چهارشنبه 13 دی 1340 / 25 رجب 1381 / 3 ژانویه 1962
4 بازدید
اجازهنامه تصدی در امور شرعی آیتالله خمینی برای شیخ احمد محصل یزدی
آیتالله سیدروحالله موسوی خمینی، امروز در قم اجازهنامهای را به نام شیخ احمد محصل یزدی برای تصدی امور شرعی صادر کردند.[i]
شاه در سازمان برنامه
پیش از ظهر امروز شاه به کاخ سازمان برنامه رفت و در جلسهای نخستوزیر و وزرا و مقامات اقتصادی کشور نیز در آن شرکت داشتند، طرحهای برنامه عمرانی پنج ساله سوم را مورد بررسی قرار داد. بررسی برنامه سوم قریب سه ساعت طول کشید.[ii]
نظر محمدرضا پهلوی درباره خریدهای نظامی ایران
محمدرضا پهلوی در جلسه سازمان برنامه گفت: «ما مثل بسیاری از ممالک دیگر سیاست اصلیمان صلح است و در این راه هم میکوشیم و هر تصمیمی را که در مجامع بینالمللی در راه تحکیم این کار گرفته شود، تشویق کردهایم. ولی میدانید که این کار دست ما نیست. ما و بسیاری از ممالک عالم تابع تصمیمات مللی هستیم که دارای سلاح هستهای هستند. البته ما طرفدار خلع سلاح هستیم ولی تا روزی که صلح مطمئنی به دست نیامده، تکلیف ممالک دنیا چیست؟ ما میبینیم که روز به روز بر مخارج نظامی دنیا اضافه میشود. امریکا شش میلیارد دلار خرج نیروهای نظامی خود را اضافه میکند. روسیه 33 درصد به بودجه نظامی خود اضافه کرده است. بودجه کل کشور ترکیه 10 میلیارد و 500 هزار لیره است که 2 میلیارد و 500 هزار لیره آن صرف بودجه نظامی میشود. کشور سوئیس با مقایسه جمعیت و درآمد خود شانزده برابر ایران صرف قوای نظامی خود میکند. بودجه ارتش مصر بدون در نظر گرفتن خرید اسلحه و صرفنظر از 3 لشکری که پس از جدایی سوریه به ارتش آن کشور اضافه شد که قریب یک میلیارد دلار میشود، پارسال 130 میلیون لیره مصری بوده است. کشور عراق با پنج میلیون جمعیت که یک ربع ایران است، یکصد میلیون دلار در سال خرج ارتش خود میکند، بدون در نظر گرفتن اعتبار خرید اسلحه که تقریباً در این اواخر به بیش از پانصد میلیون دلار بالغ شده است.
علت چیست که ممالک کوچک هم که خیال کشورگشایی ندارند، این پولهای هنگفت را صرف ارتش خود میکنند. علت این است که با وضع کنونی سازمان ملل و ضعف آن، دول کوچک نیز ناچارند برای حفظ خود تلاش کنند. ما نیز از سرنوشت ممالک دیگر دنیا نمیتوانیم خارج شویم و تصور کنیم قادر هستیم با حرف و شعبدهبازی استقلال خود را حفظ کنیم. این است که تا زمانی که در دنیا اطمینان قطعی به حفظ صلح شود و خلع سلاح انجام شود، متأسفانه ناچار خواهیم بود بر مخارج نظامی خود اضافه کنیم.»[iii]
توقیف روزنامه جهان
امروز روزنامه فرمان خبر داد که روزنامه جهان توقیف شده است. روزنامه فرمان از این توقیف اظهار تأسف کرده و افزوده است: «امتیاز فرمان و امکانات موجود تماماً در اختیار همکار ارجمند آقای صادق بهداد است.»[iv]
عبدالرسول عظیمی، مدیر روزنامه پیغام امروز هم در مقالهای درباره توقیف روزنامه جهان آورده است: آیا تأسفآور نیست که روزنامهای به خاطر انتقاد و ورود در مسائل سیاسی توقیف شود.»[v]
تشکیل جلسه هیئت دولت
«ساعت 5 بعدازظهر امروز جلسه هیئت دولت به ریاست امینی، نخستوزیر تشکیل شد. در این جلسه لایحه اصلاحات ارضی مطرح و قسمتی از مواد آن قرائت شد. پس از پایان جلسه، حسن ارسنجانی، وزیر کشاورزی درباره این که تکلیف قانون مصوب مجلس شورای ملی [درباره اصلاحات ارضی] چه میشود گفت: در صورت تصویب طرح جدید و صدور تصویبنامه قانونی دولت، تکلیف قانون مورد بحث خود به خود معلوم خواهد شد.»[vi]
سفر خاندان حاکمان عرب منطقه برای شکار به ایران
چند وابسته سران کشورهای عربی برای شکار در مناطق جنوبی، وارد ایران شدند. «محمدابن سعود، برادر پادشاه عربستان سعودی، به اتفاق فرمانده نیروهای آن کشور و عدهای از همراهان به شیراز وارد شدند. محمدابن سعود یکی دو ماه بدون برنامه در مناطق جنوب به شکار خواهد پرداخت.»[vii]
«محمدابن علی آل ثانی، برادر شیخ قطر [نیز] به بندر بوشهر وارد شد. محمدابن علی آل ثانی با سی تن از همراهان در شکارگاههای بنادر مشغول شکار هستند.»[viii]
شروط آمریکا برای پرداخت هزینههای برنامه سوم ایران
«نیمه شب چهارشنبه [13 دی 1340] جان ویلیام بولینگ، رئیس اداره ایران وزارت امور خارجه امریکا که سی و چهارمین میسیون اعزامی دولت امریکا در سال 1961 م [1340 ش] بود، تهران را ترک کرد. بولینگ در فرودگاه گفت: «در سال 1962 م [1341 ش] دولت امریکا رسماً اعلام خواهد کرد که همه مخارج برنامه سوم را به ایران خواهد پرداخت. شرط پرداخت هزینههای مزبور این است که فقط به پروژههای خارج از شهرها (دهات ـ مزارع ـ مراتع ـ جنگلها ـ راههای فرعی که دهات را به شاهراهها متصل میکند) بیشتر توجه شود.»
بولینگ گفت: «دولت امریکا حاضر نیست حتی بهترین پروژههای عمرانی و صنعتی شهرها را مطالعه کند تا چه رسد به کمک به این نوع پروژهها.»
بولینگ افزود: «دولت ایران، سازمان برنامه و یا هر یک از سازمانهای دولتی هر نوع کمکی که برای بهبود وضع روستایی (بهداشت ـ فرهنگ ـ ازدیاد محصول ـ بالا رفتن سطح زندگی روستاییان) بخواهند، با کمال میل پرداخت خواهد شد. در غیر این صورت محال است امریکا به پروژههای غیرروستایی کمک کند.»
سفر رئیس اداره ایران وزارت خارجه امریکا به ایران
مجله تهرانمصور گزارش سفر جان ویلیام بولینگ امریکایی را این گونه منعکس کرده است:
«بولینگ پس از ورود به تهران اولین جایی که رفت سلمانی و سپس مغازه خواربارفروشی خیابان سعدی بود. بعد یکی از مغازههای لوازم الکتریکی که هنگام اقامت چهارساله در ایران بیشتر به آنجا میرفت، مورد بازدید وی قرار گرفت. بولینگ از درآمد صاحبان این سه مغازه که قبلاً آنها را میشناخت سؤال کرد و از این که وضع مغازهها بهتر و درآمد عمومی کمتر نشده خوشحال شد. گزارشهای ضد و نقیضی که به او داده بودند، به اندازهای وحشتآور بود که انتظار داشت در بدو ورود با چماق به دستان گرسنه مواجه شود. او به یکی از دوستانش که سابقاً وزیر بوده گفته است: حتی به گزارشهای سفارت خودمان هم اعتماد نداشتیم، زیرا اینقدر به مأموران رسمی و مردم امریکا اخبار دروغ گفتهاند که ما گیج و نگران بودیم.
او دوشنبه [11 دی 1340] به بازار رفت و در سرای امید با صاحبان مؤسسات مزبور ملاقات و با آنها درباره علت بحران گفتوگو کرد. رئیس اداره ایران در امریکا هر قدر که توانست با مردم عادی و غیرسیاسی تماس گرفت و از آنها درباره وضع عمومی پرسش کرد. در عوض از ملاقات با کسانی که خود را سیاستمدار و کارگردان سیاستهای مختلف اجتماعی، ملی و نظامی و غیرمسئول میدانستند، خودداری کرد.
در سومین روز ورودش به ایران ناگهان در راهرو هتل سمیرامیس، خود را با دو نفر جوان ایرانی رو به رو دید. جوانان مزبور که مدعی بودند از جمعیت مخصوصی هستند، تقاضا داشتند همراه آنها به ملاقات لیدرهای جمعیت مخصوص بروند. ولی او گفت: اگر آقایان نظراتی دارند، به سفارت امریکا بنویسند.
بولینگ، همان روز هتل سمیرامیس را ترک کرد و هر شب به خانه یکی از امریکاییان که عضو سفارت نبود میرفت و آنجا میخوابید.
در 24 ساعت اول، یکی از نمایندگان سابق و یک افسر بازنشسته و دو جوان فوقالذکر تقاضای ملاقات و مذاکره سری با او کردند. به طوری که تلفنچی اظهارداشته و در دفتر مراجعات ثبت شده، در آن 24 ساعت 37 نفر از رجال بازنشسته تقاضای ملاقات با او را کردهاند و به همین جهت او هتل را ترک گفت.
در مدت اقامت یازده روزهاش در تهران، علاوه بر ملاقاتهای رسمی، با آقایان ناصر ذوالفقاری، اسدالله علم، سردار فاخر، سپهبد یزدانپناه، سپهبد تیمور بختیار، سرلشکر حسن پاکروان، گلشاییان و حسن ارسنجانی ملاقات و گفتوگو کرده است. در این ملاقاتها به رسم امریکاییان، هدایای کوچکی از قبیل قلم خودنویس، کتاب، ورق پلاستیک، ساعت و اشیای ظریف و ارزان قیمت هدیه داده است.
تا آخرین روزی که از ایران رفت تقاضای 140 ملاقات از طبقات مختلف و مهمانیهای جورواجور به او رسید و در همین حدود هم کارت ویزیت و کارت تبریک سال نو برای او رسیده است.
قبل از ورود او به ایران، جراید و مجلهها تفسیرهای مختلفی نوشته و اظهار عقیده شده بود که مسافرت او در ایام کریسمس که هر امریکایی سعی دارد در میان افراد خانوادهاش باشد، اهمیت خاصی دارد. حتی جراید نوشته بودند که خروج هولمز، سفیر امریکا در تهران، برای این بوده که او آزادانهتر فعالیت کند. بولینگ در این باره در فرودگاه گفت مسافرت من هم زیارت بود و هم سیاحت و هم مأموریت.
او که فارسی را در افغانستان یاد گرفته است گفت: اگر میدانستم روزنامهها اینقدر دربارهام مقالههای مختلف مینویسند اصلاً به ایران نمیآمدم.
در ملاقات بولینگ با یکی از وزرای کابینه مسئله محصلان ایران در امریکا مورد بحث قرار گرفت.
وزیر مزبور قوانین و مقررات عجیب و باورنکردنی امریکا را علت ناراحتی و سرگردانی محصلان ایرانی در آن کشور دانست و گفت: به موجب آماری که ما تهیه کردهایم جوانان ایرانی که با دخترهای امریکایی ازدواج میکنند، فقط برای اقامت در آن کشور و فرار از خدمت سربازی و برگشتن به کشور است.
همین آمار نشان میدهد که هفتاد در صد جوانان ایرانی پس از این که موفق به دریافت جواز اقامت دایم در امریکا شدند، دختران امریکایی را رها کرده و زندگی بیبندوباری را شروع میکنند. بولینگ معتقد بود که بالاخره دولت ایران باید به وضع پانزده هزار محصل سرگردان و بدون کنترل خاتمه دهد. او گفته است که باید محصلان اول تا پنجم هر رشته را برای ادامه تحصیل به امریکا فرستاد و دانشگاههای ملی را تقویت و توسعه داد.
به علاوه او اظهارنظر کرده که دانشگاه تهران هنوز روش سال 1937 م [1316 ش] را که فرانسویان داشتهاند دنبال میکند و حتی بعضی از رسالات فنی، علمی و تاریخی، هنوز از آن سال تاکنون عوض نشده است، در حالی که دانشگاههای امریکایی به وزارت فرهنگ امریکا گزارش دادهاند که بیست درصد محصلان ایرانی استعداد فراوان برای تحصیلات عالیه دارند. از این بیست درصد فقط صدی دو تا سه نفر فرزندان ثروتمندان، وزیران و افسران عالیرتبهاند و بقیه تا هفده درصد محصلانی هستند که پدرانشان کارمند دولت یا از طبقه متوسط خردهبورژوا هستند. گزارش دانشگاههای امریکا حاکی است که هشتاد درصد بقیه محصلان بیاستعداد، اکثراً فرزندان ثروتمندان، مقاطعهکاران، افسران ارتش، سناتورها و سایر طبقات مرفه ایرانی هستند که فقط برای وقت گذراندن، عیاشی و دیدن امریکا و گرفتن دیپلم و لیسانس به این کشور میروند.[ix]
افزایش سالانه میسیونهای امریکایی در ایران
مجله تهرانمصور تصریح کرده است: «با پایان سال 1961 و مراجعت سی و چهارمین فرستاده دولت امریکا، امید است که روابط سیاسی ایران و امریکا روشنتر شود و در سال 1962 م دیگر میسیونهای عجیب و غریب و جورواجور به ایران نفرستند. زیرا از سال 1329 ش که روابط ایران و امریکا توسعه یافته هر ساله بر تعداد میسیونهای امریکایی که برای مطالعه و تنظیم گزارشهای ضد و نقیض به ایران میآیند افزوده شده است.»[x]
[i]ـ مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینى ـ صحیفه امام ـ ج 1 ـ تهران ـ مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینى ـ 1378ـ ص 6.
[ii]ـ اطلاعات ـ ش 10697 ـ 13/10/1340 ـ ص 1.
[iii]ـ کیهان ـ ش 5550 ـ 14/10/1340 ـ ص 15.
[iv]ـ فرمان ـ ش 2978 ـ 13/10/1340 ـ ص 1.
[v]ـ همان ـ ش 2979 ـ 14/10/1340 ـ ص 1.
[vi]ـ اطلاعات ـ ش 10698 ـ 14/10/1340 ـ ص 20.
[vii]ـ همان.
[viii]ـ کیهان ـ ش 5549 ـ 13/10/1340 ـ ص 16.
[ix]ـ تهرانمصور ـ ش 957 ـ 15/10/1340 ـ ص 2.
[x]ـ همان.