چهارشنبه 14 تیر 1340 / 21 محرم 1381 / 5 ژوئیه 1961
7 بازدید
تظاهرات دانشجویان ایرانى در نیویورک
امروز یازده دانشجوى ایرانى در بناى سى طبقه راکفلر که سرکنسولگرى ایران در نیویورک، در آن قرار دارد، تظاهرات نشستهاى آغاز کردند. این تظاهرات، اعتراض به خوددارى دولت ایران از تجدید گذرنامه دانشجویان ایرانى، علىمحمد سیفپور فاطمى و صادق قطبزاده است که در امریکا سرگرم تحصیل هستند. مسعود جهانبانى ـ سرکنسول ایران ـ توضیح داد که سرکنسولگرى ایران، براى تجدید یا تمدید پاسپورت دانشجویان باید درخواست چنین اقدامى را از طرف اداره دانشجویان در واشنگتن دریافت دارد.[i]
دانشجویان تظاهراتکننده که مىگفتند، نمایندگان پنج هزار دانشجوى ایرانى در امریکا هستند، اعلام کردند که از محل کنسولگرى خارج نخواهند شد، مگر آنکه گذرنامههاى على فاطمى ـ رئیس اتحادیه دانشجویان ایرانى مقیم امریکا ـ و صادق قطبزاده ـ منشى اتحادیه ـ تجدید شود. در بیانیهاى که توسط دانشجویان پخش شد، آمده است که علت عدم تمدید گذرنامه مسئولان اتحادیه آن است که از دولت ایران به مناسبت انجام انتخابات مخدوش، وجود فساد در دستگاههاى دولتى، پایمال شدن حقوق انسانى و نبودن آزادى انتقاد کردهاند.[ii]
تظاهرات دانشجویان دانشگاه تهران براى ابراز همدردى با دانشجویان ایرانى در نیویورک
به گزارش خبرگزارى آسوشیتدپرس، هزاران نفر از دانشجویان دانشگاه تهران براى ابراز همدردى با دو دانشجوى ایرانى، پیش از ظهر امروز، در داخل محوطه دانشگاه تهران تظاهرات کردند. دانشجویان شعارهایى علیه دولت على امینى به زبان آوردند و گفتند که به سیاست دولت در مورد عدم تمدید گذرنامه دانشجویانى که متهم به فعالیتهاى ضددولتى هستند، اعتراض دارند.[iii] یکى از روزنامههاى عصر امروز ایران پس از درج خبر تظاهرات دانشجویان دانشگاه تهران، یادآور شده است که گذرنامه دو دانشجوى ایرانى، به خاطر نامهاى که به روزنامه نیویورک تایمز نوشته بودند، لغو شده است. این نامه اواخر خرداد ماه در روزنامه نیویورک تایمز چاپ شد. در این نامه آمده است: «پشتیبانى ایالات متحده امریکا از رژیم فعلى ایران اخلاقا غلط است. هیچ ناظر عادلى نمىتواند انکار کند که رژیم ایران فاسد است. تنها خاصیت این رژیم ضدکمونیست بودن آن است. لیکن این خاصیت به تنهایى نمىتواند مجوز پشتیبانى دولت ایالات متحده امریکا از آن باشد.»[iv]
دیدار نمایندگان دانشجویان دانشگاه تهران با نخستوزیر
ساعت یک بعدازظهر امروز نمایندگانى از طرف تظاهرکنندگان دانشگاه تهران در کاخ نخستوزیرى حاضر شدند و درباره خواستههاى دانشجویان با على امینى ـ نخستوزیر ـ ملاقات و مذاکره کردند. در این ملاقات که تا ساعت دو بعدازظهر ادامه داشت، نخستوزیر وعده داد به کار دو دانشجوى ایرانى در امریکا رسیدگى کند.[v]
دیدار و گفتوگوى سفیران امریکا و آلمان در ایران با نخستوزیر
سفیران امریکا و آلمان در ایران با نخستوزیر ملاقات کردند. ملاقات این دو با نخستوزیر حدود یک ساعت به طول انجامید. موضوع گفتوگوهاى صورت رفته در ملاقات جولیوس هولمز ـ سفیر امریکا ـ و اشترنبرک ـ سفیر آلمان ـ با نخستوزیر، وضع مالى ایران و روابط اقتصادى این کشورها با ایران بود.[vi]
سخنان نخستوزیر در مراسم افتتاح کانون بانکها
على امینی در مراسم افتتاح کانون بانکها گفت:
«وضع بازار و اقتصادیات کشور خوب نیست، و آن هم در اثر اشتباهات گذشتگان بوده و یک مقدار هم بانکهاى خصوصى، مقصر اصلى در به وجود آوردن این بحران هستند. تقصیر هم از دو جهت بوده، یکى در اثر کمى تجربه و دیگرى در اثر اشتباه در امر جلب مشترى بود که اینک اقتصاد ما با این بحران مواجه شده است.»[vii]
پرتاب موشک به فضا توسط رژیم صهیونیستی
رژیم صهیونیستی موشکى به فضا پرتاب کرده است که گویا 250 کیلوگرم وزن داشته و 80 کیلومتر ارتفاع گرفته است. به نظر یکى از روزنامههاى صبح تهران، یک کشور کوچک دو میلیونى که ده سال از تاریخ موجودیت آن نمىگذرد، وضع خود را به جایى رسانده که صاحب قدرت اتمى است و پابهپاى کشورهاى بزرگ و مترقى، موشک به آسمان مىفرستد؛ ولى ایران، کشور وسیع و زرخیز، از نظر مالى مجبور است کمک دیگران رابه سوى خود جلب کند تا از تشدید بحران اقتصادى جلوگیرى نماید. این روزنامه پرسیده است که درآمد سرشار مملکت از نفت و سایر چیزها کجا مىرود و چگونه خرج مىشود که کُمیت این کشور از نظر مالى همیشه لنگ است؟[viii]
مقاله روزنامه تایمز لندن درباره اوضاع کنونى ایران
روزنامه تایمز لندن از امروز چاپ سلسله مقالههایى با عنوان کلى «ایران امروز» آغاز کرد.[ix] به گفته خبرگزارى آسوشیتدپرس نویسنده این مقالهها خبرنگار تایمز لندن در خاورمیانه است که مانند همیشه با نام و نامخانوادگى معرفى نشده است.[x]
در نخستین مقاله روزنامه تایمز درباره ایران امروز آمده است:
«میزان کارى که در ایران صورت مىگیرد متناسب با مقدار کمک امریکا نیست و با توجه به اوضاع و احوال داخلى ایران، ممکن است امریکا این نکته را مفیدتر بیابد که به جاى آنکه فعلاً به ایرانیها پول بیشترى یا وام بیشترى بدهد، کمکهاى خود را به ایران تا یک سال قطع کند. امریکا باید این ریسک را که این کار موجب آمدن روسها به ایران خواهد شد، بپذیرد...[xi] غرب نمىخواهد که ایران زیر سلطه کمونیزم برود، ولى در عین حال نمىتواند راضى باشد که ایران دچار تورم پول و بحران اقتصادى و چاقى ناسالم و رفتارش این باشد: «از همانجا که تاکنون به من کمک شده است، باز هم کمکهاى بیشترى به من خواهند کرد.» و همه اینها در پشت سر کمکهاى امریکا به وجود آمده باشد. امریکاییها و ایرانیها خواهند گفت که این، تصویرى یک جانبه است و ارقام و آمار و طرحهایى را جلو چشم شما خواهند گذاشت تا نشان دهد که مقاصد عالى امریکا به خوبى اجرا مىشود... مقامات رسمى امریکا در ایران، از این گونه انتقادات مىرنجند، ولى مىدانند که درباره کارهاى آنها شک و تردیدهایى وجود دارد. یکى از مقامات رسمى امریکا در ایران مىگفت: «ما بیش از دو میلیون دلار در یک دانشکده کشاورزى (ایران) که در سال 250 متخصص کشاورزى تربیت خواهد کرد، پول ریختهایم. مسلما، این کار خوبى بوده است!» با وجود این، همین شخص اعتراف کرد که خود ایرانیها مىگویند، امریکا راه درست را نمىپیماید.
امریکایى دیگر که کارشناس امور اقتصادى است، پس از آنکه یادآور شد که امریکا در ده سال گذشته صدها میلیون دلار در ایران پول ریخته است، اذعان کرد که درست در همین ده سال بوده است که ایران دچار کمبود ارز خارجى و دچار بیمارى مزمن عدم تعادل پرداختها و فساد بىسابقه در کار کنتراتها و اسراف و تبذیر در زمینه واردات شده است. براى اینکه نمونه کوچکى را در مورد ده سال گذشته نشان دهیم، باید بگوییم که در تهران، پوره خشک سیبزمینى ساخت امریکا فروخته مىشود. باید گفت، فروش این جنس در کشورى که سه چهارم جمعیت آن را دهقانان تشکیل مىدهند، یک کالاى مسخره است. کوشش امریکاییها براى اینکه پیشرفت و ترقى را به ایران آورند و ایران را به هر قیمتى که شده است دژ دنیاى آزاد سازند، در زمان زمامدارى مصدق و پس از سقوط او شروع شد. ارقام پولى که امریکاییها در ایران خرج کردهاند، قابل مطالعه است... در سال 1960م (1339ش) سهم ایران از درآمد نفت، از یکصد میلیون لیره انگلیسى تجاوز کرد و باید دانست، از آن وقت که دکتر مصدق از کار برکنار شده است، ایران شاید بیش از 600 میلیون لیره انگلیسى از درآمد نفت دریافت کرده است. در اصل قرار بود، چهار پنجم این درآمد به عمران و آبادانى مملکت اختصاص داده شود، ولى مخارج پیاپى که پیش آمد باعث شد که بزودى بیش از نصف درآمد نفت براى تامین این مخارج، مصرف شود... نقص کار ایرانیها رفتارى است که به علت کمکهایى که مىگیرند در پیش گرفتهاند، بىآنکه خودشان مایل به چنین رفتارى باشند. و نقص دیگر کارشان این است که سعى مىکنند در آن واحد چندین کار را با هم انجام دهند.
یکى از افراد خارجى که در تهران کار مىکند و اگر دچار غلوپردازى و گزافهگویى مىشد، پست فعلى خود را نمىتوانست حفظ کند، وضع ایران را چنین تعریف کرد: «ایرانیها ضربالمثلى دارند که مىگویند: درخت انجیر را باید از میوهاش شناخت و هر خانواده مرفه ایرانى مجبور است یک آدم متنفذ داشته باشد تا بتواند میوه را تقسیم کند. یک چنین آدم متنفذى، مىتواند با برداشتن گوشى تلفن، مسیر یک کنترات بزرگ را تعیین کند و بیست هزار لیره انگلیسى و یا بیشتر به دست آورد و این پول را به حساب خود در یکى از بانکهاى سوئیس و یا بانک خارجى دیگرى بگذارد. این پولها نه حساب و کتابى دارد و نه آنکه دوباره به مملکت برمىگردد.» ... محدودیتهایى که دولت براى واردات قایل شده است، باعث خواهد شد که قیمت اجناس بالا برود، آن هم در زمانى که بعضى از طبقات مردم ایران از قبیل معلمین و کارگران صنایع نفت، تقاضاى اضافه حقوق مىکنند... براى آنکه وضع ایران اصلاح شود و بهبود یابد، باید از پایین و نیز از بالا فشار و یا اصرار و پافشارى به عمل آید و یک چنین فشارى به وجود نخواهد آمد، مگر اینکه دستگاه اجتماعى و سیاسى ملت آن را به وجود آورد.[xii]
جمعیت ایران را در حدود بیست میلیون نفر تخمین مىزنند. از این مقدار نه آن دسته کوچک که طبقه عالیه مملکت را تشکیل مىدهند و جاى پاى خود را به خوبى محکم کردهاند و نه پانزده میلیون دهقان پراکنده ایرانى، هیچ یک «دینامیت» تحول را با خود ندارند... اینک در ایران مد شده است که بیشتر درباره ترقیات کشاورزى و فرهنگى صحبت کنند تا پیشرفتهاى صنعتى و وسایل ارتباطى. کشاورزى زمینهاى است که کار کردن در آن بىخطر است، ولى ترقیات فرهنگى بىخطر نیست، براى اینکه نتایج آن را نمىتوان پیشبینى و یا کنترل کرد... اشتیاق به تحول ممکن است از جانب بعضى از عناصر معتدل دست راستى بروز کند. ولى بیشتر احتمال مىرود که روشنفکران متمایل به چپ با استفاده از کارگران صنعتى موضوع تحول را مطرح کنند...
رادیوى صداى ملى ایران، برنامههاى خود را از محلى که کنار خط آهن باکو در ساحل دریاى خزر است پخش مىکند و هم رادیو مسکو و هم یک ایستگاه رادیویى دیگرى که در آلمان شرقى است، سهم سخنرانى خود را درباره ایران به زبان فارسى بیان مىکنند. فعلاً علائم و آثار زیادى در دست نیست که نشان دهد مردم ایران در برابر هیچ یک از این فریادها حساسیت داشته باشند. البته، کوچک گرفتن کمونیستها، صحیح نیست. ولى به هیچوجه نمىتوان گفت که امروز هر اعتصاب و یا اعتراضى که در پایتخت ایران صورت مىگیرد، از کمونیستها الهام گرفته است. پس از زمان دکتر مصدق، سازمان حزب کمونیست ایران به دست سازمان امنیت متلاشى شده است و تشکیلات این حزب فقط وقتى مىتواند دوباره شکل بگیرد که یک حکومت مطیع یا حکومتى که نسبت به کمونیستها افکار و احساسات موافق و دوستانه داشته باشد، سرکار بیاید... جبهه ملى گروهى است که اجزا آن محکم به هم نپیوستهاند، ولى در ایران تنها دستهاى است که مىتواند جماعات را به دور خود جمع کند. جبهه ملى گذشته از ارتش، امروزه رقیب متشکل حسابى دیگرى ندارد... آینده سیاسى نزدیک ایران وابسته به این است که آیا انتخابات عمومى دیگرى صورت خواهد گرفت یا نه؟... جبهه ملى همچنین مىگوید، تغییر و اصلاح قانون انتخابات فقط به دست مجلس باید عملى شود و از این رو این کار باید پس از آنکه مجلس دیگر انتخاب شد صورت گیرد... بعضى از اشخاص متنفذ و نیرومند که از اعتماد دولت برخوردارند، آشکارا مىگویند: «فعلاً انتخابات انجام نمىشود.»... دولت امینى باید دشمنان فردى داشته باشد، زیرا با متهم کردن غیرنظامیان به فساد، دندانهاى خود را نشان داده است... بنابراین، ایران فعلاً بدون اینکه تصمیم و ارادهاى داشته باشد، سرجاى خود ایستاده است و از یک طرف با نصیحت و اندرز دلخوش است و از طرف دیگر فریفته پول صرف شده است... شاید زود، شاید ده سال دیگر ایران دچار انقلاب شود، شاید هم هرگز دچار آن نشود.»[xiii]
واکنش سفارت انگلیس در تهران به مقاله روزنامه تایمز
مقامات سفارت انگلستان در تهران اعلام کردند که روزنامههاى انگلیس در اظهار نظر خود آزادند و ادعاى روزنامه تایمز در مورد قطع کمکهاى امریکا به ایران نظر دولت ملکه انگلیس نیست.[xiv]
[i]ـ بولتن خبرگزارى پارس (محرمانه) ـ ش 90 ـ 15/4/1340 ـ ص 20.
[ii]ـ همان ـ ش 91 ـ 17/4/1340 ـ ص 2.
[iii]ـ بولتن خبرگزارى پارس (محرمانه) ـ ش 90 ـ 15/4/1340 - ص 3.
[iv]ـ روزنامه کیهان ـ ش 5398 ـ 14/4/1340 ـ ص 16.
[v]ـ همان.
[vi]ـ روزنامه اطلاعات ـ ش 10546 ـ 14/4/1340 ـ ص 24.
[vii]ـ روزنامه ملیون ـ ش 22 ـ 15/4/1340 ـ ص 1.
[viii]ـ روزنامه مهر ایران ـ ش 1379 ـ 15/4/1340 ـ ص 1.
[ix]ـ روزنامه اطلاعات ـ ش 10547 ـ 15/4/1340 ـ ص 20.
[x]ـ بولتن خبرگزارى پارس محرمانه ـ ش 91 ـ 17/4/1340 ـ ص 43.
[xi]ـ روزنامه کیهان ـ ش 5399 ـ 15/4/1340 ـ ص 20.
[xii]ـ روزنامه کیهان ـ ش 5400 ـ 17/4/1340 ـ ص 15.
[xiii]ـ روزنه کیهان ـ ش 5401 ـ 18/4/1340 ـ ص 1 و 15.
[xiv]ـ همان ـ ش 5400 ـ 17/4/1340 ـ ص 1.