پنجشنبه 3 فروردین 1340 / 6 شوال 1380 / 23 مارس 1961
9 بازدید
علائم بیمارى در آیتالله العظمى سیدحسین بروجردى
غروب امروز، پس از برگزاری نماز مغرب و عشا در مسجد اعظم قم به امامت آیتاللهالعظمى حاج سیدحسین طباطبایى بروجردى، یکى از اطرافیان از ایشان خواست که براى شب دوم سخنرانى حجتالاسلاموالمسلمین محمدتقى فلسفى حضور داشته باشند. برخلاف شب گذشته، منبر آقاى فلسفى طول کشید و وى احساس کرد، آیتالله العظمى بروجردى خستهاند، با اشاره و احترام به ایشان اطلاع داد که اگر مایل هستند، تشریف ببرند.[1] خروج آیتاللهالعظمى بروجردى از مسجدى که بانى ساختش بود و هنوز کارهاى ساختمانىاش به پایان نرسیده است، با آن خستگى، همه را نگران کرد. سن بالاى ایشان و بیمارى موروثى نارسایى قلبى در خانواده ایشان، بر این نگرانى مىافزود.
نامه سرگشاده یک جوان ایرانى در اعتراض به شاه
نخستین خبر بولتن محرمانه خبرگزارى پارس به نقل از رادیو پیک ایران بود. گوینده این رادیو نامه سرگشادهاى از یک جوان ایرانى را خواند که در آن خطاب به شاه آمده بود: «قانون اساسى و تمام موازین حقوقى میهن ما را پایمال کردى و یک مشت قدارهبند غدار از قبیل [حسین] آزموده و دستیارانش را بر قوانین کشور مسلط ساختى، عدهاى از دژخیمان را به سرکردگى موجود فرومایهاى نظیر [تیمور] بختیار بر سرنوشت مردم و زندانیان حاکم مطلق نمودى و در شکنجهگاههاى مخوف تو فجیعترین اعمال ضد بشرى علیه زندانیان سیاسى انجام شد و آن وقت تو در کتاب [مأموریت براى وطنم] خود ریاکارانه و مزورانه نوشتى یکى از نخستین کارهاى من در آغاز سلطنت این بود که مشروطه و دمکراسى را مجدداً احیا کنم... اى دیکتاتور خونخوار تو با رژیم استبدادى خود، با محاکمات نظامى خود، با سازمان امنیت خود و با دستگاه پلیسى خود و با اتکا به حامیان خارجى خود به جنگ مردم آمدهاى، ولى بدان که باز هم محکوم به شکستى.»[2]
در آغاز سال نو، صداى ملى ایران نیز که توسط روسها ایجاد شده بود، خبرى درباره یک جوان دانشجوى ایرانى داد. گوینده رادیو خواند که:
«یکى از مادران دانشجویان تهرانى شب عید را در پاى دیوار زندان گذرانیده و خواسته است تجدید سال را در کنار فرزندش به سر برد... او گفته که 21 نوروز، فرزندم را در دامنم پروردهام و حالا نمىتوانم بدون او تحویل سال را بگذرانم، فرزندم را آزاد نمىکنند و مرا نیز به داخل زندان راه نمىدهند.»[3]
گوینده ادامه داد:
«به خانوادههاى دانشجویان ایرانى وعده داده شده است که فرزندان آنها را قبل از عید آزاد خواهند کرد. عید آمد و دارد مىرود ولى خبرى از آزادى دانشجویان نیست... دانشجویان دانشگاه از طرف زندانبانان این دستگاه ایمن نیستند و مردم با تجربه چند ساله از مرگ آرانىها، فاطمىها و دهها میهنپرست دیگر مىدانند که چگونه این دستگاه براى مخالفین خود پاپوش مىدوزد و چگونه از مخالفین انتقام مىکشد.»[4]
متن خوانده شده در این رادیو به ماجراى دستگیرى دانشجویان نیز اشاره داشت:
«در ششم اسفند 1339، منوچهر اقبال که ریاست دانشگاه تهران را بر عهده داشت [و پیش از آن در شهریور 1339 از نخستوزیرى کنار گذاشته و به جاى او جعفر شریفامامى نخستوزیر شده بود] در دانشکده پزشکى مورد حمله عدهاى از دانشجویان قرار گرفت، به او توهین شد و اتومبیلش به آتش کشیده شد.»[5]
صداى ملى ایران مىافزاید:
«دانشجویان (به قول دکتر اقبال) به حال نظم در خیابآنهاى دانشگاه حرکت کرده و گفتهاند که دکتر اقبال غلام خانهزاد استعمار، باید دانشگاه را ترک کند، کجاى این حرف توهینآمیز است؟ خود دکتر اقبال، خود را غلام شاه معرفى کرده است. دکتر اقبال را غلام خانهزاد نامیدن توهین نیست، واقعیتى است که خود او زیر آن را امضا کرده است. این حادثهسازیها و صحنهسازیها مردم را فریب نمىدهد، مردم به خوبى دستگاه کودتا را مىشناسند و از پاپوشدوزیهاى پلیس دربار پهلوى باخبرند.»[6]
نگرانى رادیو مسکو از اوضاع داخلى و خارجى ایران
بخش فارسى رادیو مسکو امروز در دو نوبت 30/18 و 15/20 به اوضاع داخلى و خارجى ایران پرداخت. این رادیو به بازدید اورل هریمن ـ نماینده مخصوص رئیس جمهورى امریکا ـ از تهران در آخرین روزهاى سال 1339 اشاره کرد و افزود:
«بعضیها متوجه شدهاند که این رجال امریکایى معمولاً وقتى به ایران مىآیند که مسئله عادى کردن مناسبات ایران و شوروى مطرح است. یکى از جراید یادآورى کرده است که ده سال قبل، عیناً همین اتفاق افتاد و هریمن وقتى به ایران آمد که آثار بهبود مناسبات ایران و شوروى نمایان شده بود. آن روزنامه چنین نتیجه مىگیرد که نماینده مخصوص امریکا قطعاً سعى کرده از این امر جلوگیرى نماید. تمام روزنامههاى ایران بر این قول متفقاند که مذاکرات هریمن با زمامداران ایران، بدون موفقیت پایان یافت و چنین توضیح مىدهند که گویا دولت جدید کندى ـ رئیس جمهور امریکاـ هنوز روش خود را در مورد کشورهاى خاورمیانه تعیین نکرده است... حتى با اتکا به اظهارات خود هریمن در انجمن مطبوعاتى تهران، نتایج مذاکرات او را نمىتوان به نحو خوشبینآنهاى ارزیابى کرد. هریمن گفت: «من نتوانستم مجموع مبلغ کمک اقتصادى، مالى و نظامى امریکا به ایران در سال 1340 را به اطلاع شاه برسانم، بنابراین مسئله هنوز لاینحل مانده است.» هریمن اظهار داشت: «در برنامه کمک به کشورهاى خارجى، هماکنون در واشنگتن تجدیدنظر بهعمل مىآید و این تجدیدنظر شامل ارزیابى اهمیت استراتژیکى ایران براى جهان آزاد نیز خواهد بود.»[7]
بررسى نفوذ صهیونیسم در ایران در سى و پنجمین جلسه شوراى اتحادیه عرب
یکی از خبرهای بولتن محرمانه خبرگزارى پارس، درباره روابط ایران و اسرائیل بود: «بنا بر گزارش خبرگزارى آسوشیتدپرس، مسئله نفوذ صهیونیسم در ایران و مناسبات این دولت با اسرائیل، طبق تصویب نمایندگان دول شرکتکننده در سىوپنجمین دوره اجلاسیه شوراى اتحادیه عرب، جزو دستور کار این شورا قرار گرفته است.» (دوره اجلاسیه اخیر شوراى اتحادیه عرب در قاهره تشکیل شده است.)
خبرگزارى آسوشیتدپرس به دنبال این خبر مىافزاید: «سال گذشته (1339) دولت ایران با شناسایى اسرائیل به صورت دو فاکتو(شناسایى موقت) احساسات اعراب را علیه خود برانگیخت و این موضوع سبب شد که جمهورى متحده عربى با حکومت شاهنشاه ایران قطع رابطه کند.»[8]
[1]ـ باقرى، على ـ خاطرات پانزده خرداد ـ دفتر ششم ـ ص 330 قطعهاى از خاطرات آیتالله محمد گرامى.
[2]ـ بولتن خبرگزارى پارس محرمانه ـ ش 4 ـ 4/1/1340 ـ ص 2.
[3]ـ بولتن خبرگزارى پارس محرمانه ـ ش 4 ـ 4/1/1340 ـ ص 2 و3.
[4]ـ همان.
[5]ـ آبادیان، حسین ـ زندگىنامه سیاسى دکتر مظفر بقایى ـ تهران- موسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی- 1377- ص 241.
[6]ـ بولتن خبرگزارى پارس محرمانه ـ ش 4 ـ 4/1/1340 ـ ص 8تا10.
[7]ـ بولتن خبرگزارى پارس محرمانه ـ ش 4 ـ 4/1/1340 ـ ص 5تا8.
[8]ـ همان ـ ش 3 ـ 3/1/1340 ـ ص 4.