گروه توحیدی بدر
جلیل امجدی
19 بازدید
گروه توحیدی بدر یکی از گروههای مسلمان بودند که علیه حکومت پهلوی مبارزه میکردند.
تعدادی از نیروهای متدیّن و مبارزی که در اوایل دهۀ پنجاه شمسی بهصورت پراکنده در مساجد و هیئتهای مذهبیِ شهرری فعالیت داشتند،[1] در سال 1353ش شکل منسجمتری به مبارزات خود دادند. نخستین حرکت سیاسیمذهبی آنان در محرم سال 1353ش بود که عبدالعلی علیعسگری، دانشآموز دبیرستان شاهرضا (آیتالله مدرس فعلی)، بههمراه سایر دوستان خود دستهای سینهزنی در خیابانهای شهرری راهاندازی کردند. آنان بهجای استفاده از عَلموکُتل، از پلاکاردها و نوشتهجات سیاسی استفاده کردند که منجر شد ساواک تعدادی از آنان را تعقیب و عبدالعلی علیعسگری را در مدرسه دستگیر و به کمیتۀ مشترک ضدّ خرابکاری منتقل کند؛ و چون از بازداشت وی نتیجهای نگرفتند، با آزادی او کوشیدند به افراد دیگر گروه برسند.[2]
این جمع با بهرهگیری از این تجربه، تصمیم گرفتند که روابط تشکیلاتی میان خود را پیچیدهتر کنند و درعینِحال برنامههای مطالعاتی خود را روی کتابهای دکتر شریعتی و سایر کتابهای مذهبی متمرکز سازند[3] و با گستراندن فعالیت در مدارس، کارخانهجات و دانشگاهها، هستۀ مرکزی گروه را از میان نیروهای دانشآموز، دانشجو و کشاورز تشکیل دهند.[4] بهاینترتیب، اعضای هستۀ اصلی گروه شامل عبدالعلی علیعسگری، حسین فدایی آشتیانی، فاتحی، حسن هاشمی، مداحی، حسن اسلامی، آصف، تقوی راد، حسین طاهرنژاد و عبدالرسول سبزواری شکل گرفت.
گروه که تا آن زمان از مبارزات برخی از اعضای سازمان مجاهدین خلق تأثیر پذیرفته بودند، همچون مهدی رضایی که در سال 1351ش اعدام شد، در سال 1354ش و با آشکار شدن تغییر ایدئولوژی سازمان، تصمیم به تعیین مرزهای اعتقادی خود با سازمان گرفتند. ازاینرو برای فهم صحیح از مسئلۀ امامت، اجتهاد و ولایتفقیه و جلوگیری از انحراف ایدئولوژیک گروه، با حجتالاسلام مهدی شاهآبادی ارتباط برقرار کردند و بهصورت مخفیانه و در قالب جلسات قرآنی به نزد وی میرفتند.[5]
پس از تبعید حجتالاسلام شاهآبادی به بانه در آذر 1355ش، چند شاخۀ دیگر ازجمله تیم اخوّت از گرمسار و تیم تقوی راد از اراک به گروه توحیدی بدر پیوستند. تیم حسین فدایی، که از اعضای اصلی گروه بود، حلقۀ وصل همۀ تیمها محسوب میشدند. تیم دیگری نیز از دانشجویان دانشگاه تهران و علوم پزشکی وجود داشتند که ازطریق دکتر عشقیار به گروه وصل میشدند. بدینترتیب تشکیلات این گروه در سطح کشور توسعه یافت.[6]
پس از آنکه حکومت پهلوی براساس احکام کمیسیون مادۀ 100، خانههای مردم در جنوب شهر و شهرری را ویران کرد و اعتراض اهالی را برانگیخت، بعضی از اعضای گروه به محلهای تخریبشده رفتند و پس از جمعبندی گزارشهای تهیهشده، در مخالفت با این اقدام اعلامیهای به نام «گروه انقلابی رضایی» منتشر کردند؛ این عنوان ناشی از نبودِ انسجام و سازماندهی در گروه بود و نام رضایی زیر اعلامیه، نشاندهندۀ تأثیرات «سازمان مجاهدین خلق» در بعضی از اعضای گروه بود. ازسوی دیگر، در همان زمان «رادیو صدای روحانیت»، که آن روزها از عراق پخش میشد، این اعلامیه را خواند که با توضیحی دربارۀ ماجرای تخریب خانهها، اقدام این گروه را «سرفصل یک مبارزۀ جدید» نام نهاد.[7]
در این زمان گروه با اتکا به تجربیات گذشته و با مشورت حجتالاسلام شاهآبادی، اساسنامه و خطمشی خود را تدوین کردند[8] و نام «گروه توحیدی بدر» را بر خود گذاشتند. در این مرحله دَه تیم چهارنفرۀ اصلی و دَه تیم فرعی تشکیل شد. برای ایجاد محلی برای تماس، یک مغازۀ کتابفروشی راهاندازی کردند و ازآنجاکه شرکت در نمازجماعت برای همۀ اعضا ضروری بود، قرارها در نمازجماعت گذاشته میشد. ازاینرو مساجد نیز بهعنوان پایگاهی برای مبارزه و جذب جوانان و دانشآموزان مدارس به این حرکت در نظر گرفته شد.[9]
با بروز اختلافات اعتقادی میان اعضای گروه، تصمیم به تشکیل «شورای تدوین» گرفته شد. حجتالاسلام شاهآبادی پس از مطرح کردن این ایده، عنوان کرد که آیتالله مرتضی مطهری نمایندۀ امام خمینی در همۀ موارد اعتقادی، سیاسی و حرکتهای اجتماعی است. اعضای گروه که تا آن زمان تحتتأثیر آثار و افکار دکتر شریعتی نظر مثبتی به آیتالله مطهری نداشتند، از آن تاریخ بهبعد به مطالعۀ نوشتههای استاد مطهری روی آوردند.[10]
در آن زمان که گروه وارد مرحلۀ مسلحانه شده بودند، بهواسطۀ حسن ابریشمچی از اعضای گروه که از سربازان گارد جاویدان لویزان بود، پس از چندین بار شناسایی، در 21 فروردین 1356 موفق به مصادرۀ یک قبضه کلت کالیبر 45 و چهار عدد کارد سنگری شدند. همچنین آنها بهمنظور ایجاد مسیری دائمی برای تهیۀ سلاح ازطریق کشور افغانستان، به جذب و آموزش نیرویی افغانستانی برای تهیۀ اسلحه پرداختند.[11] تلاش برای تهیۀ بمب ازطریق سرقت باروت و دینامیتِ یکی از کارخانهها و تهیۀ تیانتی و ترجمۀ جزوههای مربوط به نحوۀ ساخت بمب، از دیگر اقدامات گروه در زمینهسازی اقدامات مسلحانه بود.[12] اعضای گروه توحیدی بدر که قصد داشتند در 15 خرداد 1356ش اقدامات مسلحانه و در حدود صد مکان شناساییشده را منفجر کنند و به آتش بکشند، با اطلاع از مخالفت امام خمینی با اینگونه اقدامات، از تصمیم خود منصرف شدند[13] و به چاپ و پخش اعلامیۀ امام خمینی و رساندن آن به شهرهای گوناگونی چون اصفهان، شیراز، مشهد، کرمان و آمل پرداختند.[14]
در اوایل سال 1356ش مأموران به محل قرار سه تن از اعضای گروه به نامهای حسین فدایی، حسن اسلامی و حسین طاهرنژاد در قبرستانی خارج از شهر حمله و آنان را دستگیر کردند. ساواک پس از بازجویی، برای دستیابی به سایر اعضای گروه و متلاشی کردن آن، بعد از دو ماه آنان را آزاد کرد. ساواک ازطریق شنود مکالمات تلفنی و تعقیب، اعضای گروه را در تور اطلاعاتی خود قرار داد[15] تا اینکه سرانجام توانست در 30 خرداد 1357ش بیش از هشتاد تن از اعضای گروه را دستگیر کند. سرقت اسلحه از گارد جاویدان، اساسیترین اتهام دستگیرشدگان بود که در بازجوییها مطرح میشد. پس از گذراندن دوران انفرادی در کمیتۀ مشترک، اعضای اصلی گروه به یکی از بندهای زندان اوین منتقل شدند.[16] بااینحال اعضای باقیماندۀ گروه در خارج از زندان همچنان به فعالیت خود ادامه دادند.[17]
همزمان با اوجگیری انقلاب اسلامی، زندانیان گروه به زندان قصر انتقال یافتند، تا آنکه در روز 22 بهمن 1357ش با هجوم مردم به زندانها و اقدام زندانیان به شکستن درهای زندان قصر، اعضای گروه توحیدی بدر از زندان آزاد شدند.[18]
اعضای گروه توحیدی بدر پس از پیروزی انقلاب، با شش گروه مبارز دیگر وحدت یافتند و «سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی» را پدید آوردند.
[1]. جعفریان، رسول؛ جریانها و سازمانهای مذهبیسیاسی ایران، سالهای 1320ـ1357؛ تهران، نشر علم، 1390ش، ص745.
[2]. تاریخچۀ گروههای تشکیلدهندۀ سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی، ج2، ص172 و 173.
[3]. بنگرید به: امجدی، جلیل؛ تاریخ شفاهی گروههای مبارز هفتگانۀ مسلمان؛ تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 1383ش، ص165ـ167.
[4]. تاریخچۀ گروههای تشکیلدهندۀ سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی، ج2، ص174.
[5]. همان، ص181 و 182.
[6]. http://old.alef.ir/vdcd550o.yt0z96a22y.html?40767
[7]. تاریخچۀ گروههای تشکیلدهندۀ سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی، ج2، ص184 و 185.
[8]. https://www.farsnews.ir/news/8711261615
[9]. تاریخچۀ گروههای تشکیلدهندۀ سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی، ج2، ص189.
[10]. همان، ص191.
[11]. بنگرید به: تاریخ شفاهی گروههای مبارز هفتگانۀ مسلمان، ص170ـ186.
[12]. تاریخچۀ گروههای تشکیلدهندۀ سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی، ج2، ص193.
[13]. همان، ص194.
[14]. بنگرید به: تاریخ شفاهی گروههای مبارز هفتگانۀ مسلمان، ص170ـ186.
[15]. بنگرید به: همان، ص176ـ180.
[16]. تاریخچۀ گروههای تشکیلدهندۀ سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی، ج2، ص197ـ200.
[17]. جریانها و سازمانهای مذهبیسیاسی ایران، سالهای 1320ـ1357، ص 745.
[18]. بنگرید به: تاریخ شفاهی گروههای مبارز هفتگانۀ مسلمان، ص186ـ202.