانم به احساسات خود مسلط شوم و سخنان و رفتار من کار را مشکلتر کند، مرا از ملاقات معذور دارید.» بیژن جزنى، یکى دیگر از دانشجویان نیز با همین ملاحظه از رفتن خوددارى کرد. به جاى این دو نفر، قرار شد دو نفر از افراد حزب ملت ایران بر بنیاد پانایرانیسم، یکى نصرالله جمشیدى و دیگرى پروانه فروهر (اسکندرى) همسر داریوش فروهر ـ دبیرکل حزب ملت ایران بر بنیاد پانایرانیسم ـ به ملاقات نخستوزیر بروند.[vii]
گلایه ابوالحسن بنی صدر از انتساب هر نوع اقدام ملی به حزب توده
در گفتوگوى دانشجویان با نخستوزیر، ابوالحسن بنىصدر و حسن حبیبى، بیش از دیگران درباره مسائل روز سخن گفتند.
ابوالحسن بنىصدر از انتساب هر نوع اقدام ملى به حزب توده و اجرا نشدن قانون معرفى 30 تیر به عنوان روز قیام ملى گلایه کرد و حسن حبیبى پس از قرائت نوشتهاى از نخستوزیر سؤال کرد: «آیا شما به مطالبى که گفتهاید عمل کردهاید؟ و آیا در نسل جوان و روشنفکر ایجاد امید کردهاید؟ آیا محیطى که ایجاد روشنى کند، به وجود آوردهاید؟»[viii]
سخنان نخستوزیر در دیدار با دانشجویان جبهه ملی
على امینى ـ نخستوزیر ـ درباره دستگیرى اعضاى جبهه ملى گفت: «این یک اقدام احتیاطى بوده است و من حق دارم به عنوان اقدام احتیاطى دستور دستگیرى بدهم.» نخستوزیر، درباره اشغال دانشگاه هم افزود: «اگر دستور اشغال دانشگاه را دولت نمىداد، شما از نردهها بالا مىرفتید و در داخل دانشگاه جنجال مىشد، این [هم] یک اقدام احتیاطى بود. به هر حال دانشگاه ملک شخصى نیست، صاحبخانهاش دولت است و بنابراین نمىبایستى در مواردى که وظیفه و مسئولیت دارم، بیایم و از شما اجازه بگیرم.»[ix]
نمایندگان دانشجویان با این پاسخ قانع نشدند و نخستوزیر، جلسه گفتوگو را با توجه به همسر داریوش فروهر به سوى دیگرى برد. على امینى گفت: «راستى خانم، چرا داریوش فروهر وارد این دسته شده است؟» و پروانه فروهر (اسکندرى) جواب داد: «کار او سیاست است و هماکنون عضو شوراى جبهه ملى است و سالها، سابقه مبارزه با کمونیستها را دارد و در واقع گورکن آنها است و من نمىدانم، شما چرا پانایرانیستها را، هم زودتر از همه گرفتید و هم بیشتر از همه آنها را در زندان نگه داشتید. اگر بنا به زندانى شدن است، باید همه ما را بگیرید...» این گفتوگو به بحث درباره سران جبهه ملى کشیده شد و نخستوزیر گفت: «من نمىتوانم با همگى آقایان سران جبهه ملى موافقت داشته باشم.» بعد از این گفته، على امینى از طرف دانشجویان به مناظره با رهبران جبهه ملى دعوت شد. نخستوزیر گفت: «بسیار خوب، حاضرم و مناظره خواهم کرد و سعى خواهم کرد محلى جهت اجتماعات و تظاهرات شما در خارج از محیط دانشگاه و دور از دخالت مأمورین اختصاص بدهم.» حسن حبیبى هم جواب داد: «به شرط آنکه این وعده شما نظیر وعده تزریق آمپول به بازار و اصلاح وضع اقتصادى کشور نباشد.»[x]
نظر دو روزنامه درباره رکود بازار و بحران اقتصادى کشور
یکى از روزنامههاى امروز نوشته است: «در نخستین روزهاى زمامدارى دکتر امینى گفته شد که آمپولى به بازار تزریق مىشود، وضع تجارت و کسب و کار رونق پیدا مىکند و... اما امروز، پس از قریب 70 روز، هنوز نه تنها آمپول مورد بحث تزریق نشده، بلکه وضع بازار وخیم و خطرناک گردیده است... بازار در هیچ دورهاى، وضعى چنین نداشته و این طور آشفته نبوده است. تجّار نگران و مضطرب هستند، دادوستد انجام نمىگیرد و خودِ این رکود و خمود و نگرانى و انتظار باعث شده که حتى معاملات بسیار کوچک هم صورت نگیرد... جاى بسیار تأسف است که بازار با چنین بحرانى توجه مقامات اقتصادى کشور را به خود جلب نمىکند و تدبیرى اندیشیده نمىشود.»[xi]
یکى دیگر از روزنامههاى امروز نیز به موضوع «رکود بازار و بحران اقتصادى کشور» توجه کرده است. این روزنامه عقیده دارد: «بحرانى که اقتصاد کشور با آن روبهرو است، علل فراوانى دارد.» و بعضى علتها را چنین برشمرده است: «اکثریت تجار ما، به رموز و اصول اقتصاد، آشنایى کامل ندارند... کنترلى در کار نیست و دروازهها باز است و میزان واردات چند برابر احتیاجات است... علت دیگر، پیدایش روز افزون بانکهاى خصوصى است، تاجران اعتبار گرفته و آن را جزو سرمایه خود حساب کردهاند، همین که بانکها اعتبار خود را قطع کردند، بازرگانان دچار ورشکستگى شدند... با ورود هر دستگاه اتوماتیک، تعدادى دستگاه دستى از جریان کار خارج و تعدادى کارگر بىکار شدند...»[xii]
ورود ماهانه هزار کیلوگرم شمش طلا به کشور
روزنامهها خبر دادند که: «فعلاً در هر ماه بیش از هزار کیلوگرم شمش طلا به این مملکت، در مقابل ارز وارد مىشود. طلاهاى شمش که از خارج با ارز آزاد خریدارى مىشود و در ضرابخانه به صورت [سکه] پهلوى درمىآید از ایران توسط قاچاقچیان و از راه مشهد، به افغانستان و پاکستان و هندوستان مىرود.» این روزنامه پیشنهاد داده است که دولت از خروج طلا جلوگیرى کند تا در نتیجه ماندن طلا در کشور، ارزش آن تنزل کند و هزینه زندگى پایین بیاید و ارز مملکت خارج نشود. تازهترین وضعیت عمومى طلا و ارز از نظر این روزنامه چنین است: «چون فروش [سکه] پهلوى طلا زیاد بوده است، در نتیجه، وضع طلا ترقى محسوسى داشته است.»[xiii]
سفر هیئت اقتصادى ایران به آلمان غربى براى اخذ 700 میلیون مارک وام
امروز یک «هیئت اقتصادى ایران، به منظور اخذ 700 میلیون مارک وام و اعتبار براى اجراى طرحهاى عمرانى کشور عازم آلمان غربى شد.»[xiv] مذاکرات این هیئت که ریاست آن با غلامعلى فریور ـ وزیر صنایع و معادن ـ است، «براساس طرحهایى است که قبلاً توسط شرکت ملى نفت ایران، سازمان برنامه و وزارت صنایع و معادن در زمینه صنایع نفت و کشاورزى و آبیارى و صنایع تولیدى دیگر، تهیه و تسلیم مقامات آلمانى شده است.»[xv]
نیاز ایران به 732 میلیون دلار کمک خارجى
خداداد فرمانفرماییان ـ معاون مالى و اقتصادى سازمان برنامه ـ که 22 تیر با هیئت همراه خود به کشورهاى امریکایى و اروپایى رفت و هماکنون در واشنگتن به سر مىبرد، امروز به خبرگزارى یونایتدپرس گفت: «ایران براى اجراى طرح سوم آبادانى خود به 732 میلیون دلار کمک خارجى، احتیاج دارد. در سفرم نظر بانک بینالمللى را به این برنامه جلب خواهم کرد. سرمایه خالصى که در 5 سال گذشته وارد ایران شده، فقط 217 میلیون دلار بوده است. چنانچه بخواهیم طرح اقتصادى تازه موفقیتآمیز باشد، باید در 5 سال آینده، کمک قابل ملاحظهاى از کشورهاى خارجى، به خصوص ممالک غربى دریافت داریم. اکنون وقت آن است که حقیقتاً غرب در این برنامه آبادانى اقتصادى شرکت کند.»[xvi]
عدم تناسب دخل و خرج طرحهاى اقتصادى ایران
در حاشیه گفتوگوی معاون مالى و اقتصادى سازمان برنامه با خبرگزاری یونایتدپرس، عنوان شد که: «تاکنون انتقادات قابل توجهى توسط مؤسسات مالى بینالمللى از طرحهاى اقتصادى ایران، به عمل آمده و گفته شده است که این طرحها با مقدار بودجه داخلى و ارز خارجى که براى آنها گرفته مىشود، متناسب نیست.»[xvii]
بیاطلاعی از جزئیات برنامه 5 ساله سوم
یکى از روزنامههاى امروز ایران گلایهاى را با تکیه بر یک پیشنهاد، پیش کشید و نوشت: «هیچکس فعلاً به جزئیات برنامه 5 ساله سوم واقف نیست و کسى نمىداند که این برنامه هم چیزى شبیه برنامههاى 7 ساله اول و دوم خواهد بود یا نه؟ ولى قدر مسلم این است که افکار عمومى و مردم از این نگرانند که بازهم به نام برنامه 5 ساله سوم، میلیونها دلار و میلیاردها ریال از بین برود، اما کارى که براى مردم و مملکت مفید باشد، انجام نشود. به این جهت بسیار بجا خواهد بود که دولت و سازمان برنامه، قبل از آنکه تنظیم و طرح برنامههاى عمرانى 5 ساله سوم را به دست مهندسین مشاور خارجى و یا قسمت طرح نقشهها و برنامههاى سازمان برنامه بسپارد، جزئیات امورى را که از لحاظ کشور و اجتماع و به کار انداختن انرژى میلیونها نفر انسان در این سرزمین لازم و ضرورى، تشخیص داده مىشود به اطلاع مردم و افکار عمومى برساند، تا براى نخستین بار مردم بدانند که 5 سال دیگر، مثلاً سطح کشت پنبه و گندم با توجه به نیازمندیهاى کشور 50 برابر افزایش مىیابد و یا 10 سد کوچک و 2 هزار قنات تازه، احداث خواهد شد و فىالمثل به 10 هزار، ده کوچک برق داده مىشود و...»[xviii]
درگذشت صدیقه دولتآبادى
در آخرین ساعتهاى امروز، صدیقه دولتآبادى، پس از یک دوره طولانى بیمارى سرطان از دنیا رفت. او براى نخستین بار در ایران، مدرسه دخترانه تأسیس کرد و اولین نشریه زنان در ایران به دست او منتشر شد و بنیانگذار تشکلى به نام «نهضت زنان ایران» است.[xix]
[i]ـ خبرگزارى یونایتدپرس ـ بولتن خبرگزارى پارس محرمانه ـ ش 109 ـ 7/5/1340 ـ ص 6.
[ii]ـ خبرگزارى آسوشیتدپرس ـ بولتن خبرگزارى پارس محرمانه ـ ش 109 ـ 7/5/1340 ـ ص 35.
[iii]ـ روزنامه اطلاعات ـ ش 10567 ـ 8/5/1340 ـ ص 1.
[iv]ـ مجله فردوسى ـ ش 503 ـ 17/5/1340 ـ ص 4.
[v]ـ مجله فردوسى ـ ش 503 ـ 17/5/1340 ـ ص 4.
[vi]ـ همان ـ ص 4 و 5.
[vii]ـ همان ـ ص 5.
[viii]ـ روزنامه کیهان ـ ش 5420 ـ 9/5/1340 ـ ص 13.
[ix]ـ همان.
[x] روزنامه مرد مبارز ـ ش 376 ـ 5/5/1340 ـ ص 1.
[xi]ـ همان.
[xii]ـ روزنامه بورس ـ ش 15 ـ 5/5/1340 ـ ص 1 و 4.
[xiii]ـ همان ـ ص 1.
[xiv]ـ گاهنامه پنجاه سال شاهنشاهى پهلوى ـ ج 2 ـ نشریه کتابخانه پهلوی- ص 1445.
[xv]ـ روزنامه اطلاعات ـ ش 10565 ـ 5/5/1340 ـ ص 17.
[xvi]ـ بولتن خبرگزارى پارس محرمانه ـ ش 109 ـ 7/5/1340 ـ ص 33 تا 35.
[xvii]ـ همان ـ ص 34.
[xviii]ـ روزنامه مهر ایران ـ ش 1394 ـ 5/5/1340 ـ ص 1 و 2.
[xix]ـ روزنامه کیهان ـ ش 5418 ـ 7/5/1340 ـ ص 15.